برخی قائل به جدائى دین و دنیا هستند و برای خود ادله ای دارند، این دلایل عبارتند از:
1- وقتى که هدف دین اصلاح و بهبودى دنیا توام با آخرت قرار گیرد توحید و وحدانیت الهى مبدل به شرک میگردد. چون دیانت و دیندارى مردم از خاصیت و اصالت مى افتد. بهترین نمونه براى اثبات مدعا جریان رنسانس و تجربه تلخ تمدن اروپا و امریکاست که کار دیندارى از جوامع متمدن غرب رخت بر بسته و به جاى دین و عواطف معنوى سودجویى مادى حاکم گردید.
2- چون ادیان الهى و مکاتب توحیدى براى جوابگویى به همه مسائل علمى و مشکلات دنیایى نازل نشده اند اگر بخواهیم دین را حاکم کنیم و این گونه القاء نمائیم که دین جوابگوى همه دردهاست این افکار موجب انصراف مردم از دین میشود. و...
3- در صورت پیوند دین و دنیا، دین تحت الشعاع مطامع دنیایى رهبران دینى قرار میگیرد چنانچه در زمان خلفاى عباسى و عثمانى، علماء و فقهاى تسنن، خلیفه را مصداق زنده اولوالامر دانسته. در ظاهر، خدا و اسلام فرمانروا بود ولى عملا دین از دولت فرمان میگرفت، در غرب نیز این چنین بود .
4- اساس دعوت انبیاء بر محبت و معرفت بنا شده ولى کار دولتها مقابله با دزدان و دشمنان و راهزنان امنیت است و این عمل جز با زبان تند و تلخ پیش نمیرود بنابراین حاکمیت دین موجب میشود که دین ابزارى شیطانى گردد تا وسیله هدایت.
5- اگر دین در اداره دنیا و حکومت و سیاست دخالت نماید موجب میشود که قداست از دین دور گردد و در واقع دین مقدس را با سیاست غیر مقدس آمیختن آب در هاون کوبیدن است.
6- وظیفه پیامبران تحریک حس نفع پرستى بوده آنان یک عده مبشرین و منذرین بوده اند. یعنى پیامبران جز انذار و تبشیر وظیفه دیگرى نداشتند.
7- هیچ دلیل عقلى و شرعى وجود ندارد که دین هم دنیاى متدینین را آباد نماید و هم آخرتشان را.
8- دین اگر چه کامل است ولى جامع نیست و تصور این که دین به صورت جامع همه مسائل را طرح و حل کرده باشد تصور نادرستى است.
9- آنچه را پیامبران از یک مبدا فوق بشریت با هدفى به کلى جدا از لذائذ دنیا مطرح کرده اند، امروز بشر خود به وسائل مادى به آنجا میرسد؛ روشن دل و روشن بین در یک نقطه به هم میرسند؛ دیده بینا آن را میبیند که دل پاک از روز اول خواسته بود.
10- سعادت زندگى دنیا محدود به اعتقاد به خدا و ترس از جهنم نیست. ممکن است جامعه اى بدون این، صاحب مکارم اخلاق و خوشبخت شود. بشر روى دانش و کوشش و به پاى خود راه سعادت در زندگى را یافته است و این راه سعادت تصادفا همان است که انبیاء نشان داده بودند.