ولایت اولیاء الهی و ولایت خدا

بین اولیای خدا و خدا فاصله و تفاوتی از نقطه نظر إنیت باقی نمانده و فصل ممیزی وجود ندارد؛ و بنابراین اساس، خدا که ولی اطاعت کنندگانست، همه اولیای خدا ولی آنها خواهند شد. «نحن أولیاؤکم فی الحیوه الدنیا و فی الاخره؛ مائیم اولیای شما در زندگی دنیا و در آخرت.» (فصلت/ 31) و اصل برهان این مطلب آن است که: ولایت خدا امر واحدی است و قابل تعدد نیست، و ولایت اولیای خدا در واقع عین ولایت خداست. شاهد بر این معنی آنکه در بعضی از آیات قرآن مجید ولایت را دربست منحصر به ذات مقدس پروردگار می کند. مانند: «الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات إلی النور؛ خداست و بس ولی کسانی که ایمان آورده اند و آنها را از تاریکی ها خارج کرده و به سوی عالم نور وارد می کند.» (بقره/ 257) و مانند: «و الله ولی المؤمنین؛ و خداست ولی مؤمنان.» (آل عمران/ 68) و مانند: «لیس لهم من دونه ولی و لا شفیع لعلهم یتقون؛ و ابدا غیر از خدا برای آنها شفیعی و ولیی نیست، امید است که آنها در مقام تقوا و عصمت الهی درآیند.» (انعام/ 51) و مانند: «ما لهم من دونه من ولی و لا یشرک فی حکمه أحدا؛ غیر از خدا ابدا برای آنها ولیی نیست، و در حکم و فرمان خدا نیز کسی حق شرکت ندارد.» (کهف/ 26) و مانند: «هنالک الولـایه لله الحق هو خیر ثوابا و خیر عقبا؛ در آنجا ولایت اختصاص به ذات خداوندی دارد که حق است، و او بهترین ثواب و بهترین عاقبتی است.» (کهف/ 44)
در بعضی از آیات، ولایت را از خداوند تجاوز داده و برای پیامبرش و امیرالمؤمنین (ع) و برای بعضی از مؤمنین خالص واقعی اثبات می کند؛ مانند: «إنما ولیکم الله و رسوله و والذین ءامنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون؛ این است و جز این نیست که ولی شما خداست و رسول خدا و کسانی که ایمان آورده و اقامه نماز می کنند و در حالی که به رکوع اشتغال دارند زکات به فقرا می دهند.» (مائده/ 55) روایات متظافری از شیعه و عامه وارد شده است که: این آیه در شأن أمیرالمؤمنین (ع) وارد شده است.
مانند: «النبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم و أزواجه و أمهاتهم؛ پیغمبر حق اولویت و ولایتش در امور مؤمنین بیشتر است از اختیار و اراده ای که خود آنها در امور خود دارند. و زنان او مادران مؤمنین هستند.» (احزاب/ 6) و مانند: «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض؛ مردان مؤمن و زنان مؤمنه، بعضی از آنها ولی بعضی دگر خواهند بود.» (توبه/ 71)
علت ضمیمه نمودن پیغمبر و امیرالمؤمنین یا بعضی از مؤمنین را در مقام ولایت کلیه وحدانیه الهیه، همان است که ذکر شد؛ و با وجود ولایت آنها، در وحدت ولایت الهیه انثلام و شکافی پیدا نمی شود. و بنابراین، طبق آیه ای که مطبعین را ملحق به اولیای خدا از پیامبران و صدیقان و گواهان و صالحان می کند، تمام افراد پیروان و شیعیان ملحق به اولیای خود شده و از مؤاخذه و سکرات و مهولات عوالم پس از این در مصونیت خواهند بود. و الحق این معنی برای پیروان و شیعیان واقعی جای خوشوقتی است که گرچه همه آنها به مقام اسماء و صفات کلیه الهیه نرسیده اند، و مراحل عالم تجرد و معنی را نپیموده اند و کشف حجاب های غیبی برای آنها نشده است، و با ملائکه مقربین و ارواح طیبه پاکان عالم ارتباط پیدا ننموده اند، و بهشت و مقامات آنرا مشاهده نکرده اند؛ ولیکن باید خرسند باشند که چنانچه در مقام تشیع و اطاعت قدم راستین نهاده باشند، همین اطاعت آنها را به اولیای خود ملحق می گرداند و به آنها می رساند و از تمام گزندها و رنج ها محفوظ و در ظل ولایت اولیای خود متنعم خواهند بود.


منابع :

  1. سید محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی- جلد 2 صفحه 96-93

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/25282