حشر حیوانات در کتاب و سنت

شعور موجودات

قبل از پرداختن به حشر حیوانات و فلسفه آن لازم است از شعور و حرکت کلیه موجودات جهان (از جمادات تا حیوانات و از اتم تا منظومه هاى شمسى) سخن به گذرا بگوییم و سپس به سرنوشت آنها و حیوانات در قیامت بپردازیم. حرکات منظم و هدفمند موجودات از شعور مرموز آنها حکایت دارد. همه موجودات در صراط مستقیم با حفظ مسیرهاى تعیین شده و اهداف مقطعى حرکت کرده و به سوى سیرنهایى پیش مى روند. به قول «موریس مترلینگ» زندگى درجاتى دارد و در تمام درجات آن (مثلا دنیاى پیچیده و عجیب حشرات) چنان شعور و عقلى به کار مى رود که حتى شعور ابناى بشر قادر نیست با آن برابرى کند. علوم روز تا حدودى به حقایق این گنجینه گرانسنگ الهى نزدیک شده است.

رستاخیز جهانی

ما در مورد رستاخیز مظاهر جهان به چند آیه اکتفا مى کنیم:
1- «و الشمس تجرى لمستقر لها ذلک تقدیر العزیز العلیم؛ خورشید به سوى قرارگاهى (از پیش تعیین شده) طبق مقدرات خداى دانا و توانا در حرکت است.» (یس/ 38) علیرغم گفته هیئت بطلمیوسى، خورشید غیر از حرکت وضعى و انتقالى زمین بر محور آن حرکتى به سوى قرارگاهى نامعلوم دارد که در گذشته ستاره «وگا» نامیده مى شد.
2- «ثم استوى الى السماء و هى دخان فقال لها و للارض ائتیا طوعا او کرها قالتا اتینا طائعین؛ سپس خلاق عالم به ساختن آسمان پرداخت، در صورتى که به شکل دود (گاز) بود. پس به آسمان و زمین فرمود: با رغبت و یا اکراه بیایید. آنها گفتند: با میل و رغبت آمدیم.» (فصلت/ 11) این مکالمه به هر شکلى که تفسیر شود، از شعور و حرکت حساب شده آسمان و زمین حکایت دارد.
3- «و ان من شى ء الا یسبح بحمده ولکن لاتفقهون تسبیحهم؛ همه موجودات تسبیح و تنزیه (تقدیس پروردگار از کاستى ها) مى کنند، ولى شما فهم درک تسبیح آنان را ندارید.» (اسراء/ 44)
گر تو را از غیب چشمى باز شد *** با تو ذرات جهان همراز شد
هر جمادى با تو مى گوید سخن *** کو تو را آن چشم و گوش اى بوالحسن
جمله ذرات عالم در نهان *** با تو مى گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم *** با شما نامحرمان ما خامشیم
از جمادى سوى جان جان شوید *** غلغل اجزاى عالم بشنوید
فاش تسبیح جمادات آیدت *** وسوسه تأویل ها بزدایدت
چون ندارد جان تو قندیل ها *** بهر بینش کرده اى تأویل ها
گر نبودى واقف از حق جان باد *** فرق کى کردى میان قوم عاد
نطق آب و نطق خاک و نطق گل *** هست محسوس حواس اهل دل
4- در مورد تسبیح کوه ها مى خوانیم: «إنا سخرنا الجبال معه یسبحن بالعشى و الإشراق* و الطیر محشورة کل له أواب؛ ما کوه ها را مسخر داوود (ع) قرار دادیم که همراه با او شبانه روز خدا را تسبیح گویند و نیز پرندگان را دسته جمعى مسخر او ساختیم (تا همراه او تسبیح خدا گویند) و همه اینها بازگشت کننده به سوى او بودند.» (ص/ 18- 19) قرآن از تسبیح رعد و برق هم سخن گفته است: «یسبح الرعد بحمده؛ رعد تسبیح و حمد او مى گوید.» (رعد/ 13) از مجموع آیات عقل و شعور مظاهر آفرینش را مى فهمیم. کشفیات علمى نیز از ابتکار و خلاقیت پدیده هاى جاندار و بى جان پرده برداشته، در آینده حقایق بیش ترى را ارائه خواهد داد.
5- مسأله زنده شدن چهار پرنده که حضرت ابراهیم به دنبال تقاضایش از خدا مأمور شد آنها را بگیرد و بکشد، آن گاه مخلوط کرده و به چهار قسمت تقسیم کند و هر جزئى را بالاى کوهى بگذارد: «ثم ادعهن یأتینک سعیا؛ آنها را صدا بزن، به سرعت به سوى تو مى آیند.» (بقره/ 260) پیداست چنین شور و عشقى در موجودات براى حرکت به سوى مبدأ وجود دارد.
6- در آیه اى دیگر به گونه صریح سخن از تسبیح آسمان ها و زمین و پرندگان با صفوف منظم به میان آورده، مى فرماید: «الم تر ان الله یسبح له من فى السموات والارض و الطیر صافات کل قد علم صلاته و تسبیحه و الله علیم بما یفعلون؛ آیا ندیدى تمام آنان که در آسمان ها و زمینند براى خدا تسبیح مى کنند و همچنین پرندگان به هنگامى که بر فراز آسمان بال گسترده اند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را مى داند، و خداوند به آنچه انجام مى دهند، داناست.» (نور/ 41) راغب اصفهانى تسبیح را گذر سریع و شتابان در پرستش حق مى داند. اصولا تسبیح از ماده «سباحت» به مفهوم شناگرى است. موجودات همانند انسان شتابان به سوى مبدأ عالم در حرکتند و ملالت و خستگى در این میدان وجود ندارد.
7- ملائکه و قواى مدبر و عاقل این جهان نیز تسبیح حق مى گویند: «و ترى الملائکة حافین من حول العرش یسبحون بحمد ربهم؛ ملائکه را مى بینى که بر گرد عرش خدا حلقه زده اند و با ستایش پروردگارشان تسبیح مى گویند.» (زمر/ 75) در حدیثى رسول الله (ص) مى فرماید: «مورچگان هم تسبیح مى کنند.»
8- داستان هدهد و پیام رسانى او حکایت از شعور مرموز حیوانات دارد.
توجه انسان به این حقیقت جلب مى شود که فلسفه حشر انسان ها براى نیل به پاداش و جزاى اعمال است؛ آن هم مبتنى بر داشتن عقل و اختیار و آزادى در انتخاب راه و کار است. به همین جهت پیامبران مبعوث شده و حجت را بر مردم تمام کرده اند. اما حیوانات از چنین امتیازهایى برخوردار نمى باشند. به همین علت مسؤولیت و تکلیفى ندارند، تا مورد بازخواست و مستحق ثواب یا عذاب گردند. بنابراین حشر و نشر آنها مفهوم ندارد. در پاسخ باید گفت: اولا فلسفه حشر و قیامت منحصر به پاداش و کیفر کردار نیست؛ زیرا در دنیا امکان دارد خداوند متعال متخلفان را به کیفر، و مؤمنان را به پاداش برساند، همان گونه که در گذشته با فرستادن عذاب آسمانى بسیارى از اقوام را نابود کرد. حکمت واقعى قیامت و حشر و نشر، رسیدن تمام موجودات به کمال مناسب و نهایى است.

فلسفه رستاخیز

به تعبیر دیگر فلسفه رستاخیز ظهور وجود حقیقى تمام موجودات در پیشگاه خداست. آیات ذیل بر این امر دلالت دارد:
1- «یوم تبدل الارض غیر الارض و السموات و برزوا لله الواحد القهار؛ روزى که زمین به زمین دیگر و آسمان ها [به آسمان هاى دیگر] مبدل شود، و [مردم] در برابر خداى یگانه قهار ظاهر شوند.» (ابراهیم/ 48) در قیامت زمین و آسمان به صورت دیگرى تبدیل مى شوند. سیماى واقعى آسمان و زمین در دنیا پشت حجاب مادى مستور است، ولى در قیامت صورت اصلى آنها پیدا مى شود و آنان با چهره اصلى در پیشگاه حق ظاهر مى گردند. آیه نمى فرماید در آن روز پرونده آسمان و زمین بسته مى شود و آن دو نابود مى گردند، بلکه مى فرماید: با یک جهش و تحول، شکل واقعى خود را باز مى یابند و چهره اصلى آنان در برابر ذات خداى قهار ظاهر و حاضر مى شود. در مورد جهنم نیز کلمه «برزت» به کار رفته است: «و برزت الجحیم للغاوین؛ دوزخ براى گمراهان آشکار مى گردد.» (شعراء/ 91) از این آیه معلوم مى شود جهنم هم اکنون وجود دارد، لکن دنیاى ما دنیاى ستر و پوشش است، ولى در قیامت چهره واقعى دوزخ نمایان مى شود.
2- «و یوم نسیر الجبال و ترى الارض بارزة و حشرناهم فلم نغادر منهم احدا؛ روزى را به خاطر بیاور که کوه ها را به حرکت در آوریم و زمین را آشکار (و مسطح) مى بینى و همه آنان [انسان ها] را بر مى انگیزیم و احدى از ایشان را فروگذار نخواهیم کرد.» (کهف/ 47) قرآن کریم براى حرکت کوه ها دوگونه تعبیر دارد: یکى «و هى تمر مر السحاب؛ مانند ابر در حرکتند.» (نمل/ 88) که مقصود سیر و حرکت طبیعى آنها یا به تناسب حرکت زمین، حرکت ذرات اتم ها و الکترون هاى آنهاست. احتمال این معنا بیش تر است و مرحوم ملاصدرا از این حرکت، به حرکت جوهرى تعبیر مى کند. تعبیر دوم «نسیر» است؛ یعنى ما به گردش خاصى کوه ها را حرکت مى دهیم، که در واقع زلزله شدید قیامت است که کوه ها از جا کنده مى شوند. سوره نبأ مى فرماید: «و سیرت الجبال فکانت سرابا؛ چنان کوه ها به حرکت مى افتند که به صورت سراب در مى آیند.» (نباء/ 20) در آیه دیگر مى گوید: به پنبه زده شده مى مانند. پس از خرابى و انهدام چهره حقیقى همه موجودات اززمین گرفته تا آسمان و کوه و دشت و بیابان ظهور و بروز پیدا مى کند.
3- «یوم هم بارزون لایخفى على الله منهم شى ء لمن الملک الیوم لله الواحد القهار؛ روزى که همه آنان (با سیماى واقعى) نمایان مى شوند و چیزى از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند؛ (و گفته مى شود:) حکومت امروز براى کیست؟ براى خداوند یکتاى قهار است.» (غافر/ 16) خاصیت «یوم تبلى السرائر؛ روزى که رازها فاش گردد.» (طارق/ 9) همین است. تمام ضمایر و سرائر بیرون ریخته مى شود. خطاب مى رسد: امروز قدرت و حکومت از آن کیست؟ پاسخ داده مى شود: ملک و قدرت منحصرا مخصوص ذات یگانه و قهار است. بروز و ظهور حقایق در قیامت مربوط به تمام موجودات به تناسب نظامات وجودى آنهاست. بنابراین حشر و نشر نیز عمومیت و کلیت دارد، ولى در خصوص انسان ها و جنیان فلسفه دیگرى نیز دارد و آن رسیدن به ثواب یا عذاب اعمالى است که براى مطیع یا عاصى مقرر گردیده و نوید یا وعید آن داده شده است.

حشر حیوانات در کتاب و سنت

آیات قرآن به گونه خاصى از حشر حیوانات سخن مى گوید. این آیات، دو آیه بیش نیست: «و ما من دابة فی الارض و لا طائر یطیر بجناحیه الا امم امثالکم ما فرطنا فى الکتاب من شى ء ثم الى ربهم یحشرون؛ هیچ جنبنده اى در زمین و هیچ پرنده اى که با دو بال خود پرواز مى کند، نیست مگر این که امت هایى مانند شمایند. ما هیچ چیز را در این کتاب فروگذار نکردیم. سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور مى گردند.» (انعام/ 38) این آیه با کمال صراحت حرکت حیوانات به سوى معاد را بازگو مى کند. آیه دوم مى فرماید: «و اذا الوحوش حشرت؛ آن روز که حیوانات وحشى محشور شوند.» (تکویر/ 5) کلمه وحشى در برابر اهلى است. حیوانات اهلى با انسان ها مأنوس هستند، ولى وحوش انس و الفتى ندارند، بلکه از انسان فرار مى کنند، اما در قیامت حیوانات وحشى و انسان ها در کنار هم قرار مى گیرند. احتمال دیگر این است که منظور از وحوش انسان هاى وحشى و متمرد باشد، که با دین و عقل و قانون سر ستیز داشته و همواره به حدود و حقوق دیگران تجاوز مى کردند. آنها در قیامت به تناسب اعمال به شکل حیوانات وحشى محشور مى گردند؛ چون در آخرت موجودات با چهره واقعى خود در پیشگاه الهى ظهور و حضور پیدا مى کنند.
راغب اصفهانى، لغت شناس قرن پنجم، حشر را این گونه معنا مى کند: «اخراج الجماعة عن مقرهم و ازعاجهم عنه الى الحرب و نحوها؛ بسیج و بیرون آوردن یک گروه از پایگاه ها و اعزام آنها به جنگ و مانند آن.» وى در ادامه مى افزاید: «حشر جز در مورد جماعت به کار برده نمى شود، و چون عموم موجودات در عالم آخرت گرد مى آیند، آن را روز حشر و نشر نامند.»
این دو آیه، از رستاخیز جمعى حیوانات همانند حشر انسان ها حکایت دارد. همچنین فهمیده مى شود حشر حیوانات همزمان با انسان ها تحقق پیدا مى کند. اما براى دانستن فلسفه رستاخیز حیوانات باید از منابع دیگر استفاده کرد. در کتاب و سنت شواهدى بر رستاخیز حیوانات (به گونه اخص) وجود دارد. حدیثى در علل الشرایع آمده است که حضرت ابراهیم وقتى ملکوت آسمان و زمین را مشاهده کرد و پرده از جلو چشمش برداشته شد، حیوان مرده اى را دید که نصفى از بدنش در آب و نیم دیگر در خشکى بود. موجودات دریایى نصف او را مى خورند و حیوانات خشکى نیم دیگر او را مى بلعیدند. ابراهیم عرض کرد: «پروردگارا! به من بنمایان چگونه مرده زنده مى شود!» قهرمان توحید با توجه به این که قطعات بدن این لاشه را ده ها حیوان مختلف مى خوردند و جزو بدن آنها مى شد، در واقع در پى فهمیدن چگونگى زنده شدن حیوانات مى گشت. به همین دلیل خداوند متعال موت و حشر حیوانات را به وى ارائه کرد.
روایات قابل توجهى بر حشر حیوانات دلالت دارد که چند نمونه آن را ذکر مى کنیم.
امام صادق (ع) از آباى گرامش نقل مى کند: «پیامبر شترى را دید در حالى که بار سنگینى بر رویش قرار داشت و او را بسته بودند! پرسید: صاحبش کجاست؟ باید فرداى قیامت براى دادخواهى آماده شود.» سلسله روایاتى هست که در قیامت برخى از حیوانات شکایت مى کنند. خدایا! فلانى مرا بى جهت کشت و سودى از من نبرد و نگذاشت از حشرات زمین تغذیه کنم.
در حدیث دیگرى درباره کسى که زکات غله و یا شتر و گوسفند و گاو را نداده باشد، آمده است: «چنین شخصى را در سرزمین هموارى زندانى کرده و زیر سم حیوان لگدمال خواهند کرد.» احادیثى بر استحباب انتخاب بهترین حیوان جهت قربانى کردن داریم. پیامبر اکرم (ص) حکمت آن را چنین بازگو مى کند: «آن حیوانات انسان را از پل صراط عبور مى دهند.» در حدیث دیگر پیامبر مى فرماید: «خیول الغزاة فى الدنیا خیولهم فی الجنة؛ اسب هاى عرصه جنگ، اسبان بهشت خواهند بود.» در روایتى امام صادق (ع) فرمود: «کسى که با شترى سه سال به حج شرفیاب شود، مرکبش بهشتى خواهد بود.» بنابراین حیوانات هم یک نوع حشر و نشر در قیامت دارند. حیواناتى که در جهاد شرکت کرده و همراه مجاهدان بوده اند، وارد بهشت مى شوند، و یا مانند سگ اصحاب کهف که همراه نیکان بود؛ اما از سرنوشت سایر حیوانات اطلاعى نداریم.
علامه مجلسى در این زمینه مى فرماید: «و اما حشر الحیوانات فقد ذکره المتکلمون من الخاصة والعامة على اختلاف منهم فى کیفیته؛ متکلمان اسلامى از حشر حیوانات سخن گفته اند، هر چند در ویژگى هاى آن با هم اختلاف نظر دارند.» وى مى افزاید: «اخبارى که بر حشر عمومى و یا خاص بعضى حیوانات وارد شده، بسیار است.»
علامه طباطبایى کلام مبسوطى در مورد حشر حیوانات دارد، که قسمتى از آن را ذکر مى کنیم: «مطالعه و دقت در مراحل زندگى حیوانات این حقیقت را روشن مى کند که آنها هم مانند انسان ها داراى افکار و اندیشه هاى فردى و اجتماعى هستند و در راستاى تأمین نیازمندى هاى خود با آگاهى لازم اقدام مى نمایند و همین آگاهى هاست که آنها را به جلب منفعت و دفع ضرر راهنمایى مى سازد. دانشمندانى که درباره زندگى حیوانات تحقیق کرده اند، آثار بسیار شگفتى از تمدن و جامعه در آنها کشف کرده اند. کارهاى حیوانات بر همین تفکرات استوار است و آنها را به بعضى از امور بر مى انگیزاند و از یک سلسله کارها باز مى دارد؛ گویى اعمال نیک و بد را مى فهمند (مثلى است وقتى چوب را بردارى، گربه دزده فرار مى کند). و مى بینیم که حیوانات عاطفه دارند؛ دشمنى و دوستى را مى فهمند و این موضوع در اعتقاد به حسن و قبح مؤثر بوده [است]. بذل عواطف در حیات اخروى انسان نیز اثر دارد و ملاک حساب و کتاب به شمار مى رود و این گونه امور حشر حیوان را روشن و منطقى مى سازد. ظلم و عدالت، زشتى و خوبى در حیوان برخاسته از فطرت طبیعى و آیین تکوینى الهى است. بنابراین اگر عمیقا مطالعه شود، انسان مى فهمد که حیوانات نیز به گونه ضعیف از نعمت اختیار بى بهره نمى باشند.
ما در بسیارى از حیوانات علائم تردید را مشاهده مى کنیم. پس ملاک تکلیف در حیوانات نیز وجود دارد، گرچه از حد و حدود آن اطلاعى نداریم.بنابراین ملاک تکلیف، اختیار و آزادى از یک سو و عقل و شعور از جانب دیگر است؛ که این ملاک ها در حد بسیار ضعیفى در حیوانات نیز یافت مى شود. مضافا بر این که فلسفه رستاخیز (گذشته از مؤاخذه بر تکالیف) رسیدن موجودات به کمال وجودى و ظهور و بروز واقعیت ها در پیشگاه خداى منان است. احادیث بسیارى از مکافات غفلت حیوانات از تسبیح و یاد خدا داریم که از آگاهى هاى جانوران و موجودات ذى روح حکایت دارد.


منابع :

  1. محمدباقر شریعتی سبزواری- معاد در نگاه عقل و دین

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/119075