در بسیاری از آیات قرآن کریم پیروی انسان را فقط منوط به علم و یقین می داند و از تبعیت و پیروی امور مشکوکه و مظنونه جدا نهی می فرماید: «و لا تقف ما لیس لک به علم إن السمع و البصر و الفؤاد کل أولـ'ئک کان عنه مسـولا؛ و پیروی مکن از چیزی که برای تو نسبت به آن علم و یقین نیست! چون در روز قیامت، گوش و چشم و قلب، تمام اینها از آن پیروی ظنی بازخواست می شوند و مورد محاکمه و مؤاخذه قرار می گیرند.» (اسراء/36)
گمراهی نتیجه پیروی از ظن و گمان:
«و إن تطع أکثر من فی الارض یضلوک عن سبیل الله إن یتبعون إلا الظن و إن هم إلا یخرصون؛ و اگر از اکثریت مردم روی زمین اطاعت کنی، تو را از پیمودن راه خدا باز می دارند و گمراه می کنند! آنها پیروی نمی کنند مگر از گمان های خود و افکار خود را پایه گذاری نمی نمایند مگر بر حدس و تخمین.» (انعام/116)
ظن و عدم درک قدرت و علم خداوند:
«و ما کنتم تستترون أن یشهد علیکم سمعکم و لا´ أبصـ'رکم ولا جلودکم ولـ'کن ظننتم أن الله لا یعلم کثیرا مما تعملون * وذ ' لکم ظنکم الذی ظننتم بربکم أرداکم فأصبحتم من الخاسرین؛ چون گوش ها و چشم ها و پوست های مردم جهنم، گواهی بر أعمال آنها می دهند و مردم جهنم بر این گواهی به پوست های بدن خود که شهادت داده اند اعتراض می نمایند؛ پوست های بدن در ضمن آنکه می گویند: خداوند ما را به سخن در آورده است، آن خدایی که هر چیز را به سخن در می آورد، خطاب به آنها نموده می گویند: «شما در دنیا چنین قدرتی نداشتید که بتوانید پنهان کنید که گوش هایتان و چشم هایتان و پوست هایتان علیه شما تحمل شهادت نکنند! ولیکن چنان می پنداشتید که بسیاری از اعمالی که انجام می دهید خدا نمی داند و این گمان و پندار شما که نسبت به پروردگارتان چنین گمان بردید و چنین پنداشتید، شما را از مقام و منزلت خود ساقط کرد و به پستی کشانید و بالنتیجه از زیانکاران شدید!» (فصلت/22-23)
«و إذا قیل إن وعد الله حق و الساعة لا ریب فیها قلتم ما ندری ما الساعة إن نظن إلا ظنا و ما نحن بمستیقنین؛ (در روز واپسین به مردم کافر که به جهنم می روند گفته می شود: شما افرادی بودید در دنیا که) چون به شما گفته می شد وعده خدا حق است و ساعت قیامت بدون شک و تردید می رسد، در پاسخ می گفتید: ما نمیدانیم که ساعت قیامت چیست؛ برای ما نسبت به این موضوع پنداری بیش نیست و ما در این امر صاحب یقین نیستیم!» (جاثیه/32)
ظن راهی به واقعیت امور ندارد:
«و ما یتبع أکثرهم إلا ظنا إن الظن لا یغنی من الحق شیـا ان الله علیم بما یفعلون؛ و اکثریت از مردمان مشرک پیروی نمی کنند مگر از گمان و پندار و حقا که گمان، انسان را از حق بی نیاز نمی کند و خداوند به آنچه آنها به جای می آورند داناست.» (یونس/36)
«إن هی إلا أسمآء سمیتموهآ أنتم و ءابآؤکم مآ أنزل الله بها من سلطـ'ن إن یتبعون إلا الظن و ما تهوی الانفس» (النجم/23) خطاب در این آیه به مشرکین است که بتها چون لات و عزی و منات را می پرستیدند. «اینها نیستند مگر اسم هایی که شما و پدرانتان روی آنها گذاشته اید و آنها را محور قدرت و منشأ اثر می دانید! خداوند قدرت و سلطنت و اقتداری برای آنها فرو نفرستاده است و مردم پیروی نمی کنند مگر از مجرد گمان و پندار و آنچه را که خواهش های نفوس اماره آنان مسئلت بنماید»
«إن الذین لا یؤمنون بالاخرة لیسمون الملـ'ئکة تسمیة الانثی* و ما لهم به من علم إن یتبعون إلا الظن و إن الظن لا یغنی من الحق شیـا؛ بدرستی که آن کسانی که به آخرت ایمان نیاورده اند، فرشتگان را مؤنث می دانند و به نام مؤنث آنان را ذکر می کنند، در حالی که برای این معنی علم و حجتی ندارند و برهان و دلیلی اقامه نمی کنند. آنان فقط از مجرد گمان پیروی می کنند و معلوم است که پندار و گمان، انسان را از حق بی نیاز نمی کند.» (النجم/27-28) و عجیب آنست که به دنبال این آیه، خداوند به طور کلی امر به اعراض از مردم و جماعتی نموده است که نهایت درجه علم خود را وصول به مادیات و اشباع غرایز جنسی و زندگانی دنیوی نموده و بدین جهت از یاد خدا اعراض کرده اند: «فأعرض عن من تولی' عن ذکرنا و لم یرد إلا الحیو'ة الدنیا * ذ'لک مبلغهم من العلم إن ربک هو أعلم بمن ضل عن سبیله و هو أعلم بمن اهتدی؛ پس ای رسول ما! إعراض کن و روی گردان از آن کسی که از یاد ما و ذکر ما روی گردانیده است و غیر از زندگانی دنیوی را اراده نکرده و مقصد و مقصود خود قرار نداده است؛ نهایت درجه بلوغ اینان همین است. حقا پروردگار تو داناتر است به آن کسی که از پیمودن راه خدا منحرف می گردد و گم می شود و به آن کسی که هدایت یافته و در راه خدا در حرکت است.» (النجم/29-30)
باری، آیات قرآنیه اتفاق دارند بر لزوم علم و یقین و عدم جواز پیروی از پندار و گمان چه در ناحیه عقیده و چه در ناحیه افکار و اندیشه ها و چه در ناحیه کردار و عمل.