انگیزه گردآوری و فراگیری احادیث نبوی در صدر اسلام

محرک اصلی مسلمین به فراگیری و جمع و نقل اخبار و احادیث اولا نیاز مسلمین به احادیث در امور دینی بود. ثانیا شخص رسول اکرم (ص) بنابر روایت مسلم و قطعی شیعه و سنی مکرر مردم را تشویق می کرد که آنچه از او می شنوند ضبط کنند و برای آیندگان نقل نمایند، لهذا از صدر اسلام مسلمین علاقه شدیدی به ضبط و نقل احادیث نبوی نشان می دادند. پس از انتشار اسلام و ورود ملل دیگر به جهان اسلام، صحابه رسول خدا که شرف محضر آن حضرت را دریافته بودند و از آن حضرت کم یا زیاد سخنان و قضایایی به یاد داشتند، ارج و اهمیت فراوان یافتند. علاقه مندان به احادیث نبوی برای استماع حدیث از صحابه و یا تابعین (کسانی که صحابه را درک کرده بودند) از شهری به شهری و از منطقه ای به منطقه ای می رفتند. بسا که یک نفر برای تحقیق در صحت و سقم یک حدیث و برای استماع از یک راوی معتبر ده ها فرسنگ راه طی می کرد تا به محضر آن محدث راه می یافت و حدیث مورد نظر خود را از او می شنید.
جرجی زیدان می گوید: «همین که مسلمین در صدد فهم معانی قرآن کریم برآمدند، طبعا به درک معانی گفته های حضرت رسول احتیاج یافتند تا با فهم معانی احادیث نبوی، معانی قرآن را بهتر درک کنند. و البته احادیث نبوی از صحابه روایت می شد، چه که آنان از پیغمبر اکرم (ص) آن را شنیده و حفظ کرده بودند و مسلمانان برای فهم احادیث به صحابه رجوع می کردند، ولی چون مسلمانان به کشورگشایی مشغول شدند، صحابه پیغمبر (ص) که از سران مهاجرین بودند در ممالک مختلف متفرق گشتند. از آن روز هر کس که می خواست حدیث یا احادیثی از پیغمبر اکرم (ص) بداند ناچار به دنبال صحابه به ممالک مختلف و نقاط مختلف می رفت و چه بسا که یک حدیثی را فقط یکی از آن صحابه از حضرت رسول (ص) شنیده بود و دیگران آن را نمی دانستند. پس کسی که دنبال جمع آوری و فراگرفتن احادیث برمی آمد ناچار به مکه و مدینه و بصره و کوفه و مصر و ری و سایر شهرها می رفت و در هر نقطه ای علم و حدیثی می آموخت. این همان است که مسلمانان آن را "رحله" در طلب علم می نامند.» (ترجمه تاریخ تمدن اسلام، ج3/ص97).

نحوه مواجهه شیعه و سنی با احادیث در صدر اسلام
با اینکه اهتمام به استماع و ضبط و نقل احادیث هم در میان عامه وجود داشت و هم در میان پیروان اهل البیت، یک تفاوت اساسی در قرن اول هجری میان عامه و میان پیروان اهل البیت بود، و آن اینکه عامه در مدت یک قرن به پیروی از دستور خلیفه دوم و نظر برخی صحابه دیگر، نوشتن و کتابت حدیث را مکروه می شمردند به عذر اینکه حدیث با قرآن مشتبه نشود و یا اهتمام به حدیث جای اهتمام به قرآن را نگیرد. ولی پیروان اهل البیت از همان صدر اول، همچنانکه نسبت به استماع و ضبط و نقل احادیث اهتمام می ورزیدند نسبت به کتابت آنها نیز اهتمام داشتند. عامه در اول قرن دوم متوجه اشتباه خود شدند و این سد که به وسیله خلیفه دوم به وجود آمده بود، در قرن دوم به دست عمربن عبدالعزیز خلیفه اموی زاهد که خود از طرف مادر از احفاد خلیفه دوم بود شکسته شد. این بود که شیعه حداقل یک قرن در تدوین و کتابت حدیث از اهل تسنن جلو افتاد.
علامه جلیل و محقق و متتبع عالیقدر، مرحوم سید حسن صدر در کتاب نفیس تأسیس الشیعه از صحیح مسلم و فتح الباری، ابن حجر نقل می کند که گفته اند: صحابه در نوشتن حدیث اختلاف نظر داشتند. عمر بن خطاب، عبدالله بن مسعود و ابوسعید خدری و جمعی دیگر مکروه می شمردند، اما امام علی (ع) و انس بن مالک و برخی دیگر برخلاف نظر می دادند، لهذا پیروان علی از صدر اسلام به نوشتن احادیث پرداختند برخلاف پیروان عمر. تا آنکه در قرن دوم اجتماع شد بر ضد نظر عمر (تأسیس الشیعة، صفحه 284).


منابع :

  1. مرتضی مطهری- خدمات متقابل اسلام و ایران- صفحه 412-411

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/23615