خطر جهل مرکب

ما دو جور جهل داریم: جهل بسیط و جهل مرکب. جهل بسیط آن است که انسان چیزی را نمی داند ولی خودش هم می داند که نمی داند، اینگونه جهل زود برطرف می شود، زیرا وقتی انسان چیزی را نداند و بداند که نمی داند در مقام دانایی آن برمی آید و یا لااقل به حرف دیگران گوش می دهد که اگر حقیقت است بپذیرد، بالاخره این جهل خیلی خطر ندارد. ولی جهل مرکب آن است که انسان نمی داند، ولی نمی داند که نمی داند، اینگونه جهل، علاج ناپذیر است، چون غرور نمی گذارد جهل برطرف شود، چنانکه اغلب مدعیان روشنفکری این چنین اند و به دلیل اینکه هیچ نمی فهمند، این ادعا را دارند!
بوعلی سینا در کتاب اشارات جمله ای دارد که می گوید: «ایاک و فطانة بتراء؛ بترس از زرنگی ابتر» یعنی از زرنگی ناقص و نیمه زرنگی. منظور این است که انسان خوب است یا ساده باشد و یا عاقل و فهمیده کامل. آدمهای ساده خودشان هم معمولا می فهمند که ساده هستند ولی افراد نیم زرنگ که در بعضی موارد زرنگ هستند، خیال می کنند خیلی زرنگ هستند و همواره کارهای خود را خردمندانه می دانند اینگونه افراد، احمق ترین مردم و گرفتارترین آنها هستند.
غزالی جمله دیگری دارد که می گوید: همه چیز وجود ناقصش از عدم محض بهتر است، جز علم و دانش! یعنی مثلا سلامتی و یا مال و ثروت؛ اگر انسان هر مقداری داشته داشته باشد از آنکه هیچ نداشته باشد بهتر است ولی علم و دانش اینگونه نیست، انسان کم سواد از بیسواد بدتر است؛ چون خیال می کند خیلی باسواد است و هیچگاه دنبال تکمیل آن نمی رود. این بیت گویا از سنایی است که می گوید:
رنجش هر کسی ز یک چیز است *** رنجش من ز نیم دیوانه است
این شاعر می گوید: عقل هم نظیر علم است. یا انسان باید دیوانه کامل باشد و یا عاقل کامل. نیمه عاقل و نیمه دیوانه از دیوانه کامل ضررش بیشتر است. افراد نیرنگباز و خدعه کار در جامعه، معمولا همین انسانهای «نیمه» هستند، یعنی آنها که نیمه زرنگی دارند و تمام زرنگی ندارند. قرآن این منافق ها را جاهل مرکب می داند و می گوید اینها نمی دانند و خیال می کنند می دانند شعور ندارند و می پندارند شعور دارند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 1 و 2- صفحه 159-158

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/26635