نشانه ها و وقایعی که پیش از قیامت به وقوع می پیوندد دو دسته اند وقایعی که به عنوان نشانه نزدیکی قیامت در آیات و روایات مطرح شده اند و بنابر آنچه در روایات آمده با بعثت پیامبر شروع شده و به تدریج در طول زمان یا به وقوع پیوسته و یا انتظار وقوع آن می رود؛ اما گروهی دیگر از اشراط و نشانه های قیامت وقایعی است که در آستانه پایان جهان و شروع قیامت به وقوع می پیوندد و طبق آنچه در منابع دینی آمده است با یکسری تحولات سریع کیهانی، جوی و طبیعی شروع شده و با نفخه صور به پایان می رسد که پس از وقوع صور احیاء (که طی آن تمام موجودات زنده می شوند) قیامت و وقایع آن شروع می شود.
در این نوشتار به بررسی وقایع گروه دوم می پردازیم و با توجه به آیات و روایت بررسی می کنیم جهان در آخرین احوال خود پیش از قیامت چه وضعیتی دارد و قرآن و معصومین چه تصوری از آن جهان در آستانه آن واقعه عظیم به ما می دهند.
از نشانه های مهمی که در آستانه قیامت به وقوع می پیوندد زلزله هایی بی سابقه و عظیم است که سراسر کره خاکی را به لرزه آورده و موجب بسیاری از وقایع قیامت می گردد، این زلزله ها به قدری عظیم و نقش آن در وقوع قیامت بارز است که که در جا به جای قرآن از آن یاد شده است و وضعیت عجیبی از مردم در هنگام وقوع آن را به تصویر می کشد که حاکی از شدت و دهشت انگیز بودن آن زلزله شدید است «یأیها الناس اتقوا ربکم إن زلزلة الساعة شى ء عظیم؛ اى مردم، از پروردگارتان بترسید، که زلزله قیامت حادثه بزرگى است.» (حج/ 1) سپس می افزاید: «یوم ترونها تذهل کل مرضعة عما أرضعت و تضع کل ذات حمل حملها و ترى الناس سکارى و ما هم بسکارى و لاکن عذاب الله شدید؛ آن روز که ببینیدش، هر شیردهنده اى شیرخواره اش را از یاد ببرد و هر آبستنى بار خود بر زمین گذارد و مردم را چون مستان بینى، حال آنکه مست نیستند بلکه عذاب خدا شدید است.» (حج/ 2)
این بیان از شدت و عظمت آن زلزله دارد که محبت مادری را تحت تأثیر قرار می دهد در حوادث طبیعی و زلزله ها بارها دیده شده مادرانی که جان خود را فدای فرزند خود کرده اند (خصوصا اگر طفل شیرخوار باشد) تا به کودک آسیبی نرسد اما زلزله قیامت به گونه ای است که هر شیردهنده ای کودک و فرزند شیرخوارش را رها کرده و فراموش می کنند و این که قرآن به جای تعبیر به مادر از عبارت شیردهنده استفاده کرده نکته ظریفی دارد که اشاره به این است که دوران شیرخوارگی دوران اوج محبت مادر به فرزند است و مادر در این ایام به واسطه محبت شدیدی که خدا در جان او به ودیعت نهاده از هیچ فداکاری برای فرزند خود ابایی ندارد.
این مطلب در آیات متعددی از قرآن مجید منعکس شده است و مراحل مختلفی برای آن ذکر گردیده که می توان آن را در هشت مرحله جمع بندی و خلاصه کرد:
1- کوه ها به لرزه در می آیند: «یوم ترجف الأرض و الجبال؛ روزی که زمین و کوه ها به لرزه آیند.» (مزمل/ 14)
2- کوه ها بر اثر زلزله های شدید از جای کنده می شوند: «و حملت الأرض و الجبال؛ و زمین و کوه ها برداشته می شوند (کنایه از کنده شدن).» (الحاقه/ 14)
3- پس از کنده شدن به حرکت در آمده به شدت و سرعت جا به جا می شوند: «و تسیر الجبال سیرا؛ و کوه ها با شدت به حرکت می آیند.» (طور/ 10)
4- بر اثر حرکت شدید کوه ها با شدت به هم بر خورد می کنند: «فدکتا دکة واحدة؛ پس زمین و کوه ها به یکباره به هم کوفته می شوند.» (الحاقة/ 14)
5- بر اثر برخورد با یکدیگر به توده ای از شن متراکم تبدیل می شوند: «کانت الجبال کثیبا مهیلا؛ و کوه ها تبدیل به تل شن های روان و متراکم می شوند.» (مزمل/ 14)
6- سپس به صورتی می شوند که چون پشم حلاجی که با هر بادی حرکت می کند و تنها رنگی از آن ها در آسمان دیده می شود: «و تکون الجبال کالعهن المنفوش؛ و کوه ها چون پشم حلاجی شده می شوند.» (القارعة/ 5)
7- در ادامه زلزله شدید از باقیمانده آن کوه ها که به راحتی با هر بادی به حرکت در می آمد اثری جز غبار پراکنده باقی نمی ماند و آن کوه های با عظمت به غبار تبدیل می شوند: «و بست الجبال بسا* فکانت هباء منبثا؛ و کوه ها به شدت متلاشی شده و تبدیل به غباری پراکنده می شوند.» (واقعة/ 5- 6)
8- در نهایت از آن همه عظمت و شکوه جز شبحی چون شبح سراب چیزی باقی نمی ماند: «و سیرت الجبال فکانت سرابا؛ و کوه ها حرکت کرده و تبدیل به سراب می شوند.» (نبأ/ 20)
امیرالمؤمنین (ع) در مقام شمارش برخی از ویژگی های قیامت می فرماید: «و تدک الشم الشوامخ و الصم الرواسخ، فیصیر صلدها سرابا رقرقا و معهدها قاعا سملقا؛ کوه های سرکشیده درهم شود و با زمین هموار گردد و سنگ های سخت و استوار درهم شکند؛ چنان که سنگ سخت مانند سرابی لرزان گردد و سنگستان ها زمینی هموار گردد، به گونه ای که نه پستی در آن باشد و نه بلندی.»
به این ترتیب در جریان وقوع قیامت کوه ها به کلی از میان رفته و اثری از آن ها باقی نمی ماند و صفحه زمین صاف هموار می گردد.
آیا این حوادث عجیب و هولناک که دامن گیر کوه ها می شود بر اثر انفجارات درونی، و متلاشی شدن نظام اتمی آن ها و آزاد شدن انرژی های درونی است؟ یا ضربه ای از خارج بر آن ها وارد می شود مانند برخورد سیارات آسمانی با سرعت و جاذبه شدید به یکدیگر؟ یا علل دیگری دارد که برای ما هنوز ناشناخته است؟
هیچ کس به درستی نمی تواند به این سؤالات پاسخی بدهد و علوم روز نیز از تویح این مطلب عاجز است همین اندازه می گوید که در کرات آسمانی در گذشته و حال انفجارات عظیمی روی داده و می دهد و د رهر حال همین اندازه می دانیم که به گواهی قرآن این حوادث در پایان دنیا واقع می شود هر چند علل آن برای ما ناشناخته است.
از دیگر نشانه های پایان این جهان و شروع قیامت انفجار و شعله ور شدن دریاهاست، در آن هنگام دریاها برافروخته می گردد و بنا بر دیدگاهی سراسر آتش می شود: «و إذا البحار فجرت؛ و هنگامى که دریاها شکافته شوند.» (انفطار/ 3) در این آیه کلمه ی "فجرت" از ماده فجر به معنای شکافتن است که ممکن است اشاره به انفجار و برافروختگی دریاها باشد، این احتمال با توجه به ترکیب آب از اکسیژن و هیدروژن چندان بعید نیست چرا که اگر عاملی این دو عنصر آب را تجزیه کند نتیجه آن انفجارات هیدروژنی خواهد بود چرا که می دانیم این عنصر در ملاقات با اکسیژن به سرعت با آن ترکیب می شود که حاصل آن انفجارهای شدید است البته در رابطه با معنای این آیه دو احتمال دیگر نیز داده شده اول این که بر اثر زلزله های آستانه قیامت زمین شکافته و دریاها به هم پیوسته و آب پهنه گیتی را خواهد گرفت دیگر اینکه کوه های متلاشی شده در دریاها ریخته و موجب این امر می شود.
در رابطه با وضعیت دریاها در آستانه قیامت دو آیه دیگر نیز وارد شده است: «و إذا البحار سجرت؛ و هنگامى که دریاها مشتعل و برافروخته گردند.» (تکویر/ 6) در این آیه نیز اقوال بالا مطرح شده اما به نظر می رسد با توجه به معنای تسجیر که در اصل به معنای برافروختن و به هیجان در آوردن آتش است معنای اول صحیحتر باشد هر چند در لغت پر شدن نیز از معانی آن است و همین مطلب به دو احتمال دیگر قوت می بخشد.
«البحر المسجور؛ و سوگند به دریایى که مالامال از آتش افروخته است.» (طور/ 6)
آیه دیگر هر چند در رابطه با بیان احوال قیامت نازل نشده اما با قرینه آیات مذکور و با توجه به روایات ذیل آن منظور از دریای برافروخته (یا پر شده) همان دریاهای زمین در آستانه قیامت است.
در هر صورت تغییر تحولی شگرف در آستانه قیامت در دریاها رخ خواهد داد و آن ها را از حالت طبیعی خارج خواهد کرد به عنوان یک نظریه نیز می توان گفت بعید نیست این احتمالات همه به وقوع بپیوندد و در حالی که همه گیتی از آب دریاها مملو گشته به واسطۀ علل و عواملی (احتمالا تغییرات شیمیایی و فیزیکی یا هر عامل ناشناخته دیگری) دریاها شعله ور گشته و صحنه ای شگرف ترسیم می کند.
وضعیت خورشید و ستارگان در آستانه قیامت نیز از مسائلی است که قرآن در آیات متعددی به توصیف آن پرداخته است و اساسا یکی از سوره های قرآن با بیان وضعیت خورشید و ستارگان شروع می شود و به همان نام نامیده می شود که سوره تکویر است در آیات ابتدائی این سوره می خوانیم: «إذا الشمس کورت* و إذا النجوم انکدرت؛ چون خورشید بی فروغ شود، و چون ستارگان فرو ریزند.» (تکویر/ 1- 2)
دانشمندان و پژوهشگران علم نجوم در پژوهش های به نتایج مهمی دست یافته اند که نشان از عظمت علمی قرآن کریم دارد.
کلمه ی کورت از ماده تکویر دو معنا دارد یکی پیچیدن و جمع کردن و دیگری تاریک شدن و این دو معنا در رابطه با پایان و عاقبت خورشید جریان دارد. سالهاست که دانشمندان واکنشی را که در خورشید و ستارگان رخ داده و در آن انرژی تولید می کند کشف کرده اند. این واکنش عبارت است از ترکیب (برخورد) هسته های چهار اتم هیدروژن معمولی و تولید یک هسته اتم هلیوم دانشمندان می گویند در طی این فرایند بخشی از جرم خورشید به انرژی تبدیل می شود و به همین دلیل روزانه معادل 000/000/000/350 تن یا به عبارتی 000/000/000/000/350 کیلوگرم از جرم خورشید کاسته می شود و همین امر سبب می شود خورشید تدریجا جمع شده کوچک گردد و تبدیل به ستاره ای بی نور گردد البته این عدد در برابر جرم خورشید بسیار کم است به گونه ای که با این سرعت خورشید تا 1 میلیارد سال دیگر عمر می کند (جرم خورشید برابر با ۹۸۹۱/۱ میلیارد میلیارد میلیون کیلوگرم می باشد. این جرم ۳۳۲۹۵۰ برابر جرم زمین می باشد. برای بیان جرم سایر ستارگان و جرم کهکشان ها از این واحد استفاده می شود.) اما کسی از آینده خبر ندارد و بعید نیست طی یک دوره شرائطی پدید آید که سرعت کاهش نور و جرم خورشید شتاب گرفته به ناگاه تاریک و بی نور گردد.
نکته دیگر این است که تمام ستارگان به لحاظ نحوه نور افشانی و تولید انرژی یکسانند و از این حیث فرقی بین آنان نیست بنابراین همگی محکوم به عاقبت خورشید وده و همین امر موجب به هم ریختن نظام ستارگان و کرات آسمانی می گردد گویی تعادل جاذبه و دافعه که نظام فعلی اسمان ها بر آن بنا شده و ارتباط اساسی با جرم و سرعت حرکت کرات آسمانی دارد به می خورد و شاید به همین سبب است که قرآن کریم می فرماید: «و إذا الکواکب انتثرت؛ روزی که ستارگان آسمان، فروغ و روشنایی خود را از دست می دهد، پراکنده می شود.» (انفطار/ 2) در آیه دیگر می خوانیم: «فإذا النجوم طمست؛ هنگامی که ستارگان محو و تاریک گردد.» (مرسلات/ 8)
از جمله وقایعی که در آستانه قیامت به وقوع می پیوندد این است که کرات آسمانی از هر سو به اضطراب و بی نظمی می افنتد و مانند گرد و غباری می شوند که باد آن ها را به هر سو می برد «یوم تمور* السماء مورا؛ روزی که که آسمان (کرات آسمانی) به اضطراب در آید.» (طور/ 9- 10) در جای دیگر می فرماید: «فإذا انشقت السماء فکانت وردة کالدهان؛ آنگاه که آسمان شکافته و چون روغن مذاب شود.» (الرحمن/ 37)
و بالاخره در یک نگاه کلی وضعیت آسمان را این گونه بیان می کند: «یوم نطوى السماء کطى السجل للکتب کما بدأنا أول خلق نعیده؛ روزی که آسمان ها را همان گونه که طومار را بپیچند در هم پیچیم، چنان که خلقت را از اول پدید آوردیم دوباره آن را برگردانیم.» (انبیاء/ 104)
این تعبیر ابعاد دگرگونی آسمان ها و ستارگان آسمانی را در پایان جهان به خوبی روشن می سازد و نشان می دهد که تمام منظومه ها، ستاره ها و سیارات همگی چون طوماری به هم پیچیده می شوند و همان گونه که در آفرینش به صورت توده واحدی در می آیند، بار دیگر خداوند طرحی نوین در عالم هستی می ریزد و قیامت برپا می شود.
همه آیات مزبور نشان دهنده دگرگونی عظیم، هولناک و تکان دهنده ای است که در استانه قیامت سراسر آسمان و زمین را فرا می گیرد و مقدمات پدید آمدن قیامت را به وجود می آورد.