تجسم اعمال (بخل)

قرآن گروهى از سرمایه داران را که بخل ورزند و از پرداخت حقوق واجبه براى تامین مصالح عمومى و یا دفاع از دشمن خوددارى نمایند، سخت تهدید نموده است که هرگز گمان نکنند، که پروردگار ثروت سرشارى را از فضل خود در دسترس آنان نهاده است، به سود آنان خواهد بود. بلکه هنگام رستاخیز سیرت حرص و آز آنان به حد رشد رسیده، و اموالى که انباشته اند، به صورت طوق اسارت به گردن آنان نهاده می شود، و از قید آن هرگز رها نخواهند شد؛ «و لا یحسبن الذین یبخلون بما ءاتئهم الله من فضله هو خیرا لهم بل هو شر لهم سیطوقون ما بخلوا به یوم القیمة و لله میراث السماوات و الأرض و الله بما تعملون خبیر؛ و کسانى که خدا به آنچه از فضلش به آنان داده بخل مى ورزند، گمان نکنند که آن بخل به سود آنان است، بلکه آن بخل به زیانشان خواهد بود. به زودى آنچه به آن بخل ورزیدند در روز قیامت طوق گردنشان مى شود. و میراث آسمان ها و زمین فقط در سیطره مالکیت خداست، و خدا به آنچه انجام مى دهید، آگاه است.» (آل عمران/ 180) آیه فوق، سرنوشت بخیلان را در روز رستاخیز، توضیح مى دهد، همانها که در جمع آورى و حفظ ثروت می کوشند و از انفاق کردن در راه بندگان خدا، خوددارى مى کنند. گرچه در آیه، نامى از زکات و حقوق واجب مالى برده نشده، ولى در روایات اهل بیت و همچنین در گفتار مفسران، آیه به مانعان زکات تخصیص داده شده است و تشدیدهایى که در آیه به چشم مى خورد نیز دلیل بر این است که منظور انفاق مستحبى نیست.
آیه مى گوید: افرادى که بخل مى ورزند و از آنچه خداوند از فضل خود به آنها داده در راه او نمى دهند، تصور نکنند به سود آنها است، بلکه این کار به زیان آنها تمام مى شود. سپس سرنوشت آنها را در رستاخیز، چنین توصیف مى کند: «سیطوقون ما بخلوا به یوم القیامة؛ به زودى اموالى را که در مورد آن بخل ورزیدند، همانند طوقى در گردن آنها مى آویزند.» از این جمله استفاده مى شود، اموالى که حقوق واجب آن، پرداخته نشده، و اجتماع، از آن بهره اى نگرفته است و تنها در مسیر هوسهاى فردى و گاهى مصارف جنون آمیز به کار گرفته شده و یا بى دلیل روی هم انباشته گردیده و هیچ کس از آن استفاده نکرده، همانند سایر اعمال زشت انسان، در روز رستاخیز طبق قانون "تجسم اعمال"، تجسم مى یابد، و به صورت وسیله عذاب دردناکى در خواهد آمد. ثروت انباشته شده، نیز مانند اعمال نیک و بد مردم روز رستاخیز تجسم مى یابد، و به صورت نعمت و یا عقوبت در خواهد آمد، مانند آیه: «و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم؛ هر آنچه را که مشرکین پرستش کنند، به صورت شعله هاى آتشین در خواهد آمد.» (انبیاء/ 98)

طوق سنگین اسارت
تجسم اینگونه اموال به طوقى که بر گردن مى افتد اشاره به این حقیقت است که انسان تمام سنگینى مسئولیت آنها را تحمل خواهد کرد بدون اینکه از آثار آنها بهره مند گردد، اموال سرشارى که به طور جنون آمیز جمع آورى و نگهدارى گردد و در خدمت اجتماع نباشد جز زنجیر و زندان، براى صاحب آن چیزى نیست زیرا مى دانیم بهره گیرى شخصى از مال و ثروت، حدود معینى دارد و از آنکه بگذرد جز یک نوع اسارت و سنگینى بیهوده نتیجه اى نخواهد داشت مگر این که از برکات معنوى آن برخوردار و در مسیر کارهاى مثبت قرار گیرد.
اینگونه اموال نه تنها در قیامت طوق سنگینى بر گردن صاحبانش خواهد بود بلکه در این دنیا نیز چنین است منتها در رستاخیز آشکارا و در اینجا به صورت مخفى ترى مى باشد چه جنون و حماقتى از این بالاتر که انسان مسئولیتهاى فراوان تحصیل ثروت را به اضافه مسئولیتها و زحمات فراوان که براى حفظ و محاسبه و نگاهدارى و دفاع از آن لازم است بر دوش کشد، در حالى که هیچگونه از آن، منتفع نگردد آیا طوق اسارت چیزى جز این است؟!
در تفسیر عیاشى از امام باقر (ع) روایت شده که «هر کس زکات مال خود را نپردازد خدا آن مال را به طوقهایى از آتش مبدل می کند، سپس به او گفته مى شود همانطور که در دنیا به هیچ قیمت، این اموال را از خود دور نمى کردى اکنون آنها را بردار و به گردن خود بیفکن.» قابل توجه اینکه: در آیه، از مال، تعبیر به "بما آتاهم الله من فضله" شده که مفهوم آن این است مالک حقیقى، اموال و منابع درآمد، خدا است، و آنچه به هر کس داده شده از فضل و کرم او است، بنابراین جاى این نیست که کسى از انفاق در راه مالک حقیقى، بخل بورزد! بعضى از مفسران، معتقدند که مفهوم این جمله عمومیت دارد و همه مواهب الهى حتى علم و دانش را شامل مى شود، ولى این احتمال با ظاهر تعبیرات آیه تطبیق نمى کند.
مجموعا در معنى جمله ی "سیطوقون ما بخلوا به یوم القیامة" چند قول وجود دارد:
1- یعنى مالهایى را که در بخشش آن بخل کرده اند بر گردن آنها حلقه و طوق خواهد شد و این آیه درباره کسانی است که زکات نمی دهند و این مطلب از حضرت امام پنجم امام باقر (ع) روایت شده و این قول از ابن مسعود و سدى و شعبى و دیگران است. و از پیغمبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود: «ما من عبد منع زکاة ماله الا جعل الله ذلک یوم القیامة ثعبانا من نار مطوقا فی عنقه؛ مردى نیست که از دادن زکات خوددارى کند مگر اینکه خداوند در قیامت مارى بر گردن او قرار خواهد داد.» و بعد این آیه را خواند. و فرمود «هیچکس نیست که رحم و فامیل او از نعمتهایى که خدا بدو انعام فرموده درخواستى کند و او از انفاق بخل ورزد مگر اینکه خداوند مارى از دوزخ به در آرد تا اینکه بر گردنش بپیچد.» و بعد این آیه را تلاوت کرد.
2- گفته اند یعنى خداوند در قیامت حلقه اى از آتش بر گردنش خواهد افکند. (از نخعى).
3- و گفته شده یعنى روز قیامت آنها را وادار می کنند تا اموالى را که بدان بخل ورزیده بیاورد. (مجاهد)
4- این آیه مثل آیه دیگرى است که: «روز قیامت طلا و نقره هایى که اندوخته شده و انفاق نگردیده گداخته شود و بدان پشت و پهلو و صورتهاى آنان (بخیلان) داغ گزارده شود.» بنابراین قول معنى چنین است: اموال بخل شده حلقه خواهد شد و به وسیله آن عذاب خواهند گشت. (از جبایى)
5- یعنى وبال این اموال به آنها برمی گردد و طوق (لعنت) بر گردن ایشان خواهد شد مثل آیه شریفه «و کل انسان الزمناه طائره فى عنقه؛ سرنوشت و نامه عمل هر انسانى را بر گردنش می افکنیم.» (اسراء/ 13) از ابن مسلم: وى گوید «عرب گردن را (رقبة و عنق) تعبیر از همه بدن آرد و لذا تحریر رقبه یعنى آزاد کردن.» و نیز از ابن عباس آمده که «معنى و مراد آیه این است که کسانى که در بیان کردن فضایل و صفات محمد (ص) که در تورات آمده بخل می ورزند و مراد از کلمه (فضل) تورات است که در آن توصیف محمد (ص) آمده ولى معنى اول با سیاق آیه مناسبتر است.»

در آنجا اعمالتان تحویل داده می شود
براى آن که کسى چنان تصور نکند که تقسیم مردمان به بهشتى و جهنمى بى دلیل و دلبخواه است، سیاق ما را به آن راهنمایى مى کند که اعمال مردم است که آنان را به سرنوشت نهایى ایشان راهنمایى مى کند که یا بهشت است و یا جهنم، و تأکید بر آن است این امر که بهشت را درجاتى است و جهنم را درکاتى، و منزلگاههاى اهل بهشت یا اهل دوزخ نیز به اعمال آنان تعیین مى شود، تا هیچ گونه شکى در آن باقى نماند که بر ایشان ستم مى رود، بلکه همگان جزا و پاداش عملى را که انجام داده بوده اند در بهشت یا دوزخ به دست مى آورند.
می فرماید که: «و لکل درجات مما عملوا؛ براى هر کدام از آنها درجاتى است بر طبق اعمالى که انجام داده اند.» (احقاف/ 19) چنان نیست که بهشتیان یا دوزخیان همه در یک درجه باشند، بلکه آنها نیز به تفاوت اعمالشان، و به تناسب خلوص نیت و میزان معرفتشان، مقامات متفاوتى دارند، و اصل عدالت، دقیقا در اینجا حاکم است. "درجات" جمع "درجه" معمولا به پله هایى گفته مى شود که از آن به سمت بالا مى روند و "درکات" جمع "درک" (بر وزن مرگ) به پله هایى گفته مى شود، که از آن به طرف پائین حرکت مى کنند، لذا در مورد بهشت، درجات، و در مورد دوزخ درکات گفته مى شود، ولى در آیه مورد بحث که هر دو با هم ذکر شده با توجه به اهمیت مقام بهشتیان هر دو به عنوان "درجات" آمده و به اصطلاح از باب "تغلیب" است
سپس مى افزاید: «و لیوفیهم أعمالهم؛ هدف این است که خداوند اعمال آنها را بى کم و کاست به آنان تحویل دهد.» (احقاف/ 19) این تعبیر اشاره دیگرى است به مساله "تجسم اعمال" که در آنجا اعمال آدمى با او خواهد بود، اعمال نیکش مایه رحمت، و آرامش او است، و اعمال زشتش مایه بلا و ناراحتى و رنج و عذاب. لام در اول جمله لام غایت است، و جمله مورد بحث عطف بر غایت و یا غایتهایى است که حذف شده، چون ذکر آنها مورد غرض نبوده. و اگر این جمله غایت شده براى جمله "و لکل درجات" براى این است که جمله مزبور در معناى "ما براى آنها درجات قرار دادیم" مى باشد، آن وقت معنا چنین مى شود: ما آنان را درجه بندى کردیم براى این و این و براى اینکه اعمالشان تمام و کامل به ایشان برسد، و ظلم نشوند. و معناى توفیه و رساندن مردم به تمام و کمال اعمال این است که خدا عین اعمالشان را به خودشان برمى گرداند، پس بدین حساب آیه مورد بحث از آیاتى خواهد بود که بر تجسم اعمال دلالت مى کند. ولى بعضى از مفسرین کلمه ی "اجور" را در تقدیر گرفته، گفته اند معنایش این است که تا خدا اجر آنان را تمام و کامل بدهد. و در پایان به عنوان تاکید مى گوید: «و هم لا یظلمون؛ و به آنها هیچ ستمى نخواهد شد.» (احقاف/ 19) چرا که اعمال خودشان را دریافت مى دارند، با این حال چگونه ظلم و ستم تصور مى شود. به علاوه "درجات" و "درکات" آنها دقیقا تعیین شده، و حتى کمترین عمل خوب و بد در سرنوشت آنها مؤثر است، با این شرایط، ظلم معنى ندارد.
براى هر یک از آنان درجه اى است از درجات صعود به عملشان یا درجه اى است از درجات نزول که آن هم نیز به میزان عملشان می باشد و جزاى عمل هر کسى بالتمام و کمال داده می شود و از حق احدى کاسته نمی گردد تا آنکه بر او ستم شده باشد در سوره زلزال آیه 7 و 8 فرموده: «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره* و من یعمل مثقال ذرة شرا یره؛ پس هر كه هموزن ذره ‏اى نيكى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد. و هر كه هموزن ذره ‏اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد.» خلاصه ظاهرا آیه اشاره به این است که درجات ناشى از اعمال است و چون مردم در عمل تفاوت بسیار دارند این است که در درجات نیز تفاوت بسیار دارند و درجه هر کسى روى میزان اعمال و صفات و اخلاق وى تعیین گردیده که در واقع خودش در حیات و زندگانى دنیوى خود بنا نهاده.
از این آیه می توان استفاده نمود که انسان در اعمال خود مختار است زیرا که "لکل درجات مما عملوا" مشعر بر این است که درجه هر کسى در قیامت ناشى از عمل خود او است و به وى ظلم و ستم نشده اگر آدمى در عمل مجبور بود چگونه درجه او ناشى از عملش و متفرع بر کردارش می گردید و هرگاه درجه او اسفل سافلین گردیده چگونه صحیح بود که گفته شود بر او ستم نشده بلکه ظلمى بالاتر از این تصور نداشت که انسان را مجبور گردانند بر اعمال نکوهیده اى پس از آن وى را در درکه عذاب واقع گردانند و به او گفته شود این کیفر مجازات اعمال بد تو است.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏3 ص 190، جلد ‏21 ص 340

  2. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏18 صفحه 311

  3. ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏4 صفحه 363

  4. سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 3 صفحه 273

  5. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏13 صفحه 153

  6. نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد ‏13 صفحه 137

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/117398