جهان از نظر جهان بینی اسلامی ماهیت "از اویی" دارد. قرآن کریم در آیات متعددی عملیات اعجاز آمیز از قبیل مرده زنده کردن و کور مادرزاد شفا دادن به برخی پیامبران نسبت می دهد، اما همراه آن نسبت ها کلمه "باذنه" را اضافه می کند.
این کلمه نمایشگر ماهیت "از اویی" این کارهاست که کسی نپندارد انبیاء از خود استقلالی دارند. پس مرز توحید نظری و شرک نظری "از اویی" است.
اعتقاد به وجود موجودی که موجودیتش "از او" نباشد، شرک است. اعتقاد به تأثیر موجودی که مؤثریتش "از او" نباشد، باز هم شرک است، خواه اثر، اثر مافوق الطبیعی باشد مثل خلقت همه آسمان ها و زمین ها و یا یک اثر کوچک بی اهمیت باشد مثل زیر و رو شدن یک برگ.
جهان واقعیت "از اویی" و "به سوی اویی" دارد. از طرفی در محل خود ثابت است که جهان یک واقعیت متحرک و سیال نیست، بلکه عین حرکت و سیلان است، از طرف دیگر در مباحث حرکت این نکته به ثبوت رسیده است که وحدت مبدأ و وحدت منتهی و وحدت مسیر، به حرکت ها نوعی وحدت و یگانگی می بخشد.
پس نظر به اینکه کل جهان از یک مبدأ و به سوی یک مقصد و در یک مسیر تکاملی روان است، خواه ناخواه جهان از نوعی وحدت و یگانگی برخوردار است.