بنى ‌قینقاع

بنی قینقاع

بنی قینقاع، از قبایل یهودی یثرب بودند که مانند دو قبیله یهودی دیگر (بنی قریظه و بنی نضیر) مخالفتها و دشمنی زیادی با پیامبر اکرم (ص)، داشتند. گفته شده که بنی قینقاع پیش از مهاجرت اوس و خزرج در یثرب مستقر شده بودند. در تحولاتی که به چیرگی اوس و خزرج بر یهودیان یثرب انجامید هیچ اشاره ای به آنها نشده و مشخص نیست تغییرات یثرب چه تأثیری بر وضعیت آنها در آن منطقه داشت.
از بنی قینقاع در دوره جاهلی اطلاعات کمی به جا مانده است. بنا به گزارشی شیبةبن هاشم عبدالمطلب جد پیامبر(ص) که از مادری خزرجی متولد شده بود، حدود صد سال پیش از هجرت پیامبر (ص) در قلعه های خزرج و بنی قینقاع، هم بازی دیگر کودکان خزرج بود تا اینکه عمویش، مطلب، از او با خبر شد و او را به مکه برد و پس از آن، به عبدالمطلب مشهور شد. این گزارش اگر درست باشد، نشان دهنده روابط قدیمی و ریشه دار بنی قینقاع و خزرج است. منابع اسلامی هم از هم پیمانی قینقاع و خزرج نوشته اند.
در نبرد بعاث که کمی پیش از حضور پیامبر (ص) در یثرب میان اوس و خزرج روی داد، بنی قینقاع و خزرج هر دو از یک مجموعه محسوب می شدند و به همین دلیل اوس و خزرج هر دو برای جلب نیروهای بیشتر توجهشان به بنی قریظه و بنی نضیر جلب شد. در نتیجه روابط یهودیان یثرب از جمله بنی قینقاع با یکدیگر تحت الشعاع روابط اوس و خزرج شکل گرفته بود.
در حوزه اقتصاد بنی قینقاع نوشته اند که تمام آنها ریخته گر بودند. واژه قینقاع را تشکیل شده از واژه «قین» به معنای آهنگر و «قاع» نام یکی از قلعه های یثرب دانسته اند. در منابع، بارها به بازار بنی قینقاع به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای یثرب اشاره شده که علاوه بر داد و ستد، از مراکز تجمع یثربیان به شمار می آمده و کارکرد اطلاع رسانی داشته و بر خلاف تبعید بنی قینقاع در سالهای اولیه پس از هجرت، همچنان تا سالها ادامه حیات داده است.

ارتباط با اسلام

در آغاز ظهور دین اسلام و فعالیت پیامبر اکرم (ص) تا حدود یک سال، یهودیان بنی قینقاع و دیگر یهودیان یثرب، با مسلمانها ارتباط نزدیکی داشتند. پیامبر (ص) که امید زیادی به اسلام آوردن آنها داشت، از مسلمانها خواسته بود از رفتارهای ناپسند آنها درگذرند و خداوند نیز خبر داده بود که آنها شما را بسیار آزار خواهند داد. (آل عمران/ 186)

علمای بنی قینقاع
از میان 51 عالم یهودی که به نقل از ابن اسحاق در میان قبایل یهودی بنی قریظه، بنی نضیر و بنی قینقاع نام برده اند، 28 نفر از بنی قینقاع هستند، افراد برجسته ای مانند: رفاعةبن زید، فنحاص، سویدبن حارث، مالک بن ضیف، رافع بن حریمله، رفاعةبن قیس، رافع بن ابی رافع، شاس بن قیس، نعمان بن ابی اوفی و بحری بن عمرو.
از گزارشهای تفسیری موجود مخص می شود که آنها از فرصتهای گوناگون برای تردیدافکنی در باورهای مسلمانها استفاده کردند. تردید در نزول وحی بر پیامبر (ص) (انعام/ 91)، درخواست برخی معجزه های خاص (آل عمران/ 184؛ بقره/ 108، 118، 183) و هدایت به آیین یهود (بقره/ 113 و 135) از این موارد است. همچنین آنها خود را دوستان خدا (مائده/ 18) و امت برتر می دانستند. (آل عمران/ 110)

دشمنی با پیامبر اسلام (ص)

پیروزی در غزوه بدر، موقعیت پیامبر اکرم (ص) را در برابر مخالفانش بهبود بخشید. اما پس از غزوه بدر که کمی پس از تغییر قبله بود، بنی قینقاع رفتارهایی از خود نشان دادند که حاکی از پیمان شکنی آنها بود. به نظر می رسد بنی قینقاع با تکیه بر پشتوانه تاریخی خود در روابطشان با قبیله خزرج، موقعیت پیامبر (ص) را ضعیف تر از موقعیت خود ارزیابی می کردند.
از سوی دیگر پیامبر (ص) از پیمان شکنی بنی قینقاع نگران بود، از این رو در برابر عملکرد بنی قینقاع آنها را در بازارشان جمع کرد و از آنها خواست پیش از آنکه گرفتار بلایی شوند که مشرکان قریش در بدر به آن تن دادند، اسلام را بپذیرند. اما آنها در واکنش به تهدید پیامبر (ص) از آنها خواستند آنها را با مکیان مقایسه نکند و خود را جنگجویانی معرفی کردند که توانشان تنها با نبرد شناخته خواهد شد.
پیامبر اکرم (ص) در نیمه شوال سال دوم (سه ماه پس از تغییر قبله و اندکی پس از پیروزی بدر) قلعه های آنها را محاصره کرد. بنی قینقاع پس از 15 روز محاصره و بدون هیچ شرطی تسلیم شدند. در مدت محاصره، هیچ اقدام نظامی (تیراندازی و...) از سوی بنی قینقاع صورت نگرفت و به نظر می رسد آنها خیلی زود از حمایت هم پیمان خود عبدالله بن ابی نا امید شدند. پیامبر (ص) یکی از انصار را مأمور بستن دستان مردان بنی قینقاع کرد. عبدالله بن ابی شتابان خود را به پیامبر (ص) رساند و از ایشان خواست که از آنها درگذرد. پیامبر (ص) که آثار خشم در چهره اش نمایان شده بود، بر خلاف میل خود از مجازات آنها چشم پوشید و به آنها سه روز مهلت داد تا آنجا را ترک کنند. آنگاه بنی قینقاع در پی تسویه حسابهای مالی برآمدند و برای حرکت آماده شدند. عبداللـه بن ابی که احساس کرد می تواند با درخواست خود حکم تبعید آنها را نیز لغو کند، به سمت خانه پیامبر (ص) رفت. اما در مقابل خود یکی دیگر از خزرجیان هم پیمان با قینقاع را دید که پیمان خود را با بنی قینقاع به نفع پیامبر (ص) لغو کرده و مانع ورود او شد. اصرار ابن ابی به درگیری و به زخمی شدنش منتهی شد و آنگاه بود که بنی قینقاع با درک موقعیت، عزم خود را برای حرکت جزم کردند.
آماری که از جنگجویان بنی قینقاع گزارش شده حکایت از توان قابل ملاحظه آنها دارد. بعضی منابع آنها را 700جنگجو دانسته اند که 400 نفرشان زره پوش بودند. به روایتی یهودیان بنی قینقاع از شجاع ترین یهودیان بودند. این امر موجب شد عبدالله بن رابی که نتوانسته بود در نبرد از آنها حمایت کند، کوتاهی خود را با حفظ مال و جانشان جبران کند، به امید آنکه روزی دوباره بتواند آنها را به موطن شان برگرداند و موقعیت خود را بهبود بخشد. شاید بتوان گفت موافقت پیامبر (ص) با درخواست عبدالله بن ابی هم به این دلیل بوده که اوضاع و شرایط به گونه ای نبوده است که به پیامبر (ص) اجازه مقاومت بدهد.

بنی قینقاع پس از تبعید

بنی قینقاع پس از تبعید در مسیر حرکت به شمال به وادی القری رفتند (منطقه حاصلخیز نزدیک مدینه که ساکنان آن عمدتا یهودی بودند) و پس از مدت کمی به سمت شام رفته، در آنجا در منطقه اذرعات مستقر شدند.
منابع در گزارش حوادث جنگ احد در سال سوم هجری آورده اند که عبدالله بن ابی با چندصد نفر از هوادارانش برای پیوستن به سپاه اسلام آمده بودند که پیامبر (ص) متوجه شد بخشی از آنها از هم پیمانهای بنی قینقاعی او هستند و از این رو با این سخن که از مشرکان یاری نمی طلبم، حضور آنها را نپذیرفت. این گزارش را بسیاری از منابع رد کرده اند، زیرا آنها قبل از نبرد احد تبعید شده بودند و علاوه بر این، یهودیان موحد بودند و نمی توان عنوان مشرک را بر آنها تطبیق کرد.


منابع :

  1. قرآن کریم

  2. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان

  3. محمدباقر مجلسی- بحارالانوار- جلد 19

  4. دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی

  5. غزوات پیامبر اسلام (ص)

  6. سيدمصطفى حسينى دشتى- معارف و معاریف

  7. احمد بن یحیی بلاذری- انساب الاشراف- جلد 1

  8. علی اکبر دهخدا- لغتنامه دهخدا

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/118151