کلام حضرت علی علیه السلام در خصوص حیات انسان قبل از قیامت

در تفسیر نعمانی روایتی به سند از امام علی علیه السلام ذکر کرده که حضرت استدلال کرد به آیه قرآن و فرمود: «یقول الله تعالی: یوم یأت لا تکلم نفس الا باذنه فمنهم شقی و سعید، فاما الذین شقوا ففی النار لهم فیها زفیر و شهیق، خالدین فیها مادامت السموات و الارض..... و اما الذین سعدوا ففی الجنة خالدین فیها مادامت السموات و الارض الا ما شاء ربک عطآء غیر مجذوذ؛ خداوند می فرماید: روزی فرا رسد که هیچ کس جز به اذن او سخن نگوید، پس بعضی از مردم تیره بخت و برخی نیکبخت اند. اما کسانی که تیره بخت شدند، برایشان در آتش ضجه و ناله است. تا آسمان و زمین برپاست در آن ماندگار خواهند بود.... و امام کسانی که نیکبخت شدند، تا آسمان ها و زمین برپاست جاودانه در بهشت خواهند بود مگر پروردگارت بخواهد، که این عطایی قطع ناشدنی است» (هود/108-105)، یعنی «السموات و الارض قبل یوم القیامة، فاذا کانت القیامة بدلت السموات و الارض» در قرآن قبلا هم عرض کردیم صحبت از جنات (بهشتها) است، نه یک بهشت.
می فرماید مردم بر دو قسم هستند: شقی و سعید. اهل شقاوت خالدند مادامی که آسمان و زمین هست و همچنین اهل سعادت هم خالدند. کلمه خلود معنایش 'همیشگی' نیست. یک وقت ما از کلمه خلود ابدیت را می فهمیم. کلمه خلود در اصطلاحی که الان ما داریم معنایش ابدیت است، ابدیت که هیچ انتهایی نداشته باشد (لانهایی) ولی اصل لغت خلود، ابدیت به آن معنا یعنی خصوص آن دوامی که هیچ آخر نداشته باشد نیست، بلکه (خالدند) یعنی باقی می مانند و لهذا اگر یک قیدی در آخرش بخورد تناقض نیست.
در قرآن آمده: «خالدین فیها ما دامت السموات و الارض؛ همیشه هستند تا آسمانها و زمین هست». این 'همیشگی' تناقض نیست که بگوییم اگر همیشگی است یعنی ابدیت است، دیگر "تا" در آن معنی ندارد، یعنی هستند و هستند تا آسمانها و زمین هست.
امیرالمومنین از این آیات چنین استنباط کرده اند که این جنت و ناری که قرآن ذکر می کند «ما دامت السموات و الارض» هستند، قبل از قیامت است، چون اصلا در ابتدای قیامت آسمانها و زمین همه از بین می رود و منهدم می شود: «فاذا کانت القیامة بدلت السموات و الارض» شروع قیامت با تبدیل شدن آسمانها و زمین است. بعد فرمود: و مثل این است «و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون؛ و پشت سرشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند» (مؤمنون/100) بعد فرمود: «و هو الثواب و العقاب بین الدنیا و الاخرة و مثله قوله: النار...؛ پاداش و عذابی است که میان دنیا و آخرت و مانند این گفتار او است: آتش ...».
آیه ای است در سوره مؤمن که می فرماید: «و حاق به آل فرعون سوء العذاب، النار یعرضون علیها غدوا و عشیا» و رسید و احاطه کرد به آل فرعون (مقصود اتباع فرعون است، اتباعی که آنچنان به او نزدیک بودند که حکم خاندانش را پیدا کرده بودند) آتش که هر صبحگاهان و هر شامگاهان بر آنها عرضه می شود». در روایات هم خیلی زیاد آمده است که بر اهل برزخ آتش عرضه می شود، آن عذابی که از آتش می کشند از عرضه شدن آتش است، مثل اینکه از نزدیک آن را احساس کنند. بعد قرآن می فرماید: «و یوم تقوم الساعة ادخلوا ال فرعون اشد العذاب؛ و در روزی که ساعت (رستاخیز) بپا می شود آنها را وارد عذاب کنید، در سخت ترین عذابها» (غافر/46). خود آیه هم ایما و اشاره اگر نگوییم صراحتی دارد که آنها قبل از قیامت بر آتش عرضه و در خود قیامت وارد می شوند در آتشی که بدترین آتشها خواهد بود.
اینجا امیرالمؤمنین این طور فرموده است که در قیامت غدو و عشی نیست، صبح و شامی نیست، صبح و شام مربوط به دوره قبل از قیامت است: «و الغدو و العشی لا یکونان فی القیامة التی هی دار الخلود و انما یکونان فی الدنیا و قال الله تعالی فی اهل الجنة: و لهم رزقهم فیها بکرة و عشیا؛ صبح و شام در قیامت که سرای جاودانگی است معنی ندارد ولی در دنیا صبح و شام هست. خداوند درباره بهشتیان می فرماید: روزی آنان صبحگاهان و شامگاهان فراهم است»، مقصود این است که این جنت، جنت برزخ است نه جنت قیامت، و البکرة و العشی انما یکونان من اللیل و النهار فی جنة الحیاة قبل یوم القیامة و قال الله تعالی: لا یرون فیها شمسا و لا زمهریرا؛ صبح و شام از روز و شب درست می شود که در بهشتی پیش از روز قیامت است ولی خداوند درباره بهشت قیامت می فرماید: گرما و سرما را بهشتیان نمی بینند» (دهر/13)، در آنجا (قیامت) خورشید و زمهریر را نمی بینند (وجود ندارد). وقتی که خورشیدی نباشد دیگر صبح و شامی نیست. این مسائل در آنجا وجود ندارد.
بعد هم به آن آیه ای که ما مکرر استدلال کردیم استدلال فرمود: «و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون*فرحین بما اتاهم الله من فضله؛ و کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار، بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند. آنان به آنچه خدا از فضل خود ارزانی شان داشته خوشحالند» (آل عمران/169 - 170).
این، پایان استدلال ما به آیاتی بود که دلالت می کرد در فاصله مردن و قیامت برای سعدا و اشقیا حیاتی وجود دارد، چون بعضی آیات راجع به سعدا بود، بعضی راجع به اشقیا، و بعضی آیات که به تعبیر 'توفی' بود عموم مردم را یکجا شامل می شد، و معلوم است که اگر آیه همین قدر راجع به سعدا یا اشقیا گفته باشد، نمی شود بگوییم یک متوسطینی هم هستند که فقط اینها در این بین مات و فات می شوند و دیگران این طور نیستند. به اصطلاح، اینجا دیگر قول به فصلی در کار نیست. از این بیان هم می گذریم.
از آیات قرآن اجمالا استنباط می شود یکی اینکه بعد از مردن تا قیامت حیاتی هست، دیگر اینکه قیامت که بپا می شود تمام این عالمی که ما می شناسیم از خورشید و ستارگان و زمین با همه محتویاتش (کوهها و دریاها)، یک دگرگونی عجیب و خاصی پیدا می کند که شاید برای ما قابل تصور نیست که آن دگرگونی چگونه است. قرآن به تعبیرات خاصی این دگرگون شدن ها و زیر و رو شدن ها را بیان می کند، و آن دگرگونی آغاز قیامت است. در عالم قبل از قیامت یعنی عالم برزخ همان طور که از آیات و روایات هم فهمیده می شود یک حساب کلی رسیدگی نمی شود ولی قسمتی از پاداش و کیفرها در همان عالم برزخ به افراد می رسد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری -معاد - صفحه 65-63

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/24115