دلایل عدم تحریف قرآن با توجه به سوره فصلت

خداوند در سوره فصلت آیه 40 تا 42 می فرماید: «إن الذین یلحدون فى ءایتنا لا یخفون علینا أفمن یلقى فى النار خیر أم من یأتى ءامنا یوم القیمة اعملوا ما شئتم إنه بما تعملون بصیر* إن الذین کفروا بالذکر لما جاءهم و إنه لکتب عزیز* لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید؛ کسانى که آیات ما را تحریف مى کنند بر ما پوشیده نخواهند بود! آیا کسى که در آتش افکنده مى شود بهتر است یا کسى که در نهایت امن و امان در قیامت به عرصه محشر مى آید، هرچه مى خواهید انجام دهید، او به آنچه انجام مى دهید بیناست! کسانى که به این ذکر (قرآن) هنگامى که به سراغ آنها آمد کافر شدند (نیز بر ما مخفى نخواهند ماند) و این کتابى است قطعا شکست ناپذیر، که هیچگونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى آید، چرا که از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است.»
منظور از الحاد در آیات خدا ایجاد وسوسه در دلائل توحید و معاد است که در آیات قبل با عنوان "و من آیاته" بیان شد، و یا همه آیات الهى اعم از آیات تکوینى آیات تشریعى است که در قرآن مجید و کتب آسمانى نازل شده است. مکتبهاى مادى و الحادى جهان امروز که براى منحرف ساختن مردم جهان از توحید و میعادگاه دین را زائیده جهل و ترس، و گاه مولود عوامل اقتصادى، و گاه امور مادى دیگر معرفى مى کنند، نیز بدون شک از کسانى هستند که مشمول این آیه اند. قرآن کریم مجازات همه آنها را در ادامه این بحث با یک مقایسه روشن بیان کرده مى گوید: آیا کسى که در آتش افکنده مى شود بهتر است یا کسى که در سایه ایمان در نهایت امن و امان در قیامت قدم به عرصه محشر مى گذارد؟! «افمن یلقى فى النار خیر ام من یاتى آمنا یوم القیامة؛ آیا کسى که در آتش افکنده مى شود بهتر است یا کسى که در نهایت امن و امان در قیامت به عرصه محشر مى آید.» (فصلت/ 40) سپس مى فرماید: آنها که به این ذکر و یادآورى الهى (قرآن مجید) به هنگامى که به سراغ آنها آمد کافر شدند بر ما مخفى نخواهند ماند «ان الذین کفروا بالذکر لما جاءهم.» اطلاق ذکر بر قرآن به خاطر این است که قبل از هر چیز انسان را متذکر و بیدار مى سازد و حقایقى را که انسان اجمالا با فطرت خدادادى دریافته با وضوح و تفصیل شرح مى دهد، نظیر این تعبیر در آیات دیگر قرآن نیز آمده است، از جمله در آیه 9 سوره حجر مى خوانیم: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون؛ ما این ذکر و یادآورى را نازل کردیم و به طور قطع از آن پاسدارى خواهیم کرد.»
بعد براى بیان عظمت قرآن مى افزاید: به طور مسلم کتابى است شکست ناپذیر (و انه لکتاب عزیز). کتابى است که هیچ کس نمى تواند همانند آن را بیاورد و بر آن غلبه کند، کتابى است بی نظیر، منطقش محکم و گویا، استدلالاتش قوى و نیرومند، تعبیراتش منسجم و عمیق، تعلیماتش ریشه دار و پرمایه، و احکام و دستوراتش هماهنگ. با نیازهاى واقعى انسانها در تمام ابعاد زندگى. سپس به توصیف مهم و گویائى درباره عظمت این کتاب آسمانى پرداخته مى گوید: هیچگونه باطلى، نه از پیش رو، نه از پشت سر، به سراغ قرآن نمى آید! «لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه.» چرا که از سوى خداوند حکیم و حمید نازل شده است «تنزیل من حکیم حمید.» خداوندى که افعالش روى حکمت و در نهایت کمال و درستى است و به همین جهت شایسته هرگونه حمد و ستایش مى باشد.
در تفسیر جمله "لا یاتیه الباطل" مفسران سخنان بسیار گفته اند که جامعتر از همه آنها این است هیچگونه باطل، از هیچ نظر، و از هیچ طریق، به سراغ قرآن نمى آید یعنى: نه تناقضى در مفاهیم آن است. نه چیزى از کتب و علوم پیشین بر ضد آن مى باشد، و نه اکتشافات علمى آینده با آن مخالفت خواهد داشت. نه کسى مى تواند حقایق آن را ابطال کند، و نه در آینده منسوخ مى گردد. نه در معارف و قوانین و اندرزها و خبرهایش خلافى وجود دارد و نه خلافى بعدا کشف مى شود. نه آیه و حتى کلمه اى از آن کم شده، و نه چیزى بر آن افزون مى شود، و به تعبیر دیگر دست تحریف کنندگان از دامان بلندش کوتاه بوده و هست. در حقیقت این آیه تعبیر دیگرى است از آیه 9 سوره حجر: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون؛ ما قرآن را نازل کردیم و ما حافظ آنیم.» نتیجه این که جمله «من بین یدیه و من خلفه؛ نه از پیش رو و نه از پشت سر.» کنایه از همه جانبه بودن است، یعنى از هیچ سو و از هیچ طرف و ناحیه، بطلان و فساد به سراغ این کتاب بزرگ نیامده، و نخواهد آمد، ولى بعضى آن را کنایه از زمان حال و زمان استقبال گرفته اند، که در حقیقت مصداقى از مفهوم وسیع اول است. به هر حال ظاهر آیه مطلق است و نمى توان مفهوم باطل را در مصداق خاصى محدود ساخت.
جمله آخر آیه «تنزیل من حکیم حمید» در حقیقت دلیل روشن و گویائى است براى عدم راه یابى باطل در هیچ شکل و صورت به قرآن مجید، زیرا باطل به سخنى راه مى یابد که از شخصى صادر شده است. با علم محدود و با کمالات معین، اما کسى که علم و حکمتش نامحدود است و جامع همه کمالاتى است که او را درخور حمد و ستایش قرار مى دهد نه تناقض و اختلافى به سخنش راه مى یابد، و نه خط نسخ و بطلان بر آن کشیده مى شود، نه دست تحریف به سوى آن دراز مى گردد، و نه تضادى با حقایق کتب پیشین و اکتشافات علمى در حال و آینده دارد.
به هر حال این آیه از آیات روشنى است که نفى هرگونه تحریف، چه از نظر نقصان، و چه اضافه، از قرآن مجید مى کند. یک نکته اینکه قرآن نمى گوید باطلى بعد از این کتاب آسمانى به وجود نمى آید، بلکه مى گوید باطلى به سراغ این کتاب آسمانى نخواهد آمد و معنى این سخن آن است که چیزى نمى تواند به سراغ آن بیاید و آن را ابطال کند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- جلد 1 و 2 صفحه 250-249

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 20 صفحه 300-295

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/25336