آیه ای در قرآن کریم راجع به مفهوم امامت هست، به معنی که شیعیان می گویند. شیعه می گوید از این آیه استفاده می شود که یک حقیقت دیگری وجود دارد به نام امامت که نه فقط بعد از پیغمبر اسلام بلکه از زمانی که پیامبران ظهور کردند وجود داشته است و این حقیقت در ذریه ابراهیم (ع) باقی است الی یوم القیامه. آن آیه در سوره بقره است: «و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین؛ چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم [چطور] فرمود پيمان من به بيدادگران نمی رسد.» (بقره/ 124)
ابراهیم (ع) در معرض آزمایشها - دستور مهاجرت به حجاز
خود قرآن راجع به آزمایشهای ابراهیم مطالبی ذکر کرده است، از مقاومتش در مقابل نمرود و نمرودیها که حاضر شد در آتش برود و به آتشش افکندند، تا جریانهای دیگری که بعدها برایش رخ داد. یکی از آنها این بود که یک فرمان عجیبی که اجرای آن جز برای کسی که در مقابل امر خدا تعبد مطلق داشته باشد و بی چون و چرا تسلیم باشد برای احدی ممکن نیست به او می رسد. پیر مردی که اولاد نداشته، برای اولین بار همسرش هاجر در سن هفتاد هشتاد سالگی می زاید. به او دستور می رسد که از شام و سوریه باید بروی به منطقه حجاز و در همین محل فعلی مسجد الحرام این زن و بچه را بگذاری و خودت هم از آنجا بروی.
این اصلا با هیچ منطقی جز منطق تسلیم مطلق و اینکه چون امر خداست (این را حس می کرده زیرا وحی بوده) من اطاعت می کنم، جور در نمی آید. «ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلوه؛پروردگارا من [يكى از] فرزندانم را در دره اى بى كشت نزد خانه محترم تو سكونت دادم پروردگارا تا نماز را به پا دارند پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [مورد نيازشان] روزى ده باشد كه سپاسگزارى كنند.» (ابراهیم/ 37) البته او خودش به وحی الهی می داند که نهایت امر چیست ولی از عهده امتحان به خوبی بر آمد.
فرمان ذبح فرزند
ابراهیم (ع) به نص قرآن، در پیری خداوند به او فرزند داد. نص قرآن است که وقتی فرشتگان آمدند و به او خبر دادند که خداوند به تو فرزند خواهد داد، زنش گفت: «ألد و انا عجوز و هذا بعلی شیخا؛ من پیرزن بزایم با این شوهر پیرمردم؟!» (هود/ 72) «اتعجبین من امر الله و برکاته علیکم اهل البیت؛ گفتند آيا از كار خدا تعجب می كنى رحمت خدا و بركات او بر شما خاندان [رسالت] باد بی گمان او ستوده اى بزرگوار است.» (هود/ 73) فرشتگان به او گفتند نه، رحمت خدا و برکات اوست بر شما اهل بیت. بنابراین خداوند به ابراهیم در پیری فرزند داده است. پس تا جوان بود بچه نداشت. او هنگامی فرزند دار شد که پیغمبر شده بود چون آیات قرآن درباره ابراهیم (ع) که خیلی زیاد است نشان می دهد که ابراهیم پس از سالها که پیغمبر بود در اواخر عمر و در سنین هفتاد هشتاد سالگی خداوند به او فرزند می دهد و ده بیست سال بعد از آن هم زنده بوده است تا وقتی که اسحاق و اسماعیل هر دو بزرگ می شوند و اسماعیل آنقدر بزرگ می شود که با کمک ابراهیم (ع) خانه کعبه را می سازند.
آیه: «و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین» (بقره/ 124) می گوید خدا ابراهیم را مورد آزمایشها قرار داد و او آن آزمایشها را به نهایت و اکمال رساند. آنگاه خدا به او گفت من تو را امام قرار می دهم. ابراهیم گفت آیا از ذریه من هم؟ جواب دادند که ستمگرانشان نه. این آیات مربوط به چه زمانی است؟ آیا مربوط به اوایل عمر ابراهیم است؟ مسلما مربوط به دوره قبل از نبوت نیست چون صحبت وحی است. مربوط به دوران نبوت است. آیا اوایل دوره نبوت است؟ نه، اواخر است به دو دلیل، یکی اینکه می گوید بعد از آزمایشها بود. آزمایشهای ابراهیم همه در طول دوره نبوت بوده و مهمترین آنها در اواخر عمر ابراهیم بوده است. و دیگر آنکه در همین آیه صحبت از ذریه اوست. از اینکه گفته است: «و من ذریتی» معلوم می شود که بچه داشته است. این آیه به ابراهیم رسول نبی تازه در آخر عمر می گوید ما می خواهیم به تو یک شأن دیگر و یک منصب علی حده بدهیم: «انی جاعلک اللناس اماما». معلوم می شود که ابراهیم پیغمبر بوده است، رسول بوده است، این مراحل را طی کرده بوده است ولی یک مرحله دیگر بوده که هنوز ابراهیم به آن نرسیده بوده، و نرسید مگر بعد از پایان دادن تمام آزمایشها. آیا این نشان نمی دهد که در منطق قرآن یک حقیقت دیگری هست که نامش امامت است؟ حال معنای امامت چیست؟ امامت عهد خداست.
امامت عهد خداست
امامت یعنی انسانی در حدی قرار بگیرد که به اصطلاح یک انسان کامل باشد که این انسان کامل به تمام وجودش می تواند پیشوای دیگران باشد. ابراهیم (ع) فورا به یاد ذریه و نسلش می افتد: خدایا و از ذریه من چطور؟ از نسل من چطور؟ جواب می دهند: «لا ینال عهدی الظالمین». در اینجا مسئله امامت عهد خدا نامیده شده است. این است که شیعه می گویند امامتی که ما می گوئیم، با خداست و لهذا قرآن هم می گوید: "عهدی" یعنی عهد من است نه عهد مردم. ما وقتی که بدانیم امامت غیر از مسئله حکومت است دیگر تعجب نمی کنیم که بگوییم با خداست.
می گویند حکومت با خداست یا با مردم؟ این حکومتی که ما می گوئیم غیر از امامت است. امامت عهد من است و عهد من به ستمگران فرزندان تو نمی رسد. نگفت "نه" به طور کلی، و نگفت "آری" به طور کلی. چون اینطور تفکیک کرد و ستمگرانشان را کنار گذاشت، پس غیر ستمگران باقی ماندند و این آیه: «انی جاعلک اللناس اماما.....لا ینال عهدی الظالمین» نشان می دهد که در نسل ابراهیم امامت اجمالا وجود دارد.
ائمه (ع) همیشه به این آیه «لا ینال عهدی الظالمین» استدلال کرده اند. مقصود از ظالم چیست؟ از نظر قرآن هر کسی که به نفس خود یا به غیر ظلم کند ظالم است. در عرف مردم همیشه ما ظالم به غیر و کسی را که به حقوق مردم تجاوز می کند می گوئیم "ظالم" ولی "ظالم" در قرآن کریم اعم است از کسی که به غیر تجاوز کند یا به خود. کسی که به غیر تجاوز کند باز به خود ظلم کرده است. در قرآن آیات زیادی است در شرح ظلم به نفس.
آیه دیگر
آیه دیگر قرآن در این زمینه: «و جعلها کلمه باقیه فی عقبه؛ و او آن را در پى خود سخنى جاويدان كرد باشد كه آنان [به توحيد] بازگردند.