تقوای قبل از عمل و تقوای بعد از عمل

نکته ای است که من به تفاسیر که برخورد کردم دیدم این نکته را ذکر کرده اند: در «ولتنظر نفس ما قدمت لغد؛ و انسان باید بنگرد که برای فردا چه پیش فرستاده است» (حشر/ 18) «نفس» نکره ذکر شده است؛ کانه این است که یک کسی هم پیدا بشود چنین کاری بکند. نه اینکه معنایش این است که واجب کفائی است، بلکه یعنی آیا کسانی پیدا نمی شوند که اهل این کار باشند؟ و چرا اینچنین است؟ پس یک تقوا داریم که قبل از «ولتنظر» است. می گویند این تقوای قبل از عمل است که هر عملی باید مسبوق به تقوا باشد تا آن عمل قبول شود، چون «انما یتقبل الله من المتقین؛ خدا هر عملی را فقط از متقیان می پذیرد» (مائده/ 27).
انسان وقتی که اعمال زیادی انجام می دهد پیش خودش خیلی خودش را از خدا طلبکار می داند خصوصا که در کتابهای حدیث یا دعا مانند مفاتیح نوشته است که اگر مثلا دو رکعت نماز خواندی خداوند چقدر اجر و ثواب می دهد، اگر فلان زیارت را کردی چنین و چنان، با خود می گوید پس ما آنجا خیلی انبار کرده ایم، الی ما شاء الله انبار کرده ایم. قرآن می گوید: «انما یتقبل الله من المتقین» همه آنها درست است اما شرطش متقی بودن است. اگر متقی باشی خدا می پذیرد، اگر متقی نباشی اساسا از گمرک آنجا رد نمی شود، هیچ قبول نمی شود. تقوا مقدمه عمل و شرط قبول عمل است و هر عملی انسان را آماده می کند برای تقوای بعد از عمل و تقوای بالاتر. «ان الله خبیر بما تعملون؛ خدا به تمام کارهای شما آگاه است» (حشر/ 18).
در یک آیه قرآن داریم: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله حق تقاته؛ تقوای الهی داشته باشید آن تقوایی که شایسته خداست» (آل عمران/ 102). گفتیم تقوا بر می گردد به خود نگهداری کردن از تخلف که باز تخلف به دنبال خودش مجازات می آورد. یک وقت هست انسان می خواهد تقوا داشته باشد در مورد یک قانون عرفی. قانون عرفی، یک قانون اجباری که به انسان تحمیل شده حد حکومتش چقدر است. فرض کنید انسان در خیابان می رود آنجا می داند مأمور هست، حد تقوا در آنجا اقتضا می کند که مثلا چون اینجا چشم مراقبی هست حدود مقررات را رعایت کند یا در اتاقی که چند نفر دیگر هم نشسته اند با هم آرامتر حرف می زنند. ولی اگر انسان بخواهد در مورد قانون الهی تقوا داشته باشد یعنی در مورد قانون کسی که از اعماق ضمیر انسان آگاه است، هیچ عملی، کوچک یا بزرگ، از انسان صادر نمی شود مگر اینکه او آگاه است به عمل انسان، به سر و ضمیرش آگاه است (در این صورت همیشه در هر حال باید مراقب باشد) این است که می گوید: «ان الله خبیر بما تعملون».
این «ان الله خبیر بما تعملون» به جای «اتقوا الله حق تقاته» است. بدانید تقوای الهی است؛ طرف خداست: «الحی القیوم لا تأخذه سنة و لا نوم؛ زنده و پاینده است. نه چرت می گیردش نه خواب» (بقره/ 255)، آن که درباره او غفلت معنی ندارد. جمله «و لتنظر» که می فرماید باید دقت کنید، علمای اخلاق گفته اند مراقبه و محاسبه یعنی همین، مراقبه و محاسبه از همین آیه قرآن در می اید که البته تعبیر محاسبه در احادیث هم زیاد آمده است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 6- صفحه 177-175

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/22689