تاریخ علم نجوم در اسلام

مسلمانان بنا به چند دلیل مهم، با اهمیتی خاص به تحقیق درباره علم نجوم پرداختند و در این راستا به اکتشافات بسیاری دست یافته و کتاب های بسیار با ارزشی نوشتند. در این علم نیز مثل علوم دیگر، دانشمندان بسیار مشهوری توسط قافله تمدن اسلامی تحویل جامعه علمی جهان دانش گردید. دلایل عمده تحقیق مسلمانان در مورد نجوم عبارت بود از:
1- تحریک و ترغیب آیات قرآن مجید خطاب به دانشمندان و کنجکاوی درباره حقیقت علمی پیدایش جهان، همچنین تأمل در حرکات ستارگان و خورشید و کره زمین و ماه و اجرام آسمانی.
2- علت یابی از حوادثی مثل کسوف و خسوف که مسلمانان با رویداد آنها باید واجبات دینی و شرعی، مثل نماز آیات را به جای می آوردند.
3- ترتب بعضی از تکالیف مهم مذهبی مثل نماز، روزه، حج، و شناخت سمت قبله، بر لزوم توجه به شناسایی ماه و خورشید و ستارگان و حرکات آنها، که البته از لحاظ علمی، تأثیر بسیار بنیادینی در تکوین این رشته داشت.
آری، علم نجوم برای مسلمانان مفهوم عمیق مذهبی داشت، زیرا حرکات حیرت انگیز ستارگان و آفتاب و ماه برای آنان، نشانه آشکار خداوند قادر متعال توانا بود. بی جهت نیست که مسلمانان، مخترع ساعت های دقیق خورشیدی، آبی و مکانیکی شده اند.
جداول دقیق نجومی، مثل: خوارزمی، جدول مأمونی، جدول صائبی، جدول البتانی، و جدول ابن یونس و غیره، به دست مسلمانان تنظیم و مدت ها بعد مورد استفاده جدول مشهور اروپایی آلفونزو قرار گرفت.
زیگرید هونکه اذعان داشته است: «تاریخ علم، نام 545 نفر از منجمان مسلمان را ثبت کرده است که در هیچ تمدنی وجود ندارد.»
جان برنال اعتراف می کند: «اگر رصدهای اختر شناسی در فرهنگ اسلامی دچار مکث می شد، اختر شناسان رنسانس نمی توانستند از دانش ها و آگاهی های نهصد ساله پیشینیان خود، بهره مند شوند و کشفیات مهمی که مبنای علوم جدید را تشکیل می دهند، به تأخیر می افتاد و یا اصلا تحقق پیدا نمی کرد.»
باری، در تمدن اسلامی، اولین اسطرلاب را ابواسحق ابراهیم بن حبیب فزاری ساخت و هم او زیجی بر پایه سند هند نوشت و با کمک آن، توانست سال های هندی را به سنوات قمری تبدیل کند. در ضمن، راجع به حلقه های نجومی و استعمال آن، رساله ای از او باقی مانده است.
در این میان، ثابت بن قره توانست فاصله خورشید را از زمین و همچنین طول سال خورشیدی را محاسبه کند.
البتانی (قرن نهم) نیز کار او را تکمیل کرد و تحقیقات جالبی درباره ظهور ماه جدید، ماه گرفتگی و دایره البروج انجام داد.
ابن هیثم نابغه با کمک تجربیات او، توانست قوانین انکسار نور را محاسبه کند. ابن هیثم به لحاظ علمی و تاریخی، یکی از معلمین بزرگ اروپا بوده است. کشف مهم او این بود که کرات سماوی (از جمله ثوابت) از خودشان اشعه نوری دارند و فقط ماه روشنایی خود را از خورشید می گیرد.
او با کمک این کشف خود، نظریه بطلمیموس و اقلیدس را که عقیده داشتند: «علت دیدن چشم، برخورد اشعه خارج شده از چشم به اجسام می باشد.» رد کرد و گفت: شعاع خارج شده از چشم، سبب دیده شدن اجسام نمی شود، بلکه شعاع جسم مورد دید به چشم می خورد و به وسیله بدنه شفاف چشم (عدسی)، معکوس می شود. او با این کشف خود، تمام دانش یونان قدیم را در مورد نور واژگون کرد. بر این اساس، پایه گذار علوم دقیقه و تجربی، ابن هیثم است، نه گالیله و راجر بیکن و لئوناردو داوینچی.
ساخت عدسی و عینک جعبه عکاسی، از دیگر اختراعات اوست. نظریه های او در فیزیک و اپتیک تا دوره جدید از اهمیت بسیار برخوردار بود. کتاب مهم او به نام المناظر، تا مدت ها در اروپا مورد استفاده دانشمندان بوده است.
عبدالرحمن صوفی از دانشمندان قرن دهم، کسی بود که توانست طول و عرض و محل حرکات ستارگان را به طور دقیق محاسبه نماید و آن را در کاتالوگی ثبت کند.
خواجه نصیرالدین طوسی رصدخانه مراغه را ساخت و دانشمندان را برای تحقیق در آن رصدخانه جمع کرد. او مثلثات گذشته را تنظیم کرد. کتب مهم او در علم نجوم عبارتند از: تذکره نصیریه، رساله معینیه، زیج ایلخانی، مقدمه ای بر علم نجوم،و تحریر المجسطی.
عمربن ابراهیم خیام هم جزو منجمین بود. او در ری رصدخانه ای احداث نمود و تقویم جلالی را نیز تنظیم کرد.
محمد بن موسی خوارزمی زیجی بر پایه ای زیج فارسی ساخت و جداول مثلثات جدید را نوشت و با کمک تنی چند از دانشمندان دیگر، «فرهنگ جغرافیایی» را تنظیم کرد.
الکندی، اندازه گیری را به وسیله پرگار متداول کرد. همچنین، وزن مخصوص اجسام مایع را محاسبه کرد و آزمایش هایی در مورد قانون جاذبه و سقوط اجسام انجام داد.
ابوریحان بیرونی، پنج قرن قبل از کپرنیک کشف کرد که آفتاب، سبب گردش شب و روز نیست، بلکه خود زمین است که با چرخیدن به دور محور خود و با سیارات دیگر که به دور خورشید حرکت می کنند، باعث پدید آمدن شبانه روز است.
وی خسوف و کسوف سال 1990 میلادی را رصد کرد و مقدار حرکت دورانی ثوابث و سیارات را محاسبه نمود و توانست آلات و ابزار رصدی را نیز به خوبی بسازد.
البتانی از دیگر منجمین و ریاضی دانان مسلمان در قرون سوم و چهارم می باشد که درباره علم نجوم 42 رساله نوشته است. او درباره معرفی علم نجوم، در زیج خود بحث هایی کرده و دانشمندان را علاوه بر وسعت گرایی و تعمق، به بلند نظری و تلاش نیز دعوت می کند. وی بود که توانست به کشف حرکت اوج و حضیض نایل شود.
پیشرفت علم نجوم اسلامی، با تدوین گاهنامه ها و تقویم ها و رساله هایی برای یافتن جهت قبله و نظایر اینها، از یک طرف جوابگوی نیازمندی ها مسلمانان شد و از طرف دیگر، یک علم نجوم ریاضی محور فراهم آمد که البته بسیار صحیح و دقیق بود.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- علم و دین در حیات معقول- صفحه 145- 148

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/210814