تجسم و بقاى اعمال

مى گویند چگونه امکان دارد تمام اعمال و گفتار و اندیشه هاى انسان در جهان باقى بماند؟! از دو راه مى توان این حقیقت را اثبات کرد؛ یکى از نظر وجود حافظه در انسان؛ و دیگرى از طریق علوم مادى.
انسان براى فهم حقایق و اسرار جهان (اگر از وحى صرف نظر کنیم) راه و معیارى جز خود ندارد. آدمى براى شناخت اشیا همه چیز را با خودش مى سنجد و اندازه گیرى مى کند. با چشم، این وجود را مى بیند و با گوش مى شنود و با عقل مى اندیشد، و اگر جنبه هاى هستى خود را بشناسد، همه چیز را شناخته است. هنگامى که از سقراط مى پرسند: «آیا براى عالم عقل آفریننده اى وجود دارد؟» در پاسخ مى گوید: «چگونه براى بدن که جرم کوچکى بیش نیست، روحى هست که مى بیند و مى شنود و مى اندیشد، اما براى جهان هستى روح خلاقى نباشد!» یعنى انسان هر چه در خودش مى یابد، مى تواند در جهان نیز دریابد؛ زیرا انسان فهرستى از کتاب مفصل آفرینش و عصاره اى از خلقت است. اگر دید انسان مفصل شود، عالم مى شود و اگر عالم خلاصه گردد، آدم مى شود.
جهان، انسان شد و انسان جهانى از این پاکیزه تر نبود بیانى اى قطره! تو غافلى که دریا در جوى تو مى رود هویدا در برج تو ماه و آفتاب است لیکن پس پرده حجاب است آرى، انسان قطره اى از اقیانوس خروشان هستى و نمونه جامع و کامل از جهان است. اگر بشر امروز بخواهد املاح و خواصى را که در اقیانوس هست، بشناسد، نمى تواند تمام اقیانوس را در آزمایشگاهى بریزد، بلکه قطره اى از آب دریا را تجزیه مى کند و املاح موجود را کشف مى کند؛ زیرا مشت، نمونه خروار است. مواد مذاب و آتشفشانى که در سینه آتشین خورشید وجود دارد، از طریق آزمون شعاعى، از نور خورشید به دست مى آید؛ هسته یک درخت، دربر دارنده شکل و رنگ و خصوصیات درخت بزرگى است که در آینده به وجود خواهد آمد و یا الان موجود است.
تمام ویژگى هاى غریزى و اخلاقى و شکل چشم و گوش انسان در دل یک سلول نهفته است. روشن بینى و الهامات روحى نشانه وجود وحى در عالم انسان هاست. نظام تربیت در طبیعت، دلیل وجود و لزوم تربیت در شریعت است. انسان داراى عقل است. جهان نیز عقل خلاقى دارد. در مقابل اعمالى که انسان انجام مى دهد، وجدان واکنشى مناسب نشان مى دهد. محکمه اى نیز براى پاداش اعمال در جهان هست. یکى از شاهکارهاى وجود انسان نیروى حافظه است. این دستگاه دقیق و خودکار، خاطرات و اطلاعات را از کودکى تا پیرى درک و ضبط مى کند و گاهى خاطرات غم انگیز و ناراحت کننده را در ذهن حاضر مى کند و زمانى حافظه، صحنه هاى شیرین و جالب و تمام حوادث گذشته و اطلاعات و صورت هاى ذهنى و ادراکات حسى را جمع کرده و در حوزه خود بایگانى مى کند. قطعا چنین دستگاهى در همه عالم باید باشد، که گفته ها و اعمال و اندیشه هاى انسان را حفظ کند و روز بازپسین افشا نماید.
در قرآن کریم آیاتى در این زمینه هست که به چند آیه اشاره مى کنیم: «و کل انسان الزمناه طائره فى عنقه و نخرج له یوم القیمة کتابا* یلقیه منشورا اقرأ کتابک کفى بنفسک الیوم علیک حسیبا؛ اعمالى را که از انسان صادر شده، همچون گردن بندى بر گردنش قرار مى دهیم؛ و روزقیامت ازصحیفه وجودش به صورت کتابى بیرون کشیده، در مقابلش گشوده خواهد دید. سپس خطاب مى شود: پرونده ات را بخوان و قضاوت کن، کافى است که امروز، خود داور و حسابگر خود باشى!» (اسراء/ 13- 14) یعنى براى انکار و دفاع زمینه اى وجود ندارد. اعمال به گونه اى مشخص و مجسم مى شود که جاى هیچ انکارى باقى نمى گذارد.
«طائر» طبق گفته مفردات راغب عملى است که از انسان پرواز کرده است، چه خیر باشد و چه شر. «و وضع الکتاب فترى المجرمین مشفقین مما فیه ویقولون یا ویلتنا ما لهذا الکتاب لایغادر صغیرة ولاکبیرة الا احصاها و وجدوا ما عملوا حاضرا و لایظلم ربک احدا؛ در قیامت کتاب اعمال هر کسى در برابرش گذاشته مى شود و جنایتکاران را مى بینى که با ترس و لرز بدان مى نگرند و مى گویند: واى بر ما! این چه کتابى است که از کوچک ترین و بزرگ ترین اعمال فروگذارى و غفلت نکرده، و همه را جمع کرده است و آنچه را که انسان عمل کرده، در آن روز به صورت عینى دریافت خواهد کرد و پروردگار به کسى ستم نمى کند، و هر کس جزاى عمل خود را مى چشد و به پاداش آن مى رسد.» (کهف/ 49)

تجسم خیانت
«و ما کان لنبی أن یغل و من یغلل یأت بما غل یوم القیمة ثم توفی کل نفس ما کسبت و هم لایظلمون؛ هیچ پیامبری را روا نیست که خیانت کند و هر کس خیانت به چیزی کند، با آن چیزی که مورد خیانت قرار گرفته در روز قیامت خواهد آمد و هر کس هر عمل نیک و بد در دنیا انجام دهد به پاداش کامل آن خواهد رسید و هیچ کس مورد ستم واقع نخواهد شد.» (آل عمران/ 161)
خداوند قادر است هر ذره ای که در آسمان یا زمین یا زیر سنگ است در قیامت بیاورد؛ چنان که فرمود: «یا بنی إنها إن تک مثقال حبة من خردل فتکن فی صخرة أو فی السموات أو فی الأرض یأت بها الله إن الله لطیف خبیر؛ ای فرزند مهربانم بدان که خدا اعمال بد و خوب خلق را اگرچه به مقدار خردلی (هسته اسپند) در میان سنگی یا در طبقات آسمان ها یا در زمین پنهان باشد همه را می آورد؛ زیرا خدا بر همه چیز توانا و آگاه است.» (لقمان/ 16)
ظاهر آیه این است که خود خیانت تجسم یافته خواهد آمد و حق تعالی که حتی یک ذره بسیار ریز را می آورد نیز می تواند شی ی مورد غلول (مانند مال خیانت شده) را در روز قیامت بیاورد. چنان که باز می فرماید: «و إن کان مثقال حبة من خردل أتینا بها وکفی بنا حاسبین؛ و اگر عمل هم وزن دانه ی خردلی باشد آن را می آوریم و کافی است که ما حسابرس باشیم.» (انبیاء/ 47) این آیه نیز می رساند که خداوند متن کردار را حاضر خواهد کرد و به حساب آن خواهد رسید. برخی مفسران می گویند: «خداوند به کردار شما عالم است و این آیات در مقام بیان علم خداوند به اعمال عباد است.» این تفسیر نسبت به همه مضامین آیات یاد شده جامع نیست؛ زیرا آیات مزبور گذشته از آن که در مقام بیان علم و قدرت است در صدد بیان تجسم عمل نیز هست. به هر روی، از آیات فوق بر می آید که مالی که مورد خیانت است به صحنه ی محشر خواهد آمد. از این رو پیامبر (ص) بر رد امانت سفارش اکید می کند؛ حتی اگر یک سوزن و نخ باشد: «ردوا الخیط و المخیط» در حدیث دیگر فرمود: «در امانت خیانت نکنید، گرچه یک بند کفش باشد وگرنه همین بند کفش (شراک) به صورت شعله ی آتش می شود.»
پیامبر اسلام (ص) می فرماید: «من داوری بین شما را بر پایه سوگندها و شهادت ها انجام می دهم.» یعنی بر اساس علم ظاهر حال. پس اگر کسی حتی بر پایه یک داوری حق که از جانب پیامبر، امام، قاضی عادل و بر اساس بینه یا سوگند صورت می گیرد مال دیگری را تصاحب کند در حقیقت قطعه ای از آتش برده است: «فإنما قطعت له به قطعة من النار»
یکی از اصحاب پیامبر (ص) به نام "رفاعة بن زید" که نزد پیامبر عزیز و محترم بود، در یکی از جنگ ها بر اثر تیر مهلکی درگذشت. مردم دسته دسته به پیشگاه پیامبر (ص) آمده و به آن حضرت (ص) کشته شدن رفاعه را تسلیت داده، می گفتند: "خوشا به حال او، ای پیامبر خدا، رفاعه شهید از دنیا رفت." آنان می خواستند به پیامبر (ص) تسلی داده، از اندوه وی بکاهند، ولی اندوه پیامبر (ص) تمام نشده و از وضع رفاعه پس از مرگ آرامش نداشت و با تأثر و تأسف به آن ها فرمود: «إن الشملة التى أخذها من غنائم خیبر لتشتعل علیه نارا؛ پوشاکی که رفاعه از غنایم خیبر به ناحق با خود برد بر او آتشی خواهد افروخت.» رفاعه شهید از دنیا رفت، ولی بنا به گفته پیامبر (ص) او گناه کار است؛ زیرا مختصری از مال مردم را بدون حق گرفت. در حالی که می بایست منتظر می ماند تا ثروت عمومی، بین فرد فرد مسلمانان عادلانه توزیع شود تا کسی بیشتر از نصیب و سهم خود نبرد.
در تفسیر نورالثقلین از امام صادق (ع) نقل شده در روز جنگ بدر قطیفه ای مفقود گشت. گروهی از اهل نفاق پیامبر (ص) را در این باره متهم کردند. حق تعالی آیه 61 سوره آل عمران را نازل کرد. آنگاه مردی خدمت رسول خدا (ص) رسید و گفت "فلانی قطیفه را خیانت کرد و در فلان مکان پنهان داشت." پیامبر (ص) فرمان داد همان موضع را حفر کردند و آن را بیرون آوردند. به هر تقدیر، اگر کسی در امانت خیانت کند، همان خیانت در قیامت مجسم خواهد شد.
امیر مؤمنان می فرماید: «و أعمال العباد فى عاجلهم نصب أعینهم فى آجالهم؛ کردار بندگان در این دنیا در روز قیامت در برابر دیدگانشان مجسم خواهد بود.» امام صادق (ع) می فرماید: «إذا وضع المیت فى قبره مثل له شخص. فقال له: یا هذا کنا ثلاثة: کان رزقک فانقطع بانقطاع أجلک وکان أهلک فخلفوک و انصرفوا عنک وکنت عملک فبقیت معک. أما إنى کنت أهون الثلاثة علیک؛ وقتی میت در قبر قرار می گیرد شخصی بر او مجسم می شود و می گوید: ما سه چیز همراه تو بودیم: یکی رزق تو که با مرگ تو قطع شد و دیگری اهل و عیال تو که تو را پشت سرگذاشتند و بازگشتند و من که عمل تو هستم با تو خواهم بود. من همان چیزی بودم که به من اهمیت نمی دادی و در میان این سه چیز کمترین جایگاه را داشتم.» در حدیث دیگر آمده است: از میت درباره پنج چیز سؤال می شود: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت اهل بیت (ع). در این هنگام ولایت به آن چهار چیز گوید هر گاه نقص و کاستی در شما پیدا شود اتمام آن بر عهده ی من است.

تجسم و بقاى اعمال
آیا عمل به صورت انرژى در جهان باقى مى ماند یا به گونه دیگر؟ مکانیسم قضیه براى ما مجهول است؛ آیا اعمال و عقاید ما یک صورت مادى و ظاهرى دارد، که با تحول جهان طبیعت تغییر پیدا مى کند (مثل گفتار و کردار متداول در دنیا) و یک صورت عینى و واقعى دارد که باقى مى ماند و در روز قیامت ظاهر مى شود و انسان به تناسب آن کیفر و پاداش مى بیند؟ ممکن است چنین باشد؛ یا اعمال بد و خوب به صورت مناسبى تجسم پیدا مى کند، که شواهدى در روایات بر این موضوع داریم؛ آیا صورت مجرمان در حال انجام عمل هم باقى است؟ بعید نیست، زیرا دستگاه هاى دقیق فیلمبردارى الهى به دقت مشغول کارند و پرتوهایى از وجود ما در خواب و بیدارى پیوسته در حال ثبت است.
امروزه بشر مى تواند از «نیستى» عکسبردارى کند در استانفورد آمریکا دستگاهى شبیه تلویزیون ساخته اند که قادر است پرتوهاى حرارتى ساطع از موجودات بى جان را ثبت نماید، بدین معنی که اگر عده اى روى صندلى ها نشسته باشند، سپس حرکت کرده و بروند، به وسیله دستگاه مزبور صورت هایى که قبلا ساطع شده، برداشته مى شود. با این عمل، بشر موفق شد که از امور گذشته عکسبردارى کند. صداها و آهنگ ها نیز باقى مى ماند. باستان شناسان در مصر کوزه اى پیدا کردند که وقتى روى دستگاه مى گذاشتند، زمزمه هاى عاشقانه کوزه گر مصرى را شنیدند؛ در صورتى که کوزه گر مصرى در دو هزار و پانصد سال پیش که مشغول ساختن کوزه بود، فکر نمى کرد که صدایش در لا به لاى خطوط کوزه ضبط شود و بشر قرن بیستم آن را بیرون کشد و با فرهنگ و احساسات کوزه گر آشنا گردد. خیام مى گوید:
این کوزه چو من عاشق زارى بوده است *** در بند سر زلف نگارى بوده است
این دسته که بر گردن او مى بینى *** دستى است که بر گردن یارى بوده است
از راه علوم تجربى نیز مسأله تجسم و بقاى اعمال قابل تفسیر و توجیه است، که نمونه هایى را ذیلا بیان مى داریم: در دنیا دستگاهى اختراع کرده اند که در مسیر چهارراه ها جهت کنترل اتومبیل ها نصب مى کنند. در موقعى که چراغ قرمز روشن مى شود، اگر راننده، ماشین را متوقف نکند، فى الفور به وسیله آژیر یا بوق دستور ایست مى دهد. اگر راننده توجه نکرد، در یک ثانیه شانزده عکس مختلف از اتومبیل متخلف برمى دارد. در جنگ دوم جهانى در میان گلدان هایى که به سفراى خارجى تقدیم مى شد، دستگاه دقیق عکسبردارى و ضبط وجود داشت که بیش از یک سال کار مى کرد و همه ملاقات ها و اسرار سفارت را ضبط و عکسبردارى مى نمود.
الان دستگاه دقیق کشف آزمایش هاى اتمى و موشکى که با کامل ترین تجهیزات مغز الکترونیکى جزئى ترین فعالیت هاى موشکى و اتمى را فى الفور ضبط و به امریکا مخابره مى کند، ساخته شده است. کارشناسان امریکایى معتقدند که قبل از چین خود آمریکا مى فهمد و با گوشى مخابره مى نماید. بى گمان دستگاه هاى دقیق ترى در جهان هستى وجود دارد که بیش از مغزهاى الکترونیکى بشر مى فهمند و به همان صورت بایگانى مى کنند تا سندى براى خدمت و خیانت بشر باشد. کارها و نقشه هایى که از چشم هاى الکترونیکى مخفى مى ماند، از چشمان تیزبین مأموران الهى مخفى نمى ماند؛ حتى دست و پا و پوست بدن هر انسان، شاهد و گواهى علیه انسان خواهد بود.
«الیوم نختم على افواههم وتکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون؛ امروز بر دهانهاى آنان مهر مى ‏نهيم و دستهايشان با ما سخن مى‏ گويند و پاهايشان بدانچه فراهم مى ‏ساختند گواهى مى‏ دهند.» (یس/ 65)
چگونگى شهادت را نمى دانیم، ولى آخرت با دنیا قابل قیاس نیست؛ زیرا آخرت سرچشمه حیات است؛ ولى دنیا حیاتش با مرگ، و نیش و نوشش به هم آمیخته است.


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 93

  2. محمد باقر شریعتی سبزواری- معاد در نگاه عقل و دین

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/117394