حضرت هود علیه السلام

حضرت هود از پیامبران بزرگ الهی است که نسب او به سام فرزند حضرت نوح (ع) می رسد. وی اولین پیغمبر بعد از نوح است که نامش در قرآن کریم در سوره های اعراف، هود و شعرا آمده است. او هم از نظر حسب و نسب و زیبایی صورت و جمال و هم از نظر اخلاق و صفات انسانی، در میان مردم آن زمان ممتاز بود. هود در میان قوم خودش که بنام "قوم عاد" مشهور بودند، در سرزمین «احقاف» در جنوب غربی جزیرة العرب، ما بین یمن و حضرموت زندگی می کرد. وی از طرف خدا مامور شده بود تا آن قوم را به توحید و یکتاپرستی دعوت کند و از رذائل اخلاقی و عادات بد و بت پرستی و ظلم و ستم دور کند. آنها مردمی قوی هیکل، ثروتمند و نیرومند بودند، باغهای سرسبز و سرزمینهای آباد و درآمد سرشار و عمر طولانی داشتند و به انواع نعمتها متنعم بودند اما تدریجا غفلت آنها را گرفت و به سرکشی و طغیان و بت پرستی پرداختند. هود آنها را به پرستش خدای یکتا دعوت کرد، زحمات بسیاری کشید و دائما می گفت: من از شما مزد و پاداشی نمی خواهم و بدانید که من به منظور استفاده مادی و ریاست و شئونات دیگر، دست به این کار نزده ام، بلکه تنها برای خیرخواهی و رستگاری شماست. ولی آنها دائما او را اذیت و انکار می کردند و اصرار بر سرکشی و عناد داشتند. به او دیوانه و دروغگو گفتند و از او خواستند که آن عذابی را که وعده می دهد بر آنها نازل کند. حضرت هود برای چندمین مرتبه آنها را موعظه و نصیحت کرد ولی به غیر از عده کمی که به او ایمان آوردند، بقیه آن قوم حرفهای او را رد کردند و به لجاجت خود ادامه دادند.
کم کم قهر خدا نمایان شد، خشکسالی و قحطی چند سال در بین آنها آمد و باران نبارید، تا روزی که ابری در آسمان پدیدار شد. اول آن قوم خوشحال شدند که الان باران می بارد و تمام زمینهای ما آباد می شود، اما آن ابر، عذابی بود که خداوند بر آنها به صورت باد، نازل کرد. این باد به هر چیز که می وزید، آن را از جا می کند و بر زمین می زد و از بین می برد. گویند که این باد در طی هفت شب و هشت روز، همه چیز را از ریشه کند، مردم مانند تنه های نخل بر زمین می افتادند، و هرچیزی که بر روی زمین قرارداشت به امر پروردگارعالم، نابود شد. همه آن قوم تا آخرین نفر هلاک شدند. فقط حضرت هود و یارانش به رحمت خدا نجات یافتند. هود پس از این واقعه، به طرف حضرموت رفت و تا آخر عمر در آن سرزمین ماند. مدفن این پیغمبر خدا، در قبرستان وادی السلام در نجف می باشد.


منابع :

  1. هاشم رسولی محلاتی- قصص قرآن- صفحه 73

  2. سید محمدحسین طباطبایی- تفسیرالمیزان- جلد 2 صفحه 157

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/24333