در جهان بینی اسلامی، هیچ موجودی نقشی در آفرینش به صورت استقلال ندارد. قرآن کریم برای هیچ موجودی استقلال قائل نیست. هر موجودی هر نقشی را دارد به صورت واسطه و مجرا واقع شدن برای مشیت و اراده بالغه الهیه است. قرآن برای فرشتگان، نقش واسطه بودن برای انفاذ مشیت الهی در خلقت قائل است. آیات زیادى از قرآن در باره صفات، ویژگی ها، مأموریت ها و وظایف فرشتگان سخن مى گوید، حتى قرآن، ایمان به ملائکه را در ردیف ایمان به خدا و انبیاء و کتب آسمانى قرار داده است و این دلیل بر اهمیت بنیادى این مسئله است: «آمن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤمنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله؛ پیامبر اسلام به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده و مؤمنان نیز به خدا و فرشتگان او و کتاب ها و رسولانش همگى ایمان دارند.» (بقره/ 285)
قرآن مجید روی هم رفته ویژگی هاى آنها را چنین مى شمرد:
1- فرشتگان موجوداتى عاقل و با شعورند و بندگان گرامى خدا هستند: «بل عباد مکرمون» (انبیاء/ 26)
2- آنها سر بر فرمان خدا دارند و هرگز معصیت او نمى کنند «لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون؛ که در سخن بر او پیشی نمی گیرند و به فرمان او کار می کنند.» (انبیاء/ 27)
3- آنها وظایف مهم و بسیار متنوعى از سوى خداوند بر عهده دارند، گروهى حاملان عرشند (حاقه/ 17) و گروهى مدبرات امرند (نازعات/ 5) گروهى فرشتگان قبض ارواحند (اعراف/ 37) و گروهى مراقبان اعمال بشرند (انفطار/ 10-13) گروهى حافظان انسان از خطرات و حوادثند (انعام/ 61) و گروهى مأمور عذاب و مجازات اقوام سرکشند (هود/ 77) گروهى امدادگران الهى نسبت به مؤمنان در جنگها هستند (احزاب/ 9) و بالاخره گروهى مبلغان وحى و آورندگان کتب آسمانى براى انبیاء مى باشند (نحل/ 2) که اگر بخواهیم یک یک از وظائف و مأموریت هاى آنها را برشمریم بحث به درازا مى کشد.
4- آنها پیوسته مشغول تسبیح و تقدیس خداوند هستند، چنان که در آیه 5 سوره شورى مى خوانیم: «و الملائکه یسبحون بحمد ربهم و یستغفرون لمن فى الارض»؛ «فرشتگان تسبیح و حمد پروردگار خود را بجا مى آورند و براى کسانى که در زمین هستند استغفار مى کنند.»
5- با این حال انسان به حسب استعداد تکامل از آنها برتر و والاتر است تا آنجا که همه فرشتگان بدون استثناء به خاطر آفرینش آدم به سجده افتادند و آدم معلم آنها گشت. (بقره/30-34)
6- آنها گاه به صورت انسان در مى آیند و بر انبیاء و حتى غیر انبیاء ظاهر مى شوند، چنانکه در سوره مریم مى خوانیم فرشته بزرگ الهى به صورت انسان موزون بر مریم ظاهر شد؛ «فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا؛ پس روح خود را به سوی او فرستادیم تا به شکل بشری خوش اندام بر او نمایان شد.» (مریم/17) در جاى دیگر به صورت انسان هایى بر ابراهیم و بر لوط ظاهر شدند (هود/ 69 و 77). حتى از ذیل این آیات استفاده مى شود که قوم لوط نیز آنها را در همان اشکال موزون انسانى دیدند (هود/ 78)
آیا ظهور در چهره انسان، یک واقعیت عینى است؟ یا به صورت تمثل و تصرف در قوه ادراک؟ ظاهر آیات قرآن معنى اول است، هر چند بعضى از مفسران بزرگ معنى دوم را برگزیده اند. آنها مقامات مختلف و مراتب متفاوت دارند، بعضى همیشه در رکوعند و بعضى همیشه در سجودند. «ما منا الا له مقام معلوم* و انا لنحن الصافون* و انا لنحن المسبحون»؛ «هر یک از ما مقام معلومى دارد، ما همواره صف کشیده منتظر فرمان او هستیم و پیوسته تسبیح او مى گوئیم.» (صافات/ 164 - 166) امام صادق مى فرماید: «و ان لله ملائکة رکعا الى یوم القیامه و ان لله ملائکة سجد الى یوم القیامه؛ خداوند فرشتگانى دارد که تا روز قیامت در رکوعند، و فرشتگانى دارد که تا قیامت در سجودند!»