اندیشه و انتظار ظهور مسیحا در کتاب مقدس

عدم اشاره به شخص مسیحا در پیشگویی

پیشگویی قدیم تری که اشعیا و میکاه آورده اند و شاید زیباترین پیشگویی در تمام کتاب مقدس باشد، به جای سخن گفتن از شخصیت مسیحا، بر مفهوم محلی دوران مسیحایی تأکید می ورزد و صهیون و اورشلیم را تنها منبع الهام دینی آینده معرفی می کند: «و در ایام آخر واقع خواهد شد که کوه خانه خداوند بر قله کوهها ثابت خواهد شد و فوق تلها برافراشته خواهد گردید و جمیع امتها به سوی آن روان خواهند شد. و قومهای بسیار عزیمت کرده، خواهند گفت: بیایید تا به کوه خداوند و به خانه خدای یعقوب برآییم؛ تا طریقهای خویش را به ما تعلیم دهد و به راههای وی سلوک نماییم؛ زیرا که شریعت از صهیون و کلام خداوند از اورشلیم صادر خواهد شد و او امتها را داوری خواهد نمود و قومهای بسیاری را تنبیه خواهد کرد و ایشان شمشیرهای خود را برای گاوآهن و نیزه های خویش را برای اره ها خواهند شکست و امتی بر امتی شمشیر نخواهد کشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت.» ( اشعیا 4-2:2 و میکاه 13-1:4)
بر خلاف انتظار برخی مفسران، در این پیشگوییهای عالی و فراگیر نشانی از جهان شمول بودن آرمان مشاهده نمی شود. البته نویسندگان این عبارات از مردم عصر خود خیلی جلوتر بودند، ولی برداشت مردم از گفتار آنان همان باورها و امیدهای رایج بود و تصور می کردند که کمال مطلوب آینده به معنای کمال حکومت یهودا و مردم فلسطین است. از آن سرزمین، نور کمال انسانی به همه اقوام جهان خواهد تابید، ولی بهره مندی آن اقوام پس از بهبود وضع بنی اسرائیل و تنها زیر سایه این قوم که برکات خدا را مستقیما دریافت می کند، خواهد بود. اشعیا برای «حزقیا» پیشگویی کرد که کشور یهودا طعمه سپاه آشور نخواهد شد و با تحقق این پیشگویی، خطری که اورشلیم و تخت داود را تهدید می کرد، معجزه آسا از میان رفت.
ختم جنگ و بهبود وضع دینی و اخلاقی قوم در سالهای پایانی حکومت حزقیا، آرامش خاطر و فراغت بال را که برای کار ادبی ضرورت دارد، به ارمغان آورد و در نتیجه آن، بخش عمده ای از ادبیات کتاب مقدس در آن عصر نگاشته شد. این دوره شادکامی بسیار کوتاه بود و با روی کار آمدن «منسی» و هجوم دوباره کارهای زشتی که قبلا سرزمین یهودا را آلوده بود، دوره ای از تباهی و سقوط ملی فرا رسید و بر اثر آن، زر اندوزی، فساد اخلاق و رذالت اشراف، پرستش حقارت آمیز بعل و عشتورت، خدایان قوم منفور آشور رواج یافت. طبعا فرمانداران بی وجدانی که منسی به کار گماشته بود، شاگردان بلند اندیش اشعیا را آزار می دادند و به نقل سنت، خود اشعیای کبیر نیز به دست این پادشاه ستمگر کشته شد. این اوضاع نابسامان در دوران کوتاه پادشاهی «آمون» ادامه یافت و تمام پیشگوییهای شکوهمند اشعیا و میکاه را بی معنا جلوه داد.

اصلاح دینی در عهد «یوشیا»
با کشته شدن «آمون» و روی کار آمدن پسر هشت ساله اش «یوشیا» نظم تازه ای از راه رسید. در آغاز حکومت این پادشاه، شاید قدرت در دست اشراف باقی ماند و منافع طبقاتی آنان در گرو پیگیری جدی تر سیاستهای منسی بود. پس از اینکه پادشاه رشد کرد، اهداف عالی وی برای اصلاح ملت و احیای خداپرستی آشکار شد. او خدایان منفور قوم آشور را از میان برد، آیین نیایش در معبد را پاکسازی کرد و شریعت اسرائیل را بر سراسر خاک یهودا گسترش داد. اوضاع سیاسی جهان شرق نیز به این انقلاب دینی سرعت بخشید.

افول کوکب بخت آشور
دولت آشور که دیر زمانی با پنجه آهنین بر ملتهای عهد باستان حکم می راند، رو به زوال نهاد و قوایش اندک اندک به تحلیل رفت. سلطه آشور با پدید آمدن قدرتهای تازه کلدانی، مادی و سکایی کاهش یافت و فروپاشی نهایی آن دولت به وسیله یکی از این اقوام حتمی شد. با ضعیف شدن قوم مذکور روحیه «آشور ستیزی» در یهودیان قوت گرفت، زمینه برای ترک آیینهای آشوری که در طی چندین قرن کشور یهودا را زیر پوشش قرار داده بود، مساعد شد و مردم دوباره صدای انبیا و واعظان را در مجامع خود شنیدند. «ناحوم» در آغاز حکومت «یوشیا» پادشاه درستکار یهودا نبوت می کرد و پیشگوییهای او پیرامون سقوط نینوا (پایتخت آشور) و شروع عصر مسیحایی در زیبایی و قوت با برخی از بیانات اشعیا برابری می کند. «اینک بر کوهها پاهای مبشر که سلامتی را ندا می کند.» (ناحوم 15:1) او در رؤیای نبوت خود می بیند که کار آشور تمام است. انتقام ستمهایی که آن قوم بر «قوم خدا» روا داشته، گرفته خواهد شد و پادشاهی مسیحابی درنگ پس از سقوط نینوا برپا خواهد گردید.

شخص مسیحا نزد ناحوم و صفنیا

هیچ یک از ناحوم و نبی معاصر او صفنیا، به شخص مسیحا اشاره نمی کنند. برخی از پیشگوییهای صفنیا حتی از پیشگوییهای اشعیا جهان شمول ترند. از دید او عصر مسیحایی زمان اصلاح کل جهان است؛ «زیرا که در آن زمان زبان پاک به امتها خواهم داد تا جمیع ایشان اسم یهوه را بخوانند و به یک دل او را عبادت نمایند.» (صفنیا 9:3) وی تصویر وحشتناکی را از روز خدا ترسیم می کند و می گوید: «آن روز روز غضب است، روز تنگی و اضطراب، روز خرابی و ویرانی، روز تاریکی و ظلمت، روز ابر و ظلمت غلیظ» (15:1) آن روز بسیار نزدیک است و در آن آشور و اقوام دیگر حتی یهودا، هلاک خواهند شد، زیرا از مجازاتی که خدا برای دشمنان خود آماده کرده، پروا ننمودند و از بلایی که بر سر امتهای خطاکار فرود آمد، عبرت نگرفتند. (10:2 و 7:3) ولی در این میان درستکارانی باقی خواهند ماند: «اما در میان تو قومی ذلیل و مسکین باقی خواهم گذاشت و ایشان بر اسم خداوند توکل خواهند نمود و بقیه اسرائیل بی انصافی نخواهند نمود و دروغ نخواهند گفت و در دهان ایشان زبان فریبنده یافت نخواهد شد؛ زیرا که ایشان چرا کرده به آرامی خواهند خوابید و ترساننده ای نخواهد بود.» (13-12:3) صفنیا سخن خود را چنین به پایان می برد: «یهوه پادشاه اسرائیل در میان تو است، پس بار دیگر بلا را نخواهی دید.» (15:3)

ارمیا، و یوئیل و دوران مسیحایی
ارمیای نبی نیز چنین احساسی را از خویش نشان می دهد. (ارمیا 27:31 و 9:33) او به تعبیر خودش «مردی است که از عصای غضب وی مذلت دیده» (مراثی 1:3) و به سبب رنج و محنتی که از دست پادشاه و اشراف کشیده، از فرمانروایی که از جنس بشر و در عین حال درستکار باشد، تقریبا نومید است، ولی نسبت به وعده خدا در مورد پایداری بنی اسرائیل شکی به دل راه نمی دهد. البته یک شهریار از جنس بشر که نهالی از خاندان داود باشد، خواهد آمد؛ زیرا خدا برای داود سوگند خورده که سلطنت وی را تا ابد استوار بدارد. (ارمیا 26-25:33) این شهریار را مستقیما خدا نصب خواهد کرد تا خدا بر تختگاه خود، اورشلیم حکومت کند و همه ملتها به سوی آن شهر کشیده شوند. (17:3 و 3:30)
ارمیا معتقد بود که روزهای بهتر از طریق معجزه فرا خواهد رسید و جریان طبیعی نمی تواند آن آرمان را محقق سازد. انبیای تبعیدی این اندیشه را تقویت کردند. حزقیال اصلاح آینده ملت را با معجزه ای همچون رستاخیز مردگان قابل مقایسه می دانست (حزقیال/ 14-11:37) یوئیل در بحث از دوران مسیحایی چنین گفت: «آفتاب و ماه سیاه می شوند و ستارگان تابش خود را بازمی دارند... آسمان و زمین متزلزل می شوند، اما خداوند ملجای قوم خود و ملاذ بنی اسرائیل خواهد بود.» (یوئیل 16-15:3)

دوران مسیحا و اصلاح معنوی سراسر جهان

بدین شیوه اندیشه ساده مسیحا از جنگاوری که قوم را در برابر دشمنان بیگانه حفظ خواهد کرد، تحول یافت و به انتظار قیام پادشاهی بزرگ و شکوهمند از خاندان داود مبدل گشت که به فرمان الهی و با دمیده شدن روح خدا در او حکومت شایسته ای را بر تپه صهیون برپا خواهد کرد. آن سرزمین در همه جهان نمونه خواهد شد و ملتها برای آموختن راههای الهی به آنجا رهسپار خواهند گردید. درباره نقش بنی اسرائیل میان اقوام عصر مسیحایی آینده بین پیامبران متقدم و متأخر اختلاف نظر وجود دارد. اشعیا به جای پیروزی سیاسی بنی اسرائیل، پیروزی معنوی ایشان بر جهان را مطرح می کند. پیامبران متأخر، به ویژه آنانی که در زمان تبعید یا اندکی پس از آن پیشگویی می کردند و آزار امتها کام ایشان را تلخ کرده بود، به چیزی کمتر از ریشه کن شدن دشمنان گاه و بیگاه بنی اسرائیل راضی نیستند.

دوران مسیحا از دیدگاه «اشعیای تبعیدی»
یک تصویر کامل از عصر مسیحایی، بدون اشاره به شخص مسیحا، در بابهای عاطفی و مکاشفه ای «اشعیای تبعیدی» [بابهای 40 تا 66 کتاب اشعیا] ترسیم شده است. با آنکه این نبی در پیشگوییهای خود به آینده نزدیک و احیای صهیون نیز اشاره می کند و حتی عهد جاودانی خدا با داود را در نظر می گیرد، ولی قلمرو رؤیای وی گسترده تر، تصویر وی اصیل تر و اندیشه های وی فراگیرتر از همه کسانی است که قبل از او پیشگویی کرده اند، به گونه ای که می توان گفت پیشگوییهای اشعیای تبعیدی سر آغاز تحولی تازه در اندیشه مسیحایی میان یهود است. اوضاع آن زمان به یک نابغه شاعر پیشه در آفرینش تصاویر عالی و خیال پرداز بسیار مساعدت می کرد. امپراطوری بابل هنوز برپا بود و هیچ امیدی برای سقوط آن وجود نداشت. اورشلیم ویران و معبدش خاکستر شده بود (اشعیا 11-10:64) تبعیدیهای بینوا در نومیدی به سر می بردند. خاطره پایان ذلت بار پادشاهی اسرائیل در شمال فلسطین هنوز در اذهان قوم زنده بود. آیا همان سرنوشت در انتظار یهودا نیز هست؟ آیا بت پرستان «قوم خدا» را کاملا خواهند بلعید و عبادت خدای یکتا پایان خواهد یافت؟ این پیامبر می گوید: خیر، چنین چیزی ممکن نیست. سرانجام، خدا بر بتها فائق خواهد شد و حکومت خویش را از طریق بندگانش، یعنی بنی اسرائیل، دوباره برپا خواهد کرد. عصاره پیشگوییهای این پیامبر که در 27 باب ادامه می یابد، چنین است: «تسلی دهید، قوم مرا تسلی دهید؛ خدای شما می گوید.» (1:40)

مسیحا به عنوان «بنده خدا»
اشعیای نبی، با هوشمندی و تیزبینی یک سیاستمدار، انهدام بابل به دست قدرت نوظهور فارس را از پیش می دید. او کورش را «مسیح خدا» (1:45) می داند که نجات بنی اسرائیل به دست وی عملی خواهد شد. اشعیا در تمام حوادثی که برتری پادشاهی فارس را اثبات می کرد (همان برتری که اگر میهن پرستان آتن در برابر آن ایستادگی نمی کردند، سراسر اروپا را در کام خود فرو می برد)، دست خدا را به نفع بنده اش یعقوب و برگزیده اش قوم اسرائیل در کار می دید. (4:45) درباره مفهوم و مصداق بنده برگزیده ای که این نبی او را چهره برجسته رهایی آینده می داند، میان مفسران جدید اختلاف نظر شدیدی وجود دارد. به گفته «درایور» Driver مقصود بنی اسرائیل است؛ آن هم نه به عنوان افراد به هم پیوسته، بلکه به عنوان یک موجودیت تاریخی «که دوام و ویژگی اصلی خویش را در طی نسلهای پیاپی حفظ کرده است.» این «بنده خدا» اگرچه اکنون رنج می برد، آزار می بیند، امتها وی را تحقیر می کنند و دردها سر تا پای او را فرا گرفته اند، به زودی «شاهد عهدی تازه خواهد شد که خدا با قوم خود می بندد؛ تا آن را به عنوان یک ملت احیا نماید... و ایشان را در سرزمین خودشان مستقر کند.» (8-5:49)

اندیشه جهان شمول از مسیحا

«بنده خدا» نور همه ملتها، پیامبر جهان و آموزگار امتها خواهد بود تا آنان را به مبانی دین حقیقی و به پارسایی رهنمون شود. (8-5:49 و 7-1:42) سیمای اورشلیم بازسازی شده در ذهن نبی بسیار کامل می شود. این تصویر در باب شصتم با بیشترین جلال و درخشندگی آمده است: اورشلیم مرکز دینی جهان، افتخار همه نسلها (15:60)، زیبا (12-11:54)، کامل و بر پارسایی استوار خواهد شد و ساکنانش خدای اسرائیل را ستایش خواهند کرد. (21:60) همه امتها به آن جامعه بازیافته کرنش خواهند کرد و حقایق سترگ مورد قبول بنی اسرائیل را خواهند پذیرفت «تا از مشرق آفتاب و مغرب آن بدانند که سوای من احدی نیست. من یهوه هستم و دیگری نی» (6:45) معبد به خانه عبادت همه امتها تبدیل خواهد شد (7:56) و تمامی بشر به اورشلیم خواهند آمد تا در حضور خدا سجده کنند. (23:66)
شاید هیچ کدام ازمعاصران «اشعیای تبعیدی» نمی توانست این تصویر جهان شمول گسترده و عالی را ترسیم کند و بیشتر آنان در گرداب مصیبتهای تبعید حتی از فهم آن عاجز بودند. وعده های پیامبران پیشین به طور نسبی تحقق یافته بود. بابل سقوط کرده بود و بنی اسرائیل اجازه یافته بودند به سرزمین خویش بازگردند، ولی مشکلات بسیاری درگرداگرد کشور نوبنیاد وجود داشت و شکوه و شگفتیهای موعود نزدیک نمی نمودند.

مسیحایی زروبابل در اندیشه حجی و زکریا
در حالی که بسیاری از تبعیدیان با اصل اندیشه بازگشت به فلسطین مخالف بودند، بیشتر پیروان زروبابل وی را فرستاده خدا می دانستند و امیدوار بودند که سپیده دم عصر جدید بنی اسرائیل به دست او پدید آید. حجی و زکریا، هر دو معتقد بودندکه زروبابل مسیحای منتظر است (حجی 23:2) این دو پیامبر مفهوم محدودتری را پیرامون دوره مسیحایی ارائه می کردند و می گفتند زمان آن پس از فاجعه ای است که جهان را ویران، امتهای بت پرست را نابود و چیزهای گرانبهای ایشان را به سوی خانه خدا سرازیر خواهد کرد. تجدید بنای آن خانه یکی از شرائط فرا رسیدن پادشاهی مسیحاست (زکریا 17-14:1) منزلت کاهن به اندازه منزلت مسیحا، بلکه از وی بیشتر خواهد بود؛ زیرا خدا طرحهای مربوط به آینده را با کاهن در میان می گذارد. زکریا از اصلاح اخلاق در پادشاهی آینده نیز سخن می گوید (23) (3:8) و اشاره می کند که امتهای جهان به پرستش خدای بنی اسرائیل خواهند گرایید. (11:2و24) (23-20:8)

پژواک اندیشه جهان شمول اشعیای نبی
پیشگوییهای عالی اشعیای تبعیدی حتی در دوره بازسازی مشاهده می شود و بسیاری از مزمورهای آن زمان جهان شمولی گسترده ای را بیان می کنند. اندکی پس از آن، ملاکی (جلوتر از 485 ق. م) با شور و نشاط می گوید: «از مطلع آفتاب تا مغربش اسم من در میان امتها عظیم خواهد بود و بخور و هدیه طاهر در هر جا به اسم من گذرانده خواهد شد؛ زیرا یهوه صبایوت می گوید که اسم من در میان امتها عظیم خواهد بود.» (ملاکی 11:1) در زمانی پیشتر کسانی می گفتند: «وقت بنا نمودن خانه خداوند نرسیده است.» (حجی 2:1) حجی و زکریا از روی خیرخواهی و میهن پرستی، لازم دیده بودند با ترسیم تصاویری مادی تر به تحریک این افراد برخیزند. زروبابل که نهالی از خاندان سلطنتی داود بود، در دیده مردم تنها باز مانده گذشته ای پر افتخار و ذخیره آینده ای شکوهمند تلقی می شد. از سوی دیگر، همین امر مانع بزرگی برای پیشرفت آن جامعه نوبنیاد بود و دشمنان یهودا این قضیه را دستاویز قرار داده، یهودیان را متهم می کردند که تصمیم دارند خاندان سلطنتی داود را دوباره بر افرازند، چیزی که ایرانیان آشکارا از آن ناخرسند بودند. زروبابل مجبور شد به بابل بازگردد و این بار نیز امیدها و آرزوهای مسیحایی بر باد رفت. تا دو قرن پس از آن روزگار چیزی از امیدهای مسیحایی در نوشته های یهود به چشم نمی خورد، به استثنای سرودن چند مزمور مسیحایی که تاریخ دقیق آنها هنوز معلوم نشده است.


منابع :

  1. جولیوس کرینستون- انتظار مسیحا در آیین یهود- ترجمه حسین توفیقى- ناشر: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر: 1377

  2. محمدمهدى کریمى‏ نیا- مقاله انتظار موعود در آیین یهود- فصلنامه معرفت- شماره 27

  3. محمد بهشتی- ادیان و مهدویت- مؤسسه مطبوعاتی حسینی- تهران بی تا

  4. جیمز هاکس- قاموس کتاب مقدس- کتابخانه طهوری- تهران 1349

  5. جلال الدین آشتیانی- تحقیقی در دین یهود

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/114661