عدم تفاوت بین مردان و زنان در تحصیل علم

فریضه علم اختصاص به مردان ندارد، شامل زنان هم هست؛ چرا که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم؛ تحصیل علم بر هر مسلمان واجب است.» بعضی فکر کرده اند که چون کلمه "مسلم" صیغه مذکر است، پس تحصیل علم مختص مردان است. اما در پاسخ به این مطلب باید بگوییم که اولا در بعضی از نقلهائی که در کتب شیعه هم هست، کلمه «و مسلمة» نیز قید شده است. ثانیا از اینگونه تعبیرات، اختصاص (به مردان) فهمیده نمی شود. "مسلم" یعنی مسلمان، اعم از اینکه مرد باشد یا زن.
در همه مواردی که شبیه این تعبیر هست، همینطور عمومیت دارد. مثلا در حدیث است: «المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده؛ مسلمان آن است که سایر مسلمانان از زبان و دست او در امان باشند.» (کافی، ج 2، ص 234) بدیهی است که مقصود این نیست که فقط مرد مسلمان باید اینطور باشد و شامل زن نیست. یا فرمود: «المسلم اخ المسلم؛ مسلمان با مسلمان برادر است و باید با او معامله برادری کند.» (کافی/ ج 2، ص 166) در اینجا نمی شود گفت که این دستور مختص مردان است؛ زیرا نفرموده "المسلمة اخت المسلمة؛ زن مسلمان، خواهر زن مسلمان است." خیر، آن تعبیر زن مسلمان را هم در بر می گیرد. کلمه "مسلم" شامل دو مفهوم است: یکی مسلمان بودن و یکی مرد بودن. هر کسی می داند که در اینگونه موارد، جنسیت دخالت ندارد، بلکه اسلامیت دخالت دارد. حتی اگر به جای کلمه "مسلم" کلمه "رجل" هم ذکر شده بود باز به اصطلاح فقهاء، الغاء خصوصیت می شد. در بعضی احادیث راجع به بعضی موضوعات فقهی، مورد حدیث، مرد است. یعنی مثلا از امام سؤال شده که مردی چنین معامله ای کرده و چنان شده حالا چه بکند و امام جواب آن مسأله را داده است. فقهاء می گویند هر چند در متن حدیث صریحا کلمه مرد آمده، اما در اینگونه موارد خصوصیت جنسی الغاء می شود. زیرا معلوم است که جنسیت دخالت ندارد. ثالثا گذشته از همه اینها فقهاء سخنی دارند که می گویند بعضی عمومات و کلیات است که از تخصیص اباء دارد. لحن و بیان طوری است که قابل تخصیص نیست. مطلب مطلبی است که از نظر عقل قابل تبعیض نیست.

نمونه هایی از الغاء خصوصیت جنسیت در آیات قرآن
مثلا نظیر آنچه درباره علم آمده، درباره تقوا هم آمده است. درباره علم گفته شده است: «قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون انما یتذکر اولوا الالباب؛؛ بگو آیا کسانی که دانا و عالمند با کسانی که نادان و جاهلند مساوی می باشند؟ فقط صاحبان خرد متذکر می شوند.» (زمر/ 9) متوجه می باشند که مساوی نیستند. درباره تقوا هم گفته شده: «ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی الارض ام نجعل المتقین کالفجار؛ آیا آنهائی که ایمان دارند و عمل صالح کرده اند، آنها را مانند فساد انگیزها قرار می دهیم؟! و آیا متقیان و فاسقان را مانند یکدیگر قرار می دهیم؟!» (ص/ 28) و یا فرموده است: «إن أکرمکم عند الله اتقیکم؛ همانا گرامی ترین شما در نزد خدا، با تقواترین شما است.» (حجرات/ 13)
در همه این موارد، صیغه ها مذکر است. گفته نشده است: ام نجعل المتقین و المتقیات؛ و همچنین گفته نشده: ان اکرمکن عندالله اتقیکن (یعنی به صورت صیغه های مونث) آیا در این موارد به استناد اینکه صیغه و لفظ، مذکر است، می توان ادعا کرد که آنچه درباره تقوا گفته شده اختصاص دارد به مردان و شامل زنان نیست؟!
اسلام علم را نور می داند و جهل را ظلمت. علم را بینائی می داند و جهل را کوری: «قل هل یستوی الاعمی و البصیر ام هل تستوی الظلمات و النور؛ بگو آیا کور و بینا یکسانند؟ یا تاریکی ها و نور برابرند؟» (رعد/ 16) آن وقت می گوید: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم».
همین علم که نور و بینائی است بر هر مسلمانی فرض است. آیا می توان قائل شد که از نظر اسلام فقط بر مردان فرض است که از ظلمت خارج شوند و به فضای روشن بیایند اما زنان همچنان در ظلمت بمانند؟! فقط بر مردان فرض است که از این کوری بیرون روند و اما زنان همچنان در کوری باقی بمانند؟! البته نه. در ذیل آیه کریمه می فرماید: «انما یتذکر اولوا الالباب؛ صاحبان خرد خودشان متوجه این مسائل می شوند.» (رعد/ 19) در حقیقت می خواهد بفرماید این یک مطلب واضحی است و همه کس می فهمد آن را. در آیه دیگر می فرماید: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة؛ اوست که در میان درس ناخوانده ها پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آن ها می خواند و پاکشان می سازد و کتاب و حکمتشان می آموزد.» (جمعه/ 2) پیغمبر آمده است که آیات قرآن را بر مردم بخواند و روح آنها را تزکیه کند و به آنها کتاب و حکمت تعلیم کند. در این آیه تقوا و تعلیم با هم ذکر شده و همه هم به صیغه مذکر آمده است و همان مطالبی که گفته شد در این جا هم صادق است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 176-172

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/23928