ظهور جنبه خدایی و اضمحلال جنبه اعتباری موجودات در قیامت

در قیامت جنبه وجه اللهی عالم مشاهد و محسوس است و وجه خلقی باطل و سراب است. «فسبحـان الذی بیده ملکوت کل شیء و إلیه ترجعون؛ پس پاک و منزه است آن کسی که ملکوت و جان هر موجودی به دست اوست، و بازگشت شما بسوی او خواهد بود» (یس/83).
روند در جائی که این طبیعت و اسباب و مسببات بدون اثر است، می فهمند که حقیقت از چه قرار است «کان الله و لم یکن معه شیء؛ خداست و چیزی با خدا نبوده است». و معلوم است که افعالی که به خدا نسبت داده میشود برای ثبات است و همیشگی است، در عالم الوهیت ماضی و مضارع معنی ندارد، بنابراین جمله «والان کما کان» از خود این حدیث شریف استنتاج میشود و نیازی به حدیث دیگر نداریم. خداوند پیوسته بوده و چیزی با خدا نبوده است و هم اکنون چنین است، چیزی با خدا نیست. چگونه موجودات سرابیه باطله در مقابل وجود و ذات حضرت حق جل و علا اظهار وجود کنند، که غیرت حضرت حق و اسم جلالش بنیادشان را بر خواهد کند؟
خداوند همیشه بوده و خواهد بود و صفات خدا پیوسته با اوست. خداوند در ذات خود و در اسماء و صفات خود و در افعال خود واحد است و همیشه این توحید با او بوده و خواهد بود. خداوند در همه عوالم واحد است و موحد، و تأثیر صفات او در عالم توحید، در قیامت تنها نیست؛ در اینجا واحد است و در قیامت نیز واحد است. چیزی با خدا نبوده و نخواهد بود والان کما کان. پس زید و عمرو کیستند؟ علل و اسباب چیست؟ همه هر چه هستند از آن کمترند که با هستیش نام هستی برند.
«یـا´أیـها الناس أنتم الفقرآء إلی الله و الله هو الغنی الحمید؛ ای مردم! شما همگی نیازمندان و محتاجانید بسوی خدا! و خداوند تنها اوست که بی نیاز است؛ و اوست تنها کسی که محمود و پسندیده و مورد ستایش و تعریف است» (فاطر/15).
در وقت ظهور نور توحید، مشاهده میشود که این کوههای سخت، به قدر یک پر کاه از خود قدرت و عظمت ندارند، در حالیکه اگر واقعا مانند «عهن منفوش؛ پشم زده شده» (قارعه/5) در هوا متلاشی میشدند باز وجودی داشتند. ولی جبال و همه موجودات بدون استثناء موجودیت و شخصیت خود را در قبال ظهور نور توحید از دست میدهند. و در عالم طلوع نور توحید، شمع های نیم سوخته ضعیف چه نوری دارند؟ چون عالم عوض میشود همه موجودات، هستی خود را می بازند. عینا مانند قطعات بزرگ یخ که بر دره ها و عقبات و توچال ها، در فصل زمستان با نهایت صلابت از خود اظهار وجود نموده، ولی همینکه آفتاب تموز بر آنها بتابد رفته رفته آب شده و بکلی شخصیت خود را از دست میدهند.
طلع الشمس أیها العشاق *** فاستنارت بنوره الا فاق
«ای عاشقان و دلباختگان لقاء و جمال حضرت احدیت! اینک بدانید که خورشید طلوع کرده است! و تمام افق ها به نور او روشن و منور گردیده اند!»
چه خوب و عالی بیان میکند قرآن کریم اضمحلال اسباب و علل و امور اعتباریه را در این فقره: «لقد تقطع بینکم و ضل عنکم ما کنتم تزعمون؛ بین شما و آنها جدائی افتاد. و آنچه را که گمان میکردید که امروز برای شما مؤثر باشد در بوته نابودی قرار گرفت و از شما پنهان شد» (انعام/94).
«و لو تری إذ الظـالمون فی غمرات الموت و الملائکة باسطوا أیدیهم أخرجوا أنفسکم الیوم تجزون عذاب الهون بما کنتم تقولون علی الله غیر الحق و کنتم عن آیـاته تستکبرون * و لقد جئتمونا فرادی کما خلقنـاکم أول مرة و ترکتم ما خولنـاکم ورآء ظهورکم و ما نری معکم شفعآءکم الذین زعمتم أنهم فیکم شرکـاء لقد تقطع بینکم و ضل عنکم ما کنتم تزعمون؛ ای پیغمبر! کاش میدیدی آن وقتی را که مردم ظالم و ستمگر در غمرات و سکرات مرگ غوطه میخورند و ملائکه قبض ارواح دستهای خود را برای قبض روح آنها باز کرده، و چنین به آنان خطاب می کنند: نفس های خود را خارج کنید! امروز به عذاب بد و سختی خواهید رسید! و پاداش شما خواهد بود، در مقابل آنکه شما بر خدا سخن ناشایسته و غیر حق گفتید! و از پذیرش آیات او استکبار نموده و به ترفع نفس خود، آیات را نمی پذیرفتید! همانطوریکه شما را در مبدأ آفرینشتان تنها ایجاد کردیم، امروز نیز بسوی ما تنها آمده اید؛ و آنچه ما برای تمتع از دنیا از اسباب و اموال به شما دادیم پشت سر انداختید؛ و آن یاران و مددکاران دنیا را که چنین می پنداشتید که از شما دستی بگیرند و کمکی نمایند، امروز نمی بینیم که با شما آمده باشند و با شما باشند! بین شما و آنها جدائی افتاد و پنهان شد از شما آنچه را که می پنداشتید!» (انعام/93و94).
این دو فقره اخیر بسیار شگرف است که چگونه در عالم ظهور حقیقت و تمثل فرشتگان، تمام اموال پشت سر می افتد، و یاران و ارحام و اقرباء و عشیره و رئیس و حاکم و مرئوس و رعیت، همه و همه در آنجا گم میشوند و مختصر اثری از آنها نمی ماند. انسان یک عمر با موجودات دنیویه عشقبازی کرد، و حالا معلوم میشود همه عروسک بوده و سراب بوده اند. یک عمر بهترین سرمایه های وجودی خود را که علم و حیات و قدرت او بود، در راه عشقبازی با باطل و سراب و انسان های مقوائی و توخالی و عالم بی اعتبار صرف کرد.


منابع :

  1. سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 5- صفحه 27-23

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/25504