یحیی بن ابی القاسم اسدی

«ابوبصیر یحیی بن ابی القاسم اسحاق اسدی» مشهور به «ابومحمد» (متوفی 150ه.ق)، از رجال امامی کوفه بود. شاید به این دلیل «ابوبصیر» خوانده می شد که نابینا بود. نسبت اسدی به جهت رابطه ولای خاندان او با قبیله عرب بنی اسد بود.
ابوبصیر اسدی مدتی در محضر امام محمد باقر (ع) (امامت: 95-114ه.ق) بود و پس از آن در گروه اصحاب امام جعفر صادق (ع) (امامت: 114- 148) درآمد. بسیاری از روایات بر جای مانده اعتقادی و فقهی در کتب حدیث امامیه که از طریق ابوبصیر از آن امام روایت شده است، نشان از میزان این بهره گیری دارد.
او را در شمار اصحاب امام موسی کاظم (ع) (امامت: 148-183ق) هم دانسته اند، اما باید در نظر داشت که او تنها حدود دو سال از امامت آن حضرت را درک کرده و شمار روایات موجود به نقل ابوبصیر از امام کاظم (ع) بسیار کم است. او به جز محضر امامان معصوم (ع)، از برخی راویان امامی مانند ابوحمزه ثمالی و صالح (عمران) بن میثم هم روایت کرده است.
ابوبصیر اسدی مانند یکی از حاملان پراندوخته حدیث اهل بیت (ع) در کوفه شناخته می شد و در میان آنان که از او حدیث فراگرفتند، نام افرادی مانند ابان بن عثمان احمر، عاصم بن حمید حناط، حسین بن ابی العلاء و عبداللـه بن حماد انصاری دیده می شود. همچنین علی بن ابی حمزه بطائدی، عبداللـه بن وضاح و شعیب عقرقوفی، خواهرزاده ابوبصیر اسدی، هم شاگردان خاص او بودند.

شخصیت و موقعیت
ابوبصیر اسدی بعد از سالها درک صحبت امام محمدباقر و امام صادق (ع) طبعا یکی از قطب های رهبری فکری جامعه امامی کوفه محسوب می شد. روایات زیادی نشان می دهد او در صحنه های مبارزه فکری با گروه های مخالف مانند مختاریه و زیدیه حضور داشت.
در سال 14ه.ق بعد از شهادت امام جعفر صادق (ع)، فرزند ارشد آن حضرت معروف به عبداللـه، دعوی امامت کرد و پیروان او که «فطحیه» نامیده می شدند، در مقابل گروهی از شیعیان قرار داشتند که بلاواسطه پس از امام صادق (ع) به امامت امام موسی کاظم (ع) قائل بودند. وقوع این بحران با سالهای پایانی عمر ابوبصیر اسدی مصادف بود و موضع گیری او در مقابل فطحیه، از او چهره ای وجیه نزد پیروان امام کاظم (ع) ترسیم کرد. چنانکه در روایات آنان، ابوبصیر در زمره گروهی از اصحاب امام صادق (ع) شمرده شده است که از ابتدا به عبداللـه پشت کرده، به امام کاظم (ع) روی آوردند.
در منابع گوناگون، مطالبی از طریق علی بن ابی حمزه روایت شده است که طبق آن، ابوبصیر اسدی مدت کوتاهی پس از شهادت امام صادق (ع) در حالی که عبداللـه افطح هنوز زنده بود، برای گزاردن حج به حجاز رفته و ضمن دیدار با امام کاظم (ع) مراتب وفاداری خود را به امام اعلام کرد.
در روایاتی که پیروان امام کاظم (ع) از زبان ابوبصیر نقل کرده اند، او پایه های عقیدتی فطحیه درباره امامت را مورد حمله قرار داده است. اگرچه در روایات مذکور تصریح نشده که کدام ابوبصیر مورد نظر بوده است، ولی حرمت ویژه ابوبصیر مرادی نزد فطحیان، این احتمال را که او ابوبصیر اسدی باشد، محکم می کند.

قطعیه و واقفه
در زمان افتراق بعدی امامیه و تقسیم پیروان امام کاظم (ع) به واقفه (منکران شهادت آن حضرت و قائلان به مهدویت ایشان) و قطعیه (قائلان به جانشینی امام رضا (ع))، سالها از وفات ابوبصیر اسدی می گذشت و همین امر موجب شد که هر دو دسته در شخصیت ابوبصیر اسدی با دیده احترام بنگرند. علی بن ابی حمزه بطائنی که در گذشته از شاگردان خاص ابوبصیر اسدی بود و بعدها از سران واقفه شد، با نقشی که در انتقال آثار ابوبصیر و روایات او به آیندگان ایفا کرد، موجب شد که حتی در آثار قطعیه (در دوره های بعد اثنا عشریه) به عنوان راوی درجه اول ابوبصیر اسدی شناخته شود. علی بن ابی حمزه و فرزندش، حسن که او هم مذهب واقفی داشت، در آثار خود بیش از دیگر اصحاب ائمه، از روایات ابوبصیر بهره گرفته اند. از سوی دیگر قطعیه، ابوبصیر اسدی را به عنوان یک راوی مورد اعتماد می شناختند.
نام او در شمار شش تن «اصحاب اجماع» از یاران امام محمدباقر و امام صادق (ع) آورده شده است. همچنین در منابع اثناعشری به روایت حدیثی از ابوبصیر برخورد می کنیم که به «حدیث لوح» شهرت دارد و در آن اعتقاد به امامان دوازده گانه با تفصیل نسبی مطرح شده است.
بعضی از رجال شناسان متأخر امامیه مانند علامه حلی در اثر آشفتگی موجود در عبارات کشی، شخصیت ابوبصیر یحیی بن ابی القاسم اسدی را با یحیی بن قاسم حذاء واقفی یکی دانسته و به همین دلیل به واقفی بودن ابوبصیر اسدی حکم کرده اند که باتوجه به وفات او در سال 150ه.ق و آغاز افتراق واقفه در سال 183ه.ق، واقفی بودن او منتفی است.
علاوه بر روایات بسیار پراکنده در کتب حدیث امامیه، آنچه به عنوان آثار ابوبصیر اسدی با نام از آنها یاد شده، دو عنوان است: کتاب «مناسک الحج» به روایت علی بن ابی حمزه و حسین بن علاء و کتاب «یوم و لیله»، به روایت علی بن ابی حمزه. همچنین مجموعه ای مشتمل بر حدود بیست حدیث در موضوع «علل» به روایت حسین بن یزید نوفلی از علی بن ابی حمزه به طور پراکنده در علل الشرائع و کتاب حدیث اربع مأه ابن بابویه مورد استفاده قرار گرفته است.
علاوه بر این، نوشتاری از ابوبصیر در زمینه احوال ائمه نخستین به روایت محمدبن سنان (در بعضی منابع با واسطه ابن مسکان) وجود داشته که در آثار کهن امامیه و غیر ایشان مورد استفاده قرار گرفته است.


منابع :

  1. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی

  2. دائرةالمعارف جهان تشیع

  3. سيد مصطفى حسينى دشتى- معارف و معاریف

  4. شیخ صدوق- علل الشرایع

  5. شیخ مفید- اختصاص

  6. علامه حلی- خلاصه

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/118023