اهمیت کیفیت اعمال انسان نزد خداوند

می گویند مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟ گفتند: مسجد می سازیم. گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا. بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند: مسجد بهلول، شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد. سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است: مسجد بهلول، ناراحت شدند، بهلول را پیدا کرده به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟! بهلول گفت مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند.
آنچه در حساب خدا مایه ارزش اعمال است کیفیت است نه کمیت. توجه نکردن به این نکته سبب شده گروهی از مردم در برخی از اعمال فوق العاده با ارزش اولیاء خدا وقتی که حجم اجتماعی آنها را کوچک دیده اند افسانه سازی کنند. مثلا درباره انگشتری که امیرالمؤمنین (ع) در حال رکوع به فقیر دادند و آیه درباره اش نازل گشت گفته اند ارزش آن معادل خراج سوریه و شامات بوده است و برای اینکه مردم باور کنند، شکل روایت به آن داده اند. به نظر اینان شگفت بوده است که درباره انفاق یک انگشتر حقیر، آیه ای عظیم از قرآن نازل شود، و چون نتوانسته اند این معنی را باور کنند افسانه سازی کرده، بهای مادی آن را بالا برده اند، فکر نکرده اند انگشتری که معادل خراج سوریه و شام باشد، در مدینه فقیر و بیچاره، زینت بخش دست علی (ع) نخواهد بود. فرضا چنین انگشتری در دست علی (ع) می بود او آن را به یک گدا نمی داد بلکه با چنان انگشتری مدینه را آباد می کرد و همه بینوایان شهر را نجات می داد. عقل افسانه سازان درک نکرده است که عمل بزرگ در نزد خدا حسابی غیر از حسابهای مادی دارد، گویی ایشان پنداشته اند که گران قیمت بودن انگشتر چشم خدا را -معاذ الله- خیره کرده و او را وادار به تحسین کرده است که آفرین به علی، چه کار بزرگی انجام داد! معلوم نیست این کوته فکران، درباره قرصه های جوینی که علی (ع) و خاندانش انفاق کردند و سوره هل اتی در شأن آنان نازل شد چه فکری کرده اند؟ لابد در آنجا هم می گویند آرد آن نانها از جو نبوده مثلا براده طلا بوده است!
نه، چنین نیست. اهمیت عمل علی (ع) و خاندانش از جنبه مادی که نظرهای ما را جلب می کند نیست، اهمیت عمل آنان در این است که عملی پاک و صددرصد خالص برای خدا بوده است، در آن حد از اخلاص که برای ما قابل تصور هم نیست، اخلاصی که برای ما قابل تصور هم نیست، اخلاصی که در ملکوت اعلی انعکاس یافته و عکس العمل تمجید و تحسین به وجود آورده است. به قول شیخ فریدالدین عطار نیشابوری:
گذشته زین جهان وصف سنانش *** گذشته ز آنجهان وصف سه نانش
اهمیت عمل آنان در این بوده است که قرآن نقل کرده است: «انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا؛ (و در دل گویند) ما فقط برای رضای خدا شما را اطعام می کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم» (دهر/ 9). این زبان دل ایشان است که خدای آگاه فاش نموده است، یعنی آنها با آن ایثار و آن گذشت، از خدا جز خدا نمی خواستند. اینکه قرآن کریم اعمال کافران را همچون سرابی پوچ و بیحقیقت دانسته است از این جهت است که اعمال آنان ظاهری آراسته و فریبنده دارد ولی چون برای هدفهای پست مادی فردی انجام شده نه برای خدا، چهره ملکوتی ندارد.
زبیده زن هارون الرشید، نهری در مکه جاری ساخته است که از آن زمان تاکنون مورد استفاده زوار بیت الله است. این کار، ظاهری بسیار صالح دارد. همت زبیده این نهر را از سنگلاخهای بین طائف و مکه به سرزمین بی آب مکه جاری ساخت و قریب دوازده قرن است که حجاج تفتیده دل تشنه لب، از آن استفاده می کنند. از نظر چهره ملکی، کار بس عظیمی است، ولی از نظر ملکوتی چطور؟ آیا ملائکه هم مانند ما حساب می کنند؟ آیا چشم آنان هم به حجم ظاهری این خیریه خیره می شود؟ نه، آنها طوری دیگر حساب می کنند. آنان با مقیاس الهی، ابعاد دیگر عمل را می سنجند، حساب می کنند که زبیده پول این کار را از کجا آورد؟ زبیده همسر یک مرد جبار و ستمگر به نام هارون الرشید بود که بیت المال مسلمین را در اختیار داشت و هر طور هوس می کرد عمل می نمود. زبیده از خود ثروتی نداشت و مال خود را صرف عمل خیر نکرد، مال مردم را صرف مردم کرد، تفاوتش با سایر زنانی که مقام او را داشته اند در این جهت بود که دیگران مال مردم را صرف شهوات شخصی می کردند و او قسمتی از این مال را صرف یک امر عام المنفعه کرد. تازه مقصود زبیده از این کار چه بوده است؟ آیا می خواسته نامش در تاریخ بماند؟ یا واقعا رضای خدا را در نظر داشته است؟ خدا می داند و بس.
در این حساب است که گفته شده زبیده را در خواب دیدند و از او پرسیدند که خدا با این نهری که جاری ساختی با تو چه کرد؟ جواب داد تمام ثوابهای آن را به صاحبان اصلی پولها داد. چه بسا کارهای بزرگی که از نظر ما بزرگ است و در نزد خدا پشیزی نمی ارزد. شاید بسیاری از بناهای عظیم از معابد و مساجد و زیارتگاهها و بیمارستانها و پلها و کاروانسراها و مدرسه ها چنین سرنوشتی داشته باشند، حسابش با خداست.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 363 و 366

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/21828