معنای صور و نفخ صور

در آیات و روایات فراوانی که صحنه قیامت و اشراط آن را ترسیم می کند سخن از "نفخ صور" یا دمیدن در شیپور به میان آمده و آن دو نفخ است: یکی دمیدن در شیپور مرگ که پیش از قیام رستاخیز عمومی است و دیگری شیپور حیات که در آستانه حیات و آماده شدن برای صحنه ی محشر به وقوع می پیوندد.

معنای صور

صور بنا به گفته بسیاری از ارباب لغت به معنای شاخ یا شیپور است، (شاخ گاو یا بز یا حیوانات دیگر که داخل آن را خالی می کردند یک طرف آن نیز باز و طرف دیگرش بسته و جمع بود و چه بسا طرف بسته آن را سوراخ می کردند و از آن جا میدمند و از طرف دیگر که باز است صدای بلندی منتشر می گردید)، این را در زبان عرب صور می گویند که در لسان فارسی به آن بوق اطلاق می شود.
در سابق معمول بود در قافله ها و لشکرها با شیپور و البته با آهنگ های متفاوت اعلام حرکت، توقف، حمله و... می شد، شاید این تعبیر در قرآن هم کنایه از این باشد که با این شیپور اعلام مرگ، و اعلام آماده باش و زندگی در غافله هستی می نمایند و البته این یکی از احتمالات این معناست.
نفخ نیز به معنای دمیدن است والبته به صورت مجازی به معانی دیگری نیز استعمال می شود مانند: «نفخت فیه من روحی؛ در آن از روح خود دمیدم.» (ص/ 72، حجر/ 29) که به معنی اعطاء و ایجاد است.
در قرآن کریم در ده جا نفخه صور آمده و در سیزده جا صیحه استعمال شده است. ولی آن صوری که با آن می میرانند، فقط در دو آیه است: آیه ی فزع و آیه ی صعق که در سوره نمل و زمر است؛
«و یوم ینفخ فی الصور ففزع من فی السماوات و من فی الأرض إلا من شاء الله و کل أتوه داخرین؛ روزى که در صور دمیده شود و همه کسانى که در آسمان ها و زمین هستند مگر آن که خدا بخواهد بترسند و همه خوار و ذلیل به سوى او روان شوند.» (نمل/ 87)
«و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الأرض إلا من شاء الله ثم نفخ فیه أخرى فإذا هم قیام ینظرون؛ و در صور دمیده شود. پس هر که در آسمان ها و هر که در زمین است جز آن ها که او بخواهد بیهوش مى شوند. و بار دیگر در آن دمیده شود، ناگهان از جاى برمى خیزند و مى نگرند.» (زمر/ 68)
و در جاهای دیگر نفخ در صور برای احیاء و زنده کردن است که از جمله همین آیه اخیر است. (زمر/ 68) و جالب این که این آیه تنها آیه ای است که که در آن به هر دو نفخه اشاره شده است.

تعبیر طبرسی و شیخ مفید از نفخ در صور

مرحوم شیخ طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان و قبل از او شیخ مفید احتمال داده اند که صور در این آیات جمع «صورت» باشد (در لغت جمع صورت هم صور و هم صور آمده است)، و نفخ فی الصور یعنی دمیده می شود در صورت ها و به واسطه آن دمیدن، صورت ها زنده می شوند (زمر/ 68)
به عبارت ساده تر همان طور که در آیات قرآن گفته شده است، خداوند در رحم مادر جنین را صورت بندی می کند و بعد از صورت بندی در آن می دمند و آن صورت حیات می گیرد و زنده می شود و حرکت می کند؛ خداوند عز و جل در میان قبر، مردگان را صورت بندی می نماید و در آن صورت ها می دمد و آنان را زنده می کند؛ پس صور جمع صورت است نه به معنای شیپور.
یا اینکه می توان گفت: صورت هائی که در عالم برزخ متعلق به افرادی است که از دنیا رفته اند و آن افراد دارای صورت های برزخی هستند، در آن صورت ها دمیده می شود و آدم ها زنده می گردند. بنابراین احتمال، صور به معنای شیپور و اعلام و اعلان مرگ و زندگی نیست.
در ارزشیابی این مطلب باید گفت این احتمال نمی تواند صحیح باشد. زیرا اولا مخالف ظواهر آیات قرآن بلکه صریح آیات است، چون در نفخه ی اول صورت هائی نیست که در آن بدمند زیرا صورت هایی که ایشان گفته اند مربوط به بعد از مرگ است ولی در نفخه اول فرض بر این است که همه می میرند و هنوز صورتی در کار نیست و این با گفته ایشان تنافی دارد. و ثانیا این احتمال با مفرد آوردن ضمیر در قول خدای تعالی "ثم نفخ فیه أخری'، منافات دارد؛ چرا که در صورت صحت این احتمال باید گفته می شد: ثم نفخ فیها اخری یعنی در آن «صورت ها» دمیده می شود. و ثالثا این احتمال ایجاب می کند که نصوص صریحه صحیحه وارده از ائمه معصومین (ع) را که در آن صور به معنای شیپور است بدون جهت و بدون دلیل رد کنیم.
از جمله این که حضرت سید الساجدین (ع) در سومین دعای خود از ادعیه «صحیفه کامله سجادیه» فرموده است: «و إسرافیل صاحب الصور الشاخص الذی ینتظر منک الإذن و حلول الا مر، فینبه بالنفخة صرعی رهآئن القبور؛ و ای پروردگار! درود و تحیات خود را بفرست بر اسرافیل که دارای صور است، و چشم گشوده آماده است و در انتظار اذن و فرود آمدن فرمان توست؛ تا بدینوسیله افتادگان گرو قبرها را آگاه کند و بیدار و زنده گرداند.» و این جملات به نوعی تصریح به این است که منظور از صور وسیله ای است که در اختیار حضرت اسرافیل است و با آن مردگان را زنده می کند.
بنابراین، صور در این آیات به معنای شیپور است. و شیپور همان وسیله ای است که برای بلندی و انتشار صدا از آن استفاده می کنند، و در میان جاده ها و کوهستان ها و بیابان ها و در مواقع نبرد و جنگ که همهمه زیاد است و صدا به همه ی نقاط نمی رسد از آن استفاده می کنند.
ولی یک مطلب را باید تذکر داد، و آن این است که چرا این وسیله، معروف به صور و شیپور شده است؟ و آیا صور و شیپور ی که در اختیار اسرافیل است و در آن می دمد، از جنس همین شیپورهای معمولی است که یک طرف آن کوچک و طرف دیگر بزرگ است؟ و آیا از جسمی مادی متشکل شده که آن ملک مقرب مانند سربازان حکام و ملوک در دست می گیرد، و در آن با حنجره و نفس که از شش بیرون می آید می دمد، و یک جریان هوا اسرافیل بیرون آمده و موجب به صدا درآمدن آن می گردد (همچنان که نفس انسان موجب به صدا در آمدن شیپور است) و این صدا ا تمام فضای عالم دنیا و برزخ را پر می کند، و آن موج به هر یک از موجودات عالم برزخ اصابت کند هلاک می شود و در وهلة دیگر زنده می شود؟ یا این چنین نیست و مطلب، مطلب دیگری است؟

بیان معانی دقیق در قالب محسوسات

برای توضیح این مطلب و روشن شدن حقیقت مقدمه ای را بیان می نماییم: تمام موجوداتی که در عالم برزخند و یا در عالم قیامتند، به هیچ وجه مشابهتی با موجودات این عالم که عالم ماده است ندارند. به عبارت دیگر با این عالم که عالم اعتبار و قرارداد است و انسان ها در آن در بسیاری از موارد دچار توهم هستند یعنی چیزهایی را حقیقی و اصیل می پندارند که این گونه نیست (مثلا مالکیت خود را حقیقی می پندارند در حالی که این یک قرارداد است و ذاتا حقیقتی ندارد) به هیچ عنوان تشابه ندارد.
شخصی که از دنیا می رود، تمام مصلحت اندیشی ها و امور قراردادی این عالم را زمین گذارده و این امور دیگر برای او ارزشی ندارد در ادامه به عالمی دیگر که هیچ شباهتی با این عالم ندارد وارد می شود. همچنین موجوداتی که در عالم برزخ زندگی می کنند چون می خواهند وارد قیامت گردند، خصوصیات عالم برزخ را رها نموده بدون آنها وارد عالم قیامت می گردند.
ولی وقتی از عالم برزخ و یا قیامت برای ما که هیچ آشنائی و انسی با آن عوالم نداریم خصوصیاتی بیان می شود، و آیات قرآن کریم و روایات وارده از معصومین (ع) وقتی می خواهند آن معانی برای ما قابل تفهم و ادراک شود، ناچار از باب تشبیه معقول به محسوس استفاده می کنند. (یعنی امور عقلی را برای این که قابل فهم شود به اموری که قابل حس هستند تشبیه می کنند) و آن مفاهیم دقیق و فوق تصور مادی را در لباس محسوسات درآورده و در قالب آنها ریخته و قالب گیری می کنند. روایتی است که از حضرت رسول (ص) وارد شده است مبنی بر اینکه پیغمبران پیوسته با مردم به میزان عقل ها و ادراکاتشان گفتگو دارند.
در «اصول کافی» از حضرت صادق (ع) روایت می کند که قال (ع): «ما کلم رسول الله (ص) العباد بکنه عقله قط. و قال: قال رسول الله (ص): إنا معاشر الا نبیآء أمرنا أن نکلم الناس علی قدر عقولهم؛ حضرت صادق (ع) فرمودند که: رسول خدا (ص) هیچگاه با مردم با کنه عقل خود و با حقیقت و واقعیت ادراکات خود تکلم ننموده اند. و رسول خدا (ص) فرموده است: به درستی که ما جماعت پیغمبران مأموریم که با مردم به میزان عقل ها و ادراکات خودشان سخن گوئیم.»

حقیقت صور اسرافیل

درباره حقیقت صور اسرافیل پیشوایان معصوم (ع ) مطالبى فرموده اند. رسول خدا (ص) در این باره فرموده: «قرن من نور فیه أثقاب علی عدد أرواح العباد؛ شاخى از نور است که به تعداد ارواح بندگان سوراخ دارد.(و در آن مى دمد).» از امام على بن حسین (ع ) روایت است که در این باره فرمود: «ان الصور قرن عظیم له راءس واحد و طرفان، و بین الطرف الاسفل الذى یلى الارض الى الطرف الاعلى الذى یلى السماء مثل ما بین تخوم الارضین السابعة الى فوق السماء السابعة فیه اثقاب بعدد ارواح الخلائق؛ صور، شاخ بزرگى است که یک سر و دو طرف دارد و میان طرف پایین که در سمت زمین است تا طرف بالا که در سمت آسمان است به اندازه فاصله اعماق زمین هفتم تا فراز آسمان هفتم است، در آن سوراخهایى به تعداد ارواح خلایق وجود دارد.»
چنانکه ملاحظه مى کنید، صور اسرافیل از جنس نور معرفى شده است، که داراى ویژگی هایى مى باشد. اما دراین روایات راجع به نور بیشتر از این مقدار توضیح داده نشده است که مراد از نور چیست؟ و آیا چنان که در برخى کتب تفسیرى احتمال داده شده، همان امواج صوتى است؛ البته با سرعت فوق العاده زیاد و خیلى سریعتر از امواج نورى که مى تواند در مدت بسیار کوتاهى به سراسر پهنه گیتى رسیده و با شکستن دیوار صوتى بمانند شکستن دیوار صوتى توسط هواپیماهاى جنگى، ولى بسیار قویتر از آن ها، چنان صداى کشنده و مهیبى ایجاد کند که موجب مرگ همه موجودات زنده آسمانى و زمینى به ویژه انسان ها شود؟ و یا چیزهاى دیگرى، براى ما روشن نیست.
لیکن یک چیز براى ما معلوم و روشن است و آن این که در آیات و روایات مزبور، صور اسرافیل به شیپور و بوق شبیه به شاخ گاو تشبیه شده است، که همان گونه که گفته شد از قبیل تشبیه معقول به محسوس است براى نزدیک کردن فهم و درک ما به معناى آن، زیرا الفاظ مورد استعمال ما انسان ها بسیار محدود هستند و براى محاورات روزمره و واقعیات قابل فهم بشر ساخته شده اند، و نمى توانند واقعیت هاى جهان ماوراى طبیعت را آن گونه که هست منعکس کنند.
بنابراین، نباید الفاظى را که حقایق عالم غیب و معنا را بیان مى کنند بر معناى شناخته شده شان حمل کرد. در این راستا، نفخ صور معنایى دارد که واقعیتش بر ما روشن نیست، و نباید آن را به همان معناى دمیدن در شیپور حمل کرد.
بنابراین، نفخ صور عبارت است از دعوت یا "ندای ویژه" که گاهی جهت میراندن موجودات از آن بهره می گیرند و گاهی با آن به موجودات فرمان بعث و نشور می دهند. این فرمان و ندا (نفخ صور) به قدری بزرگ و گسترده است که همه آسمان ها و زمین را درمی نوردد.


منابع :

  1. سید محمدحسین حسینی طهرانی- معاد شناسی- جلد 4 صفحه 130-139

  2. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه 292

  3. ناصر مكارم شیرازی- پیام قرآن- صفحه 66 -65

  4. جمعی از نویسندگان- معاد از دیدگاه قرآن و روایات

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/112719