نقش محاسبه در یاد معاد

انسان در یک نگرش، دارای سه بعد است: بعد اعتقادات و باورها، بعد اوصاف و اخلاق، و بعد اعمال و کردار، مطلبی را معتقد می شود، به خلقی متخلق می گردد و عملی را انجام می دهد. بنابراین، اگر انسان معتقد باشد هر آنچه از او صادر می گردد زنده و همراه اوست و او در برابرش مسؤول است، و اگر بر این باور باشد که روزی به همه ی اعمال، اخلاق و عقاید او رسیدگی می شود، قهرا چنین انسانی خود را هر آن در برابر محکمه عدل الهی حاضر می بیند و آگاه است که خداوند مراقب اوست و از او حساب رسی خواهد کرد. مراقب کسی است که رقبه و گردن می کشد و ناظر برکار دیگری است؛ چنان که در جلسه آزمون مراقبان گردن می کشند و تمام رخدادهای آزمون شونده را زیر نظر می گیرند.
به انسان دستور داده اند مراقب شؤون ظاهر و باطن خود باشد؛ یعنی نفس خود را زیر نظر بگیرید و از آن حسابرسی داشته باشد. در این صورت اگر خلاف ها بیش از صواب ها باشد باید نقصان را جبران کرد و اگر صواب ها بیشتر باشد باید شکرگزاری کرد؛ ضرورت مراقبت برای آن است که انسان موجودی است که هر آن احتمال سقوط دارد و از یاد قیامت فاصله می گیرد. خدای سبحان به پیامبر گرامی اسلام (ص) سفارش اکید دارد: «فلا یصدنک عنها من لا یؤمن بها و اتبع هواه فتردی؛ زنهار مردمی که به قیامت ایمان ندارند و پیرو هوای نفسند تو را از آن روز هولناک باز ندارند و غافل نکنند وگرنه هلاک خواهی شد.» (طه/ 16)
کسی که به قیامت ایمان دارد و پیوسته آن را یاد می کند، برنامه های الهی را پیروی می نماید و اوامر او را اجرا می کند در نتیجه رستگار می شود. اگر نه چنین باشد سرنوشتش چیزی جز مرگ و نابودی نیست. اگر موسی از پی هواهای نفس خود رفته بود، مسلما به حضیض سقوط می کرد، چنان که بلعم باعورا بدان گرفتار آمد. خدا بلعم را مورد کرامت خود قرار داده بود و به او اسم اعظم آموخته بود ولی او پیرو هواهای نفس خود شد. خدا نیز هر نعمت که به او داده بود بستد و او را به سگ شبیه نمود. خلاصه آن که یاد خدا به معنی سعادت است و انصراف از یاد خدا به معنی شقاوت است.
در برابر افراد بی ایمان و وسوسه ها و کارشکنیهای آنان محکم بایست، نه از انبوه آنها وحشت کن، و نه از توطئه های آنها ترسی به دل راه ده، و نه هرگز در حقانیت دعوت و اصالت مکتبت از این هیاهوها شک و تردیدی داشته باش.
جمله ی "و اتبع هواه" نسبت به جمله "من لا یؤمن" به منزله عطف تفسیری است و چنین معنا می دهد که عدم ایمان به قیامت خود مصداق پیروی هوی است، و چون صالح برای تعلیل است، علیت هوی را برای ایمان نیاوردن افاده می کند، و به دلالت التزام از آن استفاده می شود که ایمان به قیامت حق و مخالف با هوی است، و منجی و مخالف با هلاکت است، بنابراین حاصل کلام این می شود: وقتی قیامت آمدنی و جزاء واقع شدنی باشد، پس مبادا پیروان هوای نفس که به خاطر همین پیرویشان کافر به قیامت گشته، از عبادت پروردگارشان اعراض نمودند، تو را از ایمان به آن منصرف کنند و از یاد آن و یاد شؤونات آن غافل سازند تا هلاک گردی.
شاید جهت اینکه فرمود "هوایش را پیروی کرد"، و نفرمود "پیروی می کند"، با اینکه کلمه مضارع "فتردی" را به آن عطف کرد، این بوده که بفهماند پیروی هوی علت عدم ایمان است. هوای نفس انسان را هم از توجه به مبدأ باز می دارد هم از عنایت به معاد.
اعتقاد به معاد گرچه از نظر قرآن ضروری است و برای فرزانگان ضرورت خضوع در برابر آن را به همراه دارد، لیکن بیشتر مردم گرفتار بیم و امیدند و تا ضرورت پاداش و کیفر مطرح نباشد تن به ایمان و عمل صالح نمی دهند. از این رو بت پرستان حجاز که به وجود خداوند و خالقیت او اعتقاد داشتند، ولی به معاد ایمان نداشتند، به راهزنی و آدم کشی فخر می کردند.
مهم ترین عامل بازدارنده ی بشر از معاصی خدا همان ایمان به مسؤولیت در قیامت است؛ یعنی ایمان به محکمه عدل و داد و یاد آن صحنه ی هولناک کیفر الهی. وقتی یاد قیامت از جان انسان رخت بربست وی گرفتار هلاکت می شود و در عذاب دردناک گرفتار خواهد آمد: «لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب؛ چون روز حساب را فراموش کردند به عذاب سخت معذب خواهند شد.» (ص/ 26)
گفت روز حساب و نگفت روز قیامت، زیرا کسی که فراموش کند که برای تمام حرکات و سکناتش و به ویژه هواهای نفسش در برابر خدا حسابرسی می شود، تعادل و ضابطه های خود را در زندگی از دست می دهد و با حق مخالفت می ورزد و به جای حساب از هوای خود پیروی می کند.
گمراهی از طریق حق از فراموشی "یوم الحساب" سرچشمه می گیرد و نتیجه اش عذاب شدید الهی است. اصولا فراموشی روز قیامت همیشه سرچشمه گمراهیها است، و هر گمراهی آمیخته با این فراموشکاری است و این اصل تاثیر تربیتی توجه به معاد را در زندگی انسانها روشن می سازد.
روایاتی که در این زمینه در منابع اسلامی وارد شده بسیار قابل دقت است، از جمله حدیث معروفی است که از پیغمبر گرامی اسلام (ص) و هم از امیر مؤمنان علی (ع) نقل شده که فرمودند: «ایها الناس ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان اتباع، الهوی و طول الامل فاما اتباع الهوی فیصد عن الحق و اما طول الامل فینسی الآخرة؛ ای مردم! وحشتناکترین چیزی که از ناحیه آن بر شما می ترسم دو چیز است: پیروی از هوا و آرزوهای دور و دراز است، اما پیروی هوا شما را از حق باز می دارد، و آرزوهای دور و دراز قیامت را به دست فراموشی می سپارد.»
مولی الموحدین علی (ع) می فرماید: «ذهب المتذکرون وبقی الناسون أو المتناسون؛ از اصحاب خاص رسول خدا (ص) آنان که به یاد معاد بودند رخت بربستند و گروهی مانده اند که یا قیامت از یادشان رفته، یا قیامت را از یاد خود برده اند.» «إنهم یرونه بعیدا* و نراه قریبا؛گروهی که معرفتشان اندک است می پندارند تحقق وعده ی قیامت بسیار دور است، اما آنان که مظهر صفات خدایند و از غیب آگاهند آن را نزدیک می بینند.» (معارج/ 6 ـ 7)
به سبب محدودیت افکارشان که زمان را محدود تصور می کنند. آیا دیده ای که کودکی چگونه وعده ای را مستبعد می شمارد که مدت آن چند ساعت بوده باشد؟ کافران نیز چنینند و وعده خدا را دور می بینند، بدان سبب که روش و وسیله دیدن در نزد ایشان محدود است. اما روش ربانی چنان است که در آن رقمهای زمانی به جهت گستردگی آنها متلاشی می شود، و در نتیجه میلیونها سال چندان اهمیتی ندارد که پایان آن دور به نظر برسد ... و چگونه می تواند چنین باشد، در صورتی که مؤمنان از این راه بر عالم جاودانی آگاهی پیدا می کنند؟! «و نراه قریبا؛ و ما آن را نزدیک می بینیم.»
تفاوتی میان اجل موت، یا پیروزی مؤمنان، یا عذاب کافران در دنیا، یا قیام ساعت و وقوع پیدا کردن آخرت وجود ندارد.
دوم به یاد آوردن وقایع و صحنه های عظیمی که همراه با وقوع پیدا کردن وعده خدا صورت پذیر می شود، امری است که نفس را به اهتزاز درمی آورد، و پرده ها و عقده ها را از آن دور می کند، و آن را در برابر ایشان مجسم می سازد.
آنها اصلا باور نمی کنند چنان روزی در کار باشد که حساب همه خلایق را برسند و کوچکترین گفتار و کردار آنها محاسبه شود، آن هم در روزی که پنجاه هزار سال به طول می انجامد، ولی آنها در حقیقت خدا را نشناخته اند و در قدرت او شک و تردید دارند.
آنها می گویند: مگر ممکن است استخوانهای پوسیده، و خاکهایی که هر ذره ای از آن در گوشه ای پراکنده گشته است بار دیگر جمع شود. و لباس حیات در تن بپوشد؟ (همانگونه که قرآن در سایر آیاتش این تعبیرات را از آنها نقل کرده است) وانگهی مگر روز پنجاه هزار سال امکان پذیر است؟!
جالب اینکه علم امروز می گوید مقدار روز در هر کره ای از کرات آسمانی با دیگر کرات متفاوت است، زیرا تابع مقدار زمانی است که آن کره یک بار به دور محور خود می چرخد، و لذا روز در کره ماه به اندازه دو هفته در کره زمین است، حتی می گویند ممکن است با گذشت زمان کره زمین از سرعت حرکت وضعی خود بکاهد و مقدار یک روز معادل یک ماه یا یک سال یا صدها سال شود. نمی گوئیم روز قیامت چنین است بلکه می گوئیم روز معادل پنجاه هزار سال، حتی با مقیاسهای عالم دنیا چیز عجیبی نیست.
اولیای الهی هم اکنون از عذاب جهنم هراس دارند و هراس کنونی سبب می شود که در قیامت شعله آتش را نبینند و صدای زفیر و شهیق جهنم را نشنوند: «لا یسمعون حسیسها و هم فی ما اشتهت أنفسهم خالدون* لایحزنهم الفزع الأکبر و تتلقیهم الملائکة هذا یومکم الذی کنتم توعدون؛ آنان هرگز صدای جهنم را نشنوند و هیچ گاه فزع اکبر و هنگامه بزرگ قیامت محزونشان نخواهد ساخت.» (انبیاء/ 102ـ 103) امیر مؤمنان (ع) در این زمینه می فرماید: «اکرم أسماعهم أن تسمع حسیس نار أبدا؛ خدای سبحان گوش آنان را گرامی داشت که صدای جهنم را بشنوند. از این رو هرگز صدای دوزخ هرچند مرحله ضعیف آن را هم نمی شنوند.»


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه 38

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- جلد 13 صفحه 171

  3. ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- جلد ‏19 صفحه 264

  4. ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- جلد ‏25 صفحه 18

  5. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه الميزان- جلد 14 صفحه 197

  6. محمدتقی مدرسی- تفسير هدايت- جلد 7 صفحه 121

  7. محمدتقی مدرسی- تفسير هدايت- جلد ‏11 صفحه 339

  8. محمدتقی مدرسی- تفسير هدايت- جلد ‏16 صفحه 365

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/112665