صیانت ذات، که در حیات انسان، مقتضی تشکل و ارتباطات جمعی می باشد، گاه برای دفع مزاحم از سر راه زندگی که هم دو یا چند انسان عادل و یا فضیلت را به یکدیگر می پیوندد و هم اشخاص درنده را که اگر خطر مزاحم نبود، همدیگر را می دریدند. مانند دست به هم دادن شیر با خرگوش و پلنگ با آهو و گربه با موش برای دفع دشمن، چنان که برای به دست آوردن سود ممکن است میلیون ها انسان با داشتن هوی ها و آرمان های مختلف و متضاد، به یکدیگر جذب شوند و هماهنگ شوند. ولی این هماهنگی های ناشی از فرار از ضرر و جلب سود که مانند جهانگشایانی به یکدیگر جذب می شوند و متحد می گردند، هیچ گونه دارای ارزش ذاتی نیست، بلکه گاهی در صورت دوم که اتحاد برای جلب سود است، مزاحم انسان ها و برهم زننده زندگی دیگران نیز می باشد، مگر برای تحقق بخشیدن به هدف های والای انسانی که در آیات قرآنی نیز آمده است و ما نمونه ای از آن آیات را ذکر خواهیم کرد. به نظر می رسد، شعرای عالی قدر ما این گونه اتحاد و هماهنگی را توصیه کرده اند نه اتحاد و هماهنگی مغولان را از آن جمله:
آب را چون مدد بود از آب *** گلستان گردد آن چه بود خراب «حکیم سنایی غزنوی»
شاعری دیگر گفته است:
آن پنج گهر کز صدف یک پشتند *** در دست کمال و مردمی انگشتند
چون فرد شوند در نظرها هیچند *** چون جمع شوند بر دهن ها مشتند
زدانا تو نشیندی این داستان *** که بر گوید از گفته باستان
که گر دو برادر نهد پشت پشت *** تن کوه را باد ماند به مشت «ابوالقاسم فردوسی»
همرهمی شرط است اندر کارها *** تا رسد آسان به منزل بارها
ورنه جز رنج وزیان ناید پدید *** سازش ناسازگاران کس ندید «رشید یاسمی»
دوستان سخت پیمان را ز دشمن باک نیست *** شرط یار آن است کز پیوند یارش نگسلد
صد هزاران خیط یکتا را نباشد قوتی *** چون بهم برتافتی اسفند یارش نگسلد «سعدی»
آن چه به یک دست نشاید ربود *** چون دو شود دست، ربایند زود
کارگرانی چو فتد پیش کس *** رفع شود از مدد یار و بس «وحشی بافقی»
مورچگان را چو فتد اتفاق *** شیر ژیان را بدرانند پوست «سعدی»
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت *** آری به اتفاق، جهان می توان گرفت «حافظ»
دو دوست با هم اگر یک دلند در همه حال *** هزار طعنه دشمن به نیم جو نخرند
ور اتفاق نمایند و عزم جزم کنند *** سزد که قلعه افلاک را ز هم بدرند
بکوش ابن یمین دوستی به دست آری *** که دشمنان سوی یک تن به صد کژی نگرند «ابن یمین فریومدی»
دو دل یک شود بشکند کوه را *** پراکندگی آرد انبوه را «نظامی گنجوی»
البته مطلوبیت این هماهنگی و اتحاد، مربوط به هدف والایی است که انگیزه تشکل دسته جمعی را به وجود می آورد. خداوند متعال فرموده است: «و تعاوتوا علی البرو التقوی و لا تعاونوا علی الاثم والعدوان»؛ «همیاری کنید بر مبنای در راه ایجاد نیکوکاری و تقوا، و همیاری نکنید بر ایجاد گناه و خصومت»، (مائده/ 2).
نکته جالبی که در تشکل و هماهنگی انسان ها در راه به وجود آوردن نیکی ها و خیرات وجود دارد، افزایش نیرو و نشاط و انبساطی است که در جدایی ها دیده نمی شود. به عبارت دیگر، تجرید شده است که اگر کسی به تنهایی در راه خیر و نیکی تکاپو کند، کم نشاط تر و ناتوان تر از موقعی است که در میان جمع هماهنگ شده و تلاش می کند. خداوند متعال، لطف و عنایت خاصی به جمع های متشکل در راه نیکوکاری و تقوا عنایت می فرماید، چنان که در حدیث آمده است:
«الجماعه رحمه»
«جماعت (تشکل جمعی برای به وجود آوردن خیرات) رحمت خداوندی است.»
«یدالله مع الجماعه»
«دست خداوندی با جمعیت متشکل است.»
خداوند متعال می فرماید: «و اطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریکم و اصبروا ان الله مع الصابرین»؛ «و اطاعت کنید خدا و رسول او را و با یکدیگر نزاع نکنید که شکست می خورید و نیرو و آبروی شما می رود، و متحمل و شکیبا باشید که قطعا خداوند با بردباران است»، (انفال/ 46).
این آیه شریفه از یک نظر خاصیت بسیار حیاتی اجتماع و اتحاد را بیان می فرماید که عبارت است از پیروزی بر ضد انسان های انسان شناس، و همچنین خاصیت پراکندگی و پاشیدگی را متذکر می شود که عبارت است از سقوط و اضمحلال نیرو و رفتن آبرو و حیثیت. و از نظر دیگر می توان گفت: اگر اجتماع و اتحاد، معلول اطاعت او امر خداوندی و رسول او باشد، انسان را به وحدت عالی می رساند.