نتایج آیات قرآن در رابطه با صلح

اسلام دین صلح سلم و صفاست دلایل عقلی و شواهد متعدد قانع کننده ای برای این قضیه مطرح شده است در آیات قرآن هم صلح ستایش و به آن سفارش شده است از جمله: نتایجی که از آیات صلح به دست می آید:
نتیجه یکم- اغراض شخصی و تمایلات بی اساس که ممکن است انسان را از نیکوکاری و تقوی و اصلاح میان مردم جلوگیری کند، محکوم به پلید است، و هرگز نباید تصمیم به امتناع از امور مزبور نمود، چه رسد به اینکه این گونه نابکاری سوگند به خدا مورد ارتکاب قرار بگیرد، در آیه مربوط نیکوکاری و تقوی در ردیف صلح قرار گرفته است، یعنی این امور آن بایستگی هائی هستند که حق سوگند به خودداری از آنها هم صورت بگیرد، باز باید مورد اطاعت و عمل قرار بگیرند.
نتیجه دوم- خداوند سبحان آن جامعه ای را که اصلاح (برقراری صلح) در آن وجود داشته باشد، به هلاکت نمی رساند، زیرا هلاک ساختن جامعه ای که مردم با یکدیگر در تفاهم و صلح و صفا به سر می برند، از این جهت ظلم است، و خداوند به بندگان خود ظلم نمی کند. این معنی از مضمون بعضی از احادیث با کلمات صاحبنظران تاریخ نیز بر می آید که: «الملک یدو م مع الکفر ولا یدوم مع الظلم؛ ملک و دولت با کفر دوام پیدا می کند ولی با ظلم دوام پیدا نمی کند.»
نتیجه سوم- بازگشت شخصی پس از ارتکاب بدی ها به طرف خدا برای رشد انسانی کافی نیست بلکه کوشش برای اصلاح و برقراری صلح به مقدار توانائی مانند جزء متمم عوامل رشد است که حتما باید مورد عمل قرار بگیرد.
نتیجه چهارم- اگرچه انسان در برابر بدی که به او شده است است یا جنایتی که بر او وارد شده است می تواند انتقام عادلانه بگیرد، ولی اگر در این مواقع عفو کند و اصلاح نماید (به طرف صلح بگراید) قطعا کار انسانی تر انجام داده است، این مطلب در بعض از آیات دیگر از قرآن مجید نیز دیده می شود، مانند آن گروه از آیات که دستور به عفو می دهد، مانند آیه 109 از سوره بقره: «و د کثیر من اهل الکتاب لویردونکم من بعد ایمانکم کفارا حسدا من عند انفسهم من بعد ما تبین لهم الحق فاعوا و اصفحوا حتی یاتی الله بامره ان الله علی کل شیء قدیر؛ عده کثیری از اهل کتاب از طرف خودشان می خواهند که شما را پس از آنکه ایمان آورده اید به حال کفر برگردانند، بعد از آنکه (و حال آنکه) حق برای آنان روشن شده است، پس شما عفو کنید و از تقصیر آنان درگذرید، تا خداوند امر خود را بیاورید، قطعا خداوند بر همه چیز توانا است.» و آیه 126 از سوره نحل: «وان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عو قبتم به لئن صبرتم لهو خیر للصابرین؛ و اگر کیفر دادید همانگونه کیفر بدهید که به شما وارد شده است، و اگر صبر و تحمل نمائید قطعا برای شکیبایان بهتر است.»
امیرالمومنین (ع) در بستر شهادت، در لحظات واپسین چنین وصیت فرموده است: «انا با لامس صاحبکم و والیوم عبره لکم، وغدا مفارقکم، ان ابق فانا ولی دمی و ان افن فالفناء میعادی، و ان اعف فالعفولی قربه وهولکم حسنه، فاعفوا: الا تحبون ان یغفرالله لکم؛ من دیروز با شما همدم بودم و امروز وسیله عبرتی برای شما هستم، و فردا از شما جدا می شوم، اگر من زنده بمانم، اختیار خونم در دست خودم می باشد، و اگر از این دنیا رخت بربندم، کوچ از این دنیا وعده گاه من است، و اگر قائل را ببخشم بخشش برای من وسیله تقرب به خدا است و پاداش نیکی برای شما دارد، پس قائل را ببخشید، آیا دوست نمی دارید خداوند شما را عفو کند.»
نتیجه پنجم: اگر آدمیان نیت برقرار کردن صلح را داشته باشند خداوند نیز توفیق آن را بر آن مردم عنایت می کند.
نتیجه ششم: تمایلات و هوی هوسهای آدمی همواره در معرض به وجود آوردن طوفان غضب و تزاحم و تصادم است، لذت همواره زمینه واصل باید بر صلح استوار شود. جنگ هرگز موجب انس و الفت نشده، و هرگز دردی را درمان نکرده است. جنگ مقدس هم در اسلام جهاد نامیده می شود فی نفسه از آن جهت که کشتاری صورت می گیرد رشد و کمال را ایجاد نمی کند، بلکه جهاد موانع پاشیدن بذر مکتب انسان ساز را که مردمان فاسد و غیر قابل اصلاح هستند، از بین می برد و زمینه را آماده کاشتن بذر و رویانیدن و بارور ساختن آن می نماید. پس این است اصل اساسی که «الصلح خیر؛ صلح بهتر است.»
نتیجه هفتم: برقرار کردن صلح در روی زمین در ایجاد «حیات معقول» یکی از عوامل تقوی است.
نتیجه هشتم: شدیدا باید مواظب بود که تبهکاران با نمایش صلح و ادعای صلح در روی زمین فساد به راه نیندازند.
نتیجه نهم: قطعی است که خداوند سبحان پاداش مردمی را که برای برقراری صلح تکاپو می کنند عنایت خواهد فرمود.
نتیجه دهم: اگر دشمن تمایل به صلح و صفا کرد باید آن را پذیرفت این ماده مشروط به شرطی است که در مسائل بعدی مطرح خواهد گشت.
نتیجه یازدهم: جوامع با ایمان به خصوص همگی باید در صلح و صفا به سر ببرند.
نتیجه دوازدهم: اصل اولی و مبانی با بیگانگان از اسلام مادامی که درباره دین سر جنگ با مسلمین ندارند و مسلمانان را از وطن خود آواره نمی سازد و اخلالگری در زندگی آنان ندارند نیکوکاری و عدالت درباره آنان می باشد.
نتیجه سیزدهم: پناهندگی باید پذیرفته شود.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- حکمت اصول سیاسی اسلام- صفحه 520- 522

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/210551