بعضی دیگر از متکلمین به شبهه آکل و مأکول جواب دیگری داده اند، و آن اینکه این شبهه وقتی تمام است که خداوند عین بدن آکل و عین بدن مأکول را بخواهد محشور فرماید، ولی اگر مثل آن بدن را خلق کند و روح را به آن بدن متعلق گرداند اشکالی لازم نمی آید. آیات وارده در قرآن کریم هم دلالت بر این دارند که روح به بدنی مثل این بدن تعلق می گیرد و محشور می شود. از جمله آیات این آیه است: «علی ' أن نبدل أمثـالکم و ننشئکم فی ما لا تعلمون؛ ما در میان شما مرگ را مقدر کردیم تا آنکه مثل های شما را تبدیل کنیم و شما را در آن چیزهائی که نمیدانید ایجاد و انشاء نمائیم» (واقعه/61). و از جمله این آیه: «نحن خلقنـ'هم و شددنا´ أسرهم و إذا شئنا بدلنا´ أمثـ'لهم تبدیلا؛ ما ایشان را آفریدیم و بنیان وجودی و کیان آنها را استوار نمودیم، و زمانی که بخواهیم مثل های آنان را البته تبدیل می نمائیم» (انسان/28).
در این آیات امثال عبارتست از یک بدن عنصری مادی دیگری که خداوند می آفریند و مورد سؤال قرار می دهد. این پاسخ متکلمین نیز تمام نیست؛ زیرا اولا، این آیات قرآنیه در رد منکرین حشر آمده است و آنان منکر خلقت این بدن ها بوده اند، نه مثل آنها؛ و قرآن برای دفع آنان می فرماید که خلقت امثال آنان برای خداوند سخت و مشکل نیست: «أو لیس الذی خلق السمـاوات و الارض بقـادر علی ' أن یخلق مثلهم؛ آیا آن کسی که آسمانها و زمین را آفریده است چنین توانائی را ندارد که امثال آنانرا بیافریند؟» (یس/81). اگر مراد از مثل و امثال خود انسان نباشد، حجت بر منکرین حشر تمام نیست؛ زنده کردن این بدن مرده تعجب دارد، ولی ایجاد مثل نمودن و روح را به بدن دیگری معلق نمودن مورد تعجب نیست. قرآن میگوید این بدن زنده میشود: «منها خلقنـاکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تارة أخری '؛ از زمین شما را آفریدیم و در زمین برمیگردانیم و برای مرتبة دیگر از زمین بیرون می آوریم » (طه/55)، و ثانیا، این بدن طاعت نموده و یا معصیت کرده است، و این برود و بیارامد و بدن دیگری مورد بازخواست واقع گردد؟
گنه کرد در بلخ آهنگری *** به شوشتر زدند گردن مسگری
مراد از امثال در این آیات همان بدن است، و امثال به معنای اطوار و احوال است یعنی طورا بعد طور و حالا بعد حال. ما بدن های آنان را به احوالات و اطوار مختلف در می آوریم؛ همانطور که نطفه در رحم مادر قرار می گیرد و اطواری و امثالی را طی میکند تا کامل می شود، ما نیز پس از مرگ اطواری را بر انسان می گذرانیم تا بالاخره به صورتی که مردم نمی دانند و نمی شناسند می آفرینیم و البته آن انسانی را که خداوند محشور میفرماید همین بدن است با اطوار عالیه که مادیت و کثافت و جهات طبیعیه را ندارد؛ بدن روشن و نورانی. و البته این خلقت اطوار و امثال بدن منافات ندارد با آیاتی که دلالت میکند بر آنکه خداوند خود مردگان را زنده میکند، زیرا خلقت اطوار بدن عین خلقت خود بدن است؛ مثل آیه: «أو لم یروا أن الله الذی خلق السمـاوات و الارض و لم یعی بخلقهن بقـادر علی ' أن یحــی الموتی ؛ و آیا این منکران و کافران نمی بینند که خداوندی که آسمانها و زمین را بیافرید و در خلقت آنها عاجز و خسته نشد، قدرت دارد که مردگان را زنده کند» (احقاف/33). و در آیه قرآن مثل به معنای خود نیز آمده است: «لیس کمثله شیء» (شوری/11)؛ یعنی لیس کنفسه شیء. «مانند خود خداوند چیزی نیست »، نه اینکه مانند مثل خداوند چیزی نیست .