برخی از برجسته ترین متکلمین شیعه از صدر اسلام

آغاز علم کلام در اسلام
علم کلام، نیز یک علم صددرصد اسلامی است. کلام مربوط است به تحقیق در اصول عقائد اسلامی و دفاع از آنها، اعم از آنکه امر مورد اعتقاد از عقلیات محض باشد مانند مسائل مربوط به توحید و صفات خداوند و یا از نقلیاتی باشد که اعتقاد و عدم اعتقاد به آن در سرنوشت انسان مؤثر باشد مانند مسأله امامت از نظر شیعه و به همین جهت کلام منشعب می شود به کلام عقلی و کلام نقلی. پیدایش علم کلام در دینی مانند اسلام که مسائل زیادی درباره مبدأ و معاد و انسان و جهان طرح کرده است و در اجتماعی مانند اجتماع اسلامی قرون اولیه اسلامی که یک نشاط علمی نیرومند بر آن حکومت می کرد طبیعی و ضروری است. قرآن کریم رسما بر برخی از مسائل اعتقادی از قبیل توحید و معاد و نبوت استدلال می کند و برهان اقامه می نماید و از مخالفان حجت و برهان مطالبه می کند: «قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین؛ بگو اگر راست می گوئید دلیل خود را بیاورید» (بقره/ 111).
قطعا و مسلما اول کسی که در مسائل عقلی اسلامی به تجزیه و تحلیل پرداخت و مسائلی مانند قدم و حدوث و متناهی و غیرمتناهی و جبر و اختیار و بساطت و ترکیب و امثال آنها را مطرح ساخت امیرالمؤمنین (ع) است و به همین دلیل همواره شیعه در علوم عقلی بر غیرشیعه تقدم داشته است.
1- اولین متکلم شیعه که کتاب در مسائل کلامی تألیف کرده است علی بن اسماعیل بن میثم تمار است. خود میثم به عنوان خطیب و سخنور شیعه و از صاحبان سر امیرالمؤمنین محسوب می شده است. میثم اهل حجر است و بحرینی است و یک فرد ایرانی بشمار میرود. نواده اش علی بن اسماعیل بن میثم معاصر ضراربن عمرو و ابوالهذیل علاف و عمروبن عبید از متکلمان معروف قرن دوم هجری است و با آنها مباحثاتی در مسائل اعتقادی داشته است.
2- هشام بن سالم جوزجانی. این مرد از مشاهیر و معاریف اصحاب امام صادق است. در میان اصحاب امام صادق گروهی هستند که امام صادق آنها را بعنوان متکلم خوانده است و در کتاب الحجه کافی مسطور است (کافی، چاپ آخوندی، جلد اول صفحه 171) از قبیل حمران بن اعین، مؤمن الطاق، قیس بن الماصر و هشام بن الحکم و غیرهم. قیس بن ماصر همان کسی است که گویند کلام را از امام سجاد آموخت (تأسیس الشیعه، صفحه 358).
3- فضل بن ابوسهل بن نوبخت. از آل نوبخت است، آل نوبخت همانطور که ابن ندیم گفته است به تشیع معروفند و فضلاء زیادی در طول سه قرن از آنها برخاسته است که اکنون مجال توضیح آن نیست. نوبخت خودش منجم و در دربار منصور بود، روزی پسرش ابوسهل را به دربار منصور برد که به جانشینی خود معرفی کند. منصور نامش را پرسید گفت: خورشید ماه طیماذاه ما بازارد باد خسرو نه شاه. منصور گفت همه اینها اسم تو است؟ گفت آری، منصور تبسم کرد و گفت: پدرت چه کرده؟! اسمت را مختصر کن. یا همان کلمه طیماذ را از جزء اسمت انتخاب کن و یا من برایت کلمه ابوسهل را به عنوان کنیه انتخاب میکنیم ابوسهل به همین کنیه راضی شد (تأسیس الشیعه، صفحه 363-364) بسیاری از نوبختیان کنیه شان ابوسهل است.
بسیاری از متکلمین شیعه از خاندان نوبخت از قبیل: فضل بن ابوسهل بن نوبخت که در زمان هارون در رأس کتابخانه معروف بیت الحکمه بود و از مترجمین فارسی به عربی در عصر هارونی و مأمونی به شمار می رود و همچنین اسحاق بن ابوسهل بن نوبخت و پسرش اسماعیل بن اسحاق بن ابوسهل بن نوبخت و پسر دیگرش علی بن اسحاق و نواده اش ابوسهل اسماعیل بن علی بن اسحاق که او را شیخ المتکلمین در شیعه لقب داده اند و دیگر حسن بن موسی نوبختی خواهرزاده ابوسهل اسماعیل بن علی و عده ای دیگر از این خاندان ایرانی. (تأسیس الشیعه، ص 375-362 و کتاب خاندان نوبختی تألیف مرحوم عباس اقبال آشتیانی)
4- فضل بن شاذان نیشابوری. در اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم (می زیسته)، که قبلا ذکر خیرش گذشت. فضل بن شاذان از اصحاب امام رضا و حضرت جواد و امام هادی بوده است و کتب زیادی در کلام نوشته است.
5- محمدبن عبدالله بن مملک جرجانی اصفهانی، معاصر ابوعلی جبائی در قرن سوم (الفهرست، ص 266 و تأسیس الشیعه، ص 376)
6- ابوجعفر، ابن قبه رازی در قرن سوم هجری. میان او و ابوالقاسم کعبی بلخی مباحثات و مناظرات کتبی در مسائل امامت بوده است.
7- ابوالحسن سوسنگردی معاصر ابن قبه رازی. گویند از غلامان ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی بوده و پنجاه سفر پیاده به حج رفته است.
8- ابوعلی ابن مسکویه رازی اصفهانی که از اعاظم متکلمین و حکما و اطبای اسلامی است. کتابهای الفوز الاکبر و الفوز الاصغر او چاپ شده و در دست است. کتاب طهارت الاعراق وی در علم اخلاق از مهمترین کتب اخلاقی اسلامی است. معاصر ابوعلی سینا حکیم و طبیب معروف اسلامی است. در سال 431 درگذشته است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- خدمات متقابل ایران و اسلام- صفحه 455-453

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/23678