توفیقی بودن اسماء خدا

مسئله ای میان فقها از یک طرف و متکلمین و فلاسفه از طرف دیگر مطرح است که آیا اسماء الله توقیفی است یا توفیقی نیست؟ ''توفیقی است'' یعنی ما فقط آن اسمایی را می توانیم بر خدای متعال اطلاق کنیم که در قرآن یا سنت اجازه داده شده است. مثلا اگر به خداوند می گوییم ''متکلم'' از باب این است که در قرآن کریم به او گفته اند ''متکلم''. یا اگر ما به خدا بگوییم ''شافی''، چون در سنت مثلا آمده است. اما اگر اسمی در کتاب و سنت نیامده باشد آیا ما می توانیم به خداوند اطلاق کنیم یا نه؟ قرآن ضابطه به دست می دهد و آن همین است که هر چه که صفت کمالیه باشد به نحو اکملش بر خدای متعال اطلاق می شود. اگر هم اجازه ندهند نه از باب این است که اسماء الهی محدود است بلکه از آن جهت است که احیانا انسان ها تشخیص نمی دهند، یک چیزی را نمی داند که این صفت کمال نیست، خیال می کند صفت کمال است، به خدا نسبت می دهد. می گویند این کار را از پیش خود نکنید چون احیانا اشتباه می کنید. مثلا ممکن است انسان از باب قیاس به نفس، چون یک چیزی را برای خودش کمال می بیند -نمی داند که این، کمال نسبی است نه کمال مطلق، کمال یک انسان می تواند باشد ولی برای غیر انسان نمی تواند کمال باشد- می آید آن را به خدای متعال نسب می دهد.
اگر گفته اند ''توقیفی است'' از این جهت است نه اینکه بعضی از اسماء حسنی بر خدا اطلاق می شود و بعضی اطلاق نمی شود، همه اسماء حسنی بر او اطلاق می شود ولی در تشخیص، لااقل افرادی که از نظر فکری و معرفت مجرب نیستند اشتباه می کنند. از احادیث مربوط به این مسئله بر می آید که چون در آن زمان (قرن دوم هجری) افرادی پیدا شده بودند که حرف های عجیب و غریبی درباره خداوند می زدند ائمه نسبت دادن هر اسمی به خداوند را منع کردند، گفتند چیزی را که نشنیده اید از پیش خود نگوید چون احیانا اشتباه می کنید.
امام باقر (ع) فرمود: «کل ما میزتموه باواهامکم فی ادق معانیه فهو مصنوع لکم مردود الیکم... و لعل النمل الصغار یزعم ان لله زبانیتین؛ شما یک چیزی در وهم خودتان تصور می کنید و بعد برایش شاخ و برگ می سازید، خیال می کنید اینها توحید و معارف است، نمی دانید که اینها لایق شماست نه لایق خدا. بعد حضرت می فرماید: از کجا می دانید، شاید این مورچه های کوچک هم که از این دو شاخکشان خیلی استفاده می کنند (امروز می گویند که این شاخک ها حکم آنتن را برای اینها دارد و اصلا مبادلات، فهم و ارتباطشان با دنیای خارج به وسیله همین شاخک هاست) خیال می کنند خدا دو شاخک دارد. چون برای او دو شاخک خیلی ارزش دارد خیال می کند خدا هم باید دو شاخک داشته باشد.» این قیاس است. این که در اواخر سوره حشر، آیه کریمه می فرماید: «له الاسماء الحسنی» برای این است که ما اسماء حسنی را محدود نکنیم به آنچه اینجا ذکر شد بعد از ذکر سیزده اسم می فرماید: همه اسماء حسنی از اوست اعم از آنچه اینجا ذکر شد یا ذکر نشد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 6- صفحه 206-208

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/22728