مقصود از «الاهیات»، مطلق مسائل و آگاهیها و معارف و دانستینها و علومی است که در شناخت خدا و وجود و ابدیت و جهان و کائنات در رابطه با آفریننده، در دسترس خرد آدمی قرار دارد. آنچه در اسلام بر پایه تعالیم قرآن، درباره مسائل الاهی آموخته شده است، «الاهیات قرآنی» است:
توجه به خدا. شناخت خدا. صفات دیگر خدا. شناخت نفس. شناخت فطرت. شناخت اشیاء و آیتیت آنها. شناخت آفاق و انفس. ظهور معرفت فطری. شناخت حقیقت انسان. شناخت استقلال روح. فرق روح و علم. غیریت روح و اندیشه. فرق روح و نفس و قلب و عقل. معرفت حقیقت قلب. معرفت کیفیت خلقت. فلسفه حیات مادی. حقیقت حیات روحی. جبر و تفویض. قضا و قدر. حقیقت سعادت و شقاوت.حقیقت هدایت و ضلالت. حقیقت دعا و شناخت ماهوی آن. قدرت معنوی روح. دعوت و تذکر عقلی. دعوت و تذکر خارجی. حقیقت نبوت. حقیقت نبی. وحی و کلام خدا. قرآن و علم قرآنی. تحصیل دانایی و توانایی به تعلیم انبیاء. سیر کمالی با تعالیم انبیاء. رابطه نبی با فطرت. جاودانگی قرآن در هدایت و تعلیم. اعجاز قرآن و اشتمال آن بر معارف حقه. حقیقت علم در قرآن. فلسفه سیاسی و امامت. لزوم امام معصوم حجت امام در حضور و غیبت. شکل جامعه اسلامی. تعلیمات قرآن درباره جامعه و امام. عدل اجتماعی قرآنی. حقیقت عالم و حدوث آن. تغییر در عالم. امکان خراب شدن عالم و پیداشدن نظمی دیگر. معاد و رویش مجدد اجسام. عود ارواح. عالم برزخ. حشر و نشر. انسان و عوالم. انسان در رده ابدیت. انسان در ابدیت و..
آنچه یاد شد، رئوسی بود از معارف الاهی قرآنی. این مسائل را، بر پایه کتاب «بیان الفرقان» یاد کردیم. تألیف ربانی بزرگ خراسان، در 30 سال اخیر، حضرت شیخ مجتبی قزوینی خراسانی (1318هـ.ق-1386 هـ.ق). این معارف هنگامی که بر مبنای عقل و فطرت، و به تعلیم قرآن و سنت، تحریر یابد به طور کلی «معارف قرآن» و بخش الاهی آن، «الاهیات قرآنی» خواهد بود. و از این دیدگاه ویژه، در برابر «فلسفه اسلامی» و «کلام اسلامی» و «عرفان اسلامی» قرار دارد. و یکی از تفاوتهای عمده در این مقام این است که سه رشته یاد شده اخیر، از معارف قدیم بشری مایه گرفته است اما «معارف قرآنی»، محض همان آموخته های وحی و قرآن است و معارف مفسران حقیقی قرآن، یعنی پیامبراکرم و ائمه طاهرین.
این معارف، که از قرآن و سنت مایه می گیرد، و لا غیر، غنی ترین، ناب ترین سخته ترین، سره ترین و توحیدی ترین معارف الهی تاریخ است. در واقع، هستی شناسی توحیدی و انبیایی صورت راستین آن، همین هستی شناسی قرآنی است که یاد شد. پس هنگامی که می گوییم «معارف قرآنی» و «الاهیات قرآنی»، منظور مجموعه آگاهیها و شناختهاست درباره مسائل یاد شده، از طریق یاد شده. البته وقتی بگوییم «معارف اسلامی» «الاهیات» یا «الاهیات اسلامی» یا «الاهیات مسلمین»، چون فلسفه و کلام و عرفان اسلامی را نیز شامل می شود، اعم خواهد بود.