هراس قیامت

اگر وحى نمى بود، و اگر آیات آن به سختى درهاى قلوب را نمى کوفت، دل آدمى که گرفتار غمها و شادیهاى زندگى او است، چگونه به اندیشه قیامت و هولها و هراسهاى آن مى افتاد؟ صفات این روز همه قلب را پر مى کند و باز هم باقى است... ولى ما از آن غافل و به آنچه در این دنیا با آن دست در گریبانیم مشغولیم که بسیار بزرگ مى نماید، در صورتى که در مقایسه با آنچه در آن روز خواهد بود بسیار ناچیز است. در آغاز سوره ای از سوره های قرآن به نام تازه اى درباره قیامت برخورد مى کنیم که آن "غاشیه" است، مى فرماید: «هل أتاک حدیث الغاشیة؛ آیا داستان غاشیه به تو رسیده است؟!» (غاشیه/ 1)
"غاشیه" از ماده ی "غشاوة" به معنى پوشاندن است، انتخاب این نام براى قیامت یا براى این است که حوادث وحشتناک آن ناگهان همه را زیر پوشش خود قرار مى دهد. مواقف و مناظر هولناکش ناگهان مردم را فرا مى گیرد. و یا به قول بعضى ها از این جهت است که انسانها را از هر جهت فرا مى گیرد هم چنان که در جاى دیگر درباره فراگیرى قیامت به طور شکفته و باز فرموده: «و حشرناهم فلم نغادر منهم أحدا؛ و همه آنان را [براى ورود به عرصه قیامت] محشور مى کنیم، و هیچ یک از آنان را وانمى گذاریم.» (کهف/ 47)
بعضى گفته اند به خاطر آن است که خلق و اولین و آخرین در آن روز از جن و انس براى حساب جمع مى شوند. دور و اطراف آنها را ملائکه احاطه می کنند که راه فرار از هیچ طرفى ندارند و از همین باب است قوله تعالى: «فأغشیناهم فهم لا یبصرون؛ و به صورت فراگیر دیدگانشان را فرو پوشانده ایم، به این خاطر حقایق را نمى بینند.» (یس/ 9) و به همین معنى است که می فرماید: «أ فرأیت من اتخذ إلهه هواه و أضله الله على علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غشاوة؛ پس آیا کسى که معبودش را هواى نفسش قرار داده دیدى؟ و خدا او را از روى علم و آگاهى خود [بر اینکه شایسته هدایت نیست] گمراه کرد، و بر گوش و دلش مهر [تیره بختى] نهاد، و بر چشم [دلش] پرده اى قرار داده است.» (جاثیه/ 23) و می فرماید: «جعلوا أصابعهم فی آذانهم و استغشوا ثیابهم؛ انگشتان خود را در گوش هایشان کردند و جامه هایشان را به سر کشیدند.» (نوح/ 7) و می فرماید: «لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش؛ براى آنان بسترى از دوزخ و برفرازشان پوشش هایى از آتش است.» (اعراف/ 41) که آتش به آنها احاطه می کند. و نیز گفته اند که منظور آتشى است که چهره هاى کفار و مجرمان را مى پوشاند. محمد بن کعب و سعید بن جبیر گویند: غاشیه آلتى است که فرا مى گیرد چهره هاى کفار را به عذاب و شکنجه، و این مانند قول خدا «و تغشى وجوههم النار؛ چهره هاى ایشان را آتش، فرا می گیرد و می پوشاند.» (ابراهیم/ 50) با تمام این تفاصیل، تفسیر اول از همه مناسبتر به نظر می رسد.
ظاهر این است که مخاطب در این آیه شخص پیامبر (ص) است و ذکر این جمله به صورت استفهام از شخص پیغمبر اکرم (ص) به منظور مهم جلوه دادن مطلب، و براى بیان عظمت و اهمیت آن روز بزرگ است. بعضى نیز احتمال داده اند که مخاطب در این آیه هر انسانى است، ولى این معنى بعید به نظر مى رسد. پرسش اثرى بزرگ در جان آدمى دارد، و پرسش در این جا از مطلب مهمى است که خود را تثبیت مى کند و با عظمتى که دارد به دنبال تو مى آید، در صورتى که از سخنان ناچیز پس از شنیده شدن اثرى بر جاى نمى ماند.
آرى، سخن درباره غاشیه است، یعنى حقیقتى که همه چیز را مى پوشاند و فرا مى گیرد. خشکى و دریا و کوه ها و زندگان... همه را قیامت فرا مى گیرد، و آسمانها و آنچه در آنها است به آن سنگین بار مى شود، پس چه رسد به آدمى! چه چیز از قیامت ما را مى پوشاند؟ آیا دود آن است که پروردگارمان درباره آن چنین گفته است: «فارتقب یوم تأتى السماء بدخان مبین* یغشى الناس هذا عذاب ألیم؛ پس به انتظار روزى باش که آسمان دودى آشکار بیاورد. که همه مردم را فرا مى گیرد، این عذابى دردناک است.» (دخان/ 10- 11) یا آتش آن: «و تغشى وجوههم النار» یا زلزله هاى آن: «إذا زلزلت الأرض زلزالها* و أخرجت الأرض أثقالها؛ آن گاه که زمین لرزانده شود به سخت ترین لرزه هایش. و زمین بارهاى سنگینش را بیرون ریزد.» (زلزله/ 1- 2) یا بانگها و کوبشها و فریادهاى کر کننده گوش آن، یا همه هول و هراسهاى آن، آرى، همین غاشیه است که هیچ کس نمى تواند از آن بگریزد، و آن پوشش فراگیرى است که هیچ جزئى از اجزاء آدمى را راحت نمى گذارد.
تصویرى که از این حادثه بزرگ می توان نمود، همین است که همه کس و همه چیز را فرا می گیرد و می پوشاند: «أ فأمنوا أن تأتیهم غاشیة من عذاب الله؛ آیا از اینکه فراگیرنده اى از عذاب خدا به آنان رخ نماید در امان هستند؟» (یوسف/ 107) از بیان و اشاره این دو آیه، چنین برمى آید که مقصود از غاشیه، اوضاع و احوالى است که در نهایت کار جهان، و پیش از رستاخیز بزرگ حادث می شود، و تعبیر دیگرى است از «طامه» که در سوره ی نازعات آمده. شاید که الغاشیه تعبیر جامعى از عذاب و احوال و اهوال قیامت باشد، چنان که در این آیات به آن تصریح شده است: «یوم یغشاهم العذاب من فوقهم و من تحت أرجلهم؛ روزى که فراگیرد عذاب آنان را از بالایشان و از زیر پایشان.» (عنکبوت/ 55) در حقیقت این عذاب محیط و فراگیرنده در قیامت، شاید به روز کفر و شرک و احاطه آثار گناه بر فطرت و استعدادها می باشد. «بلى من کسب سیئة و أحاطت به خطیئته فأولئک أصحاب النار؛ آرى کسى که بدى فراهم آرد و خطاى آن وى را فراگیرد، پس همین ها یاران آتشند.» (بقره/ 81)
«إنا أعتدنا للظالمین نارا أحاط بهم سرادقها؛ ما براى ستمکاران آتشى را فراهم کرده ایم که پرده هاى افراشته آن، فرا گرفته آن را.» (کهف/ 29) «و إن جهنم لمحیطة بالکافرین؛ و همانا جهنم احاطه دارد بر کافران.» (توبه/ 49) به هر صورت که باشد، کلمه «الغاشیة» می تواند اشاره اى به حوادث نهایى جهان و پیش درآمد قیامت باشد، از این جهت که سراسر زمین و آسمان ما را فرامی گیرد، و اندیشه ها را پر از هراس و وحشت می نماید، و همه چیز را از یاد می برد. و نیز مى تواند عذابى باشد که در قیامت دوزخیان را فرا می گیرد، و منافذ رحمت و خیر و نجات را به روى آنان مى پوشاند، مایه این عذاب همان کفر و ظلم و گناه است. همه این حوادث و تحولاتى که از اندیشه بشر دور و برتر است، معلول اراده قاهرانه خداوند و قسمتى مربوط به مکتسبات و اعمال انسان می باشد.


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏20 صفحه 456

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏26 صفحه 414

  3. ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏27 صفحه 38

  4. میرزا ابوالحسن شعرانی- روض الجنان و روح الجنان- جلد ‏20 صفحه 244

  5. حسین بن احمد الحسینی- تفسیر اثنا عشری- جلد ‏14 صفحه 171

  6. شیخ حر عاملی- تفسیر عاملی- جلد ‏8 صفحه 553

  7. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏18 صفحه 61

  8. سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد ‏18 صفحه 111

  9. عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد ‏14 صفحه 92

  10. نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد ‏15 صفحه 115

  11. سیدمحمود طالقانی- پرتوى از قرآن- جلد ‏4 صفحه 28

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/116002