ارتباط اخلاق و پرستش در احادیث

در حدیثی از امیرمؤمنان على (ع) میخوانیم که فرمود: «لو کنا لانرجو جنة ولانخشى نارا ولاثوابا ولاعقابا لکان ینبغى لنا ان نطالب بمکارم الاخلاق فانها مما تدل على سبیل النجاح؛ اگر ما امید و ایمانى به بهشت و ترس و وحشتى از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابى نمی داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقى برویم، چرا که آنها راهنماى نجات و پیروزى و موفقیت هستند» (مستدرک الوسائل، جلد 2، صفحه 283). این حدیث بخوبى نشان میدهد که فضائل اخلاقى نه تنها سبب نجات در قیامت است بلکه زندگى دنیا نیز بدون آن سامان نمییابد! این مساله در احادیثى که از شخص پیامبر اکرم و همچنین از سایر پیشوایان معصوم (ع) رسیده با اهمیت فوق العاده اى تعقیب شده است. در حدیث دیگرى از رسول خدا آمده است که فرمود: «جعل الله سبحانه مکارم الاخلاق صلة بینه وبین عباده فحسب احدکم ان یتمسک بخلق متصل بالله؛ خداوند سبحان فضائل اخلاقى را وسیله ارتباط میان خودش و بندگانش قرار داده، همین بس که هر یک از شما دست به اخلاقى بزند که او را به خدا مربوط سازد» (تنبیه الخواطر، صفحه 362). به تعبیر دیگر، خداوند بزرگترین معلم اخلاق و مربى نفوس انسانى و منبع تمام فضائل است و قرب و نزدیکى به خدا جز از طریق تخلق به اخلاق الهى مکان پذیر نیست! بنابراین، هر فضیلت اخلاقى رابطه اى میان انسان و خدا ایجاد میکند و او را گام به گام به ذات مقدسش نزدیکتر میسازد. زندگى پیشوایان دینى نیز سرتاسر بیانگر همین مساله است که آنها در همه جا به فضائل اخلاقى دعوت میکردند، و خود الگوى زنده و اسوه حسنه اى در این راه بودند و به خواست خدا در مباحث آینده در هر بحثى به نمونه هاى اخلاقى آنها آشنا خواهیم شد و همین بس که قرآن مجید به هنگام بیان مقام والاى پیامبر میفرماید: «وانک لعلى خلق عظیم؛ و به راستی تو اخلاق عظیم و برجسته اى دارى!» (قلم/ 4).
همچنین در تمام روایاتى که سخن از فلسفه احکام به میان آمده، اشاره به تاثیر عبادت در تهذیب نفوس و پالایش روح و صفاى دل شده است. از جمله، در کلمات قصار امیرمؤمنان على (ع) آمده است: «فرض الله الایمان تطهیرا من الشرک، والصلوة تنزیها عن الکبر، و الزکاة تسبیبا للرزق، و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق...؛ خداوند ایمان را براى تطهیر دل از شرک واجب فرموده، و نماز را براى پاک شدن از تکبر، و زکات را سبب روزى قرار داده، و روزه را وسیله اى براى پرورش اخلاص بندگان ...» (نهج البلاغه، حکمت 252). شبیه همین معنى با مختصر تفاوتى در خطبه معروف بانوى اسلام فاطمه زهرا (س) دیده میشود آنجا که می فرماید: «فجعل الله الایمان تطهیرا لکم من الشرک، و الصلوة تنزیها لکم عن الکبر، و الزکاة تزکیة للنفس و نماء فى الرزق، و الصیام تثبیتا للاخلاص ...؛ خداوند ایمان را سبب پاکسازى شما از شرک قرار داده است و نماز را وسیله اى براى تطهیر قلوب از کبر، و زکات را موجب تزکیه نفس (از بخل و حرص و دنیا پرستى) و نمو روزى، و روزه را عامل تثبیت خلوص نیت».
در حدیث معروفى که درباره نماز از پیامبراکرم آمده، نماز را تشبیه به نهر آب زلال جارى مى کند که بر در خانه انسان باشد و همه روز انسان خود را پنج بار در آن شست و شو کند. بدیهى است که بر اثر آن، چیزى از آلودگیها در وى باقى نمی ماند. این حدیث نیز دلیل روشنى بر این مدعاست (محجة البیضاء، جلد 1، صفحه 339). و به همین ترتیب، درباره هر یک از عبادات آثارى ذکر شده که شاهد گویاى تاثیر عبادت در تهذیب نفوس انسانى است. در حدیث دیگرى از امام على بن موسى الرضا (ع) درباره آثار عبادت بطور کلى چنین میخوانیم: «فان قال فلم تعبدهم؟ قیل لئلا یکونوا ناسین لذکره و لا تارکین لادبه، و لا لاهین عن امره و نهیه، اذا کان فیه صلاحهم و قوامهم، فلو ترکوا بغیر تعبد، لطال علیهم الامد فقست قلوبهم؛ اگر کسى بگوید: چرا خداوند به بندگانش دستور عبادات داده (مگر نیاز به عبادت آنها دارد؟) در پاسخ گفته میشود، این به خاطر آن است که یاد خدا را به فراموشى نسپارند، و ادب را در پیشگاه او ترک نکنند، و از امر و نهى او غافل نشوند، چرا که در آن صلاح و قوام آنها است و اگر مردم بدون پرستش و عبادت رها شوند، مدت زیادى بر آنها میگذرد (و از یاد خدا غافل میشوند) لذا دلهاى آنها قساوت پیدا میکند» (عیون اخبار الرضا، مطابق نقل نور الثقلین، جلد1، صفحه 39، حدیث 39). به این ترتیب روشن می شود که عبادت پروردگار قلب را بیدار و روح را هشیار میکند و مایه یاد خداست که آن نیز خمیر مایه اصلاح درون و برون است.
در حدیث دیگرى از امام علی بن موسی الرضا (ع) می خوانیم که در ضمن برشمردن آثار سازنده نماز مى فرماید: «مع ما فیه من الایجاب و المداومة على ذکر الله عزوجل باللیل و النهار لئلا ینسى العبد سیده و مدبره و خالقه، فیبطر و یطغى و یکون فى ذکره لربه و قیامه بین یدیه زاجرا له عن المعاصى و مانعا له عن انواع الفساد؛ علاوه بر این که عبادت، سبب تداوم ذکر خداوند متعال در شب و روز مى شود، تا بنده مولى و مدبر و خالقش را فراموش نکند و نعمتهاى الهى مایه مستى و غرور او نشود و به طغیان بر نخیزد و یاد پروردگار و قیام در برابر او، وى را از معاصى باز مى دارد و مانع انواع فساد مى شود» (وسائل الشیعه، جلد 3، صفحه 4).
در حدیث دیگرى، از امام صادق (ع) در مورد آثار نماز و میزان قبولى آن چنین آمده است: «من احب ان یعلم ان قبلت صلاته ام لم تقبل فلینظر هل منعت صلاته عن الفحشاء و المنکر، فبقدر ما منعته قبلت؛ هر کس مى خواهد بداند آیا نماز او قبول شده یا نه ببیند آیا نمازش او را از زشتیها و بدیها باز داشته است یا نه؟ به همان اندازه که او را باز داشته نمازش قبول شده است!» (مجمع البیان، جلد 8، صفحه 285، ذیل آیه 45 سوره عنکبوت). این عبارت با صراحت و وضوح، روشن مى کند که نماز صحیح و کامل رابطه مستقیم و تنگاتنگى با مسایل اخلاقى و دعوت به خوبیها و نهى از بدیها دارد و آنها که نمازشان این اثر را ندارد، تنها به جسم نماز پرداخته اند و به تعبیر دیگر نمازى است اسقاط کننده تکلیف نه مورد قبول پروردگار.
در حدیث دیگرى از رسول خدا در مورد فلسفه روزه چنین مى خوانیم: «ان الصوم یمیت مراد النفس و شهوة الطبع الحیوانى، و فیه صفاء القلب و طهارة الجوارح، و عمارة الظاهر و الباطن، و الشکر على النعم، و الاحسان الى الفقراء، و زیادة التضرع و الخشوع، و البکاء و جعل الالتجاء الى الله، و سبب انکسار الهمة، و تخفیف السیئات، و تضعیف الحسنات، و فیه من الفوائد ما لا یحصى؛ روزه هواى نفس و شهوت طبیعت حیوانى را مى میراند (و طغیان آن را فرو مى نشاند)، و در آن صفاى قلب و پاکى اعضاء، و آبادى بیرون و درون انسان و شکر بر نعمتها، و احسان به فقرا، و فزونى تضرع و خشوع و گریه است و وسیله اى است براى التجاء به پروردگار و سبب شکستن دلبستگیها و کم شدن سیئات و فزونى حسنات است و در آن فوائد بیشمارى است» (بحارالانوار، جلد 93، صفحه 254).
در این حدیث چهارده اثر مثبت براى روزه ذکر شده که مجموعه اى از صفات فضیلت و افعال اخلاقى است. امیرمؤمنان على (ع) می فرماید: «دوام العبادة برهان الظفر بالسعادة؛ استمرار و پى گیرى عبادت، دلیلى بر وصول به سعادت است» (غرر الحکم، شماره 5147). از روایات بالا و روایات دیگرى که در این زمینه در لابه لاى کتب معروف روایى وارد شده، رابطه بسیار نزدیک عبادت و پاکسازى روح و صفاى دل و تهذیب نفوس را روشن مى سازد. مخصوصا هر قدر عبادت خالصتر و بى ریاتر و آمیخته باحضور قلب و آداب باشد، این تاثیر قوى تر خواهد بود. این مساله کاملا محسوس است که انسان وقتى عبادتى را خالصانه و مخلصانه و با حضور قلب انجام مى دهد، بعد از آن نورانیت و صفاى دیگرى در قلب و جان خود احساس مى کند، میل او به خوبیها بیشتر مى شود و تنفر او از بدیها افزون مى گردد؛ خود را به خدا نزدیکتر مى بیند و روح خضوع و تواضع و عبودیت و تسلیم در برابر حق را در خود زنده مى بیند.
این نکته قابل توجه است که همه عبادات یک اثر مشترک دارند و هر کدام یک تاثیر ویژه، اثر مشترک همه آنها پرورش روح خضوع و اخلاص و تسلیم در مقابل حق، و بیدارى و هوشیارى و ترک غفلت است. به طور کلی عبودیت نهایت اوج تکامل روح یک انسان و قرب او به خداست، و عبودیت تسلیم مطلق در برابر ذات پاک اوست. عبادت تنها رکوع و سجود و قیام و قعود نیست، بلکه روح عبادت تسلیم بى قید و شرط در برابر کمال مطلق و ذات بى مثالى است که از هر عیب و نقص مبراست. بدیهى است چنین عملى بهترین انگیزه توجه به کمال مطلق و پرهیز از هرگونه آلودگى و ناپاکى است؛ چرا که انسان سعى مى کند خود را به معبود خویش نزدیک و نزدیکتر سازد تا پرتویى از جلال و جمال او در وجودش ظاهر شود که گاه از آن تعبیر به مظهر صفات خدا شدن مى کنند.
در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم: «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة؛ عبودیت گوهرى است که ربوبیت در درون آن نهفته شده است» (مصباح الشریعه، صفحه 536، طبق نقل میزان الحکمه، واژه عبد) اشاره به این که عبد تلاش و کوشش مى کند که خود را در صفات شبیه معبود سازد و پرتوى از صفات جلال و جمال او را در خود منعکس کند، و نیز انسان در سایه عبودیت به جایی مى رسد که به اذن پروردگار مى تواند در جهان تکوین، تدبیر و تصرف کند، و صاحب ولایت تکوینیه شود، همان گونه که آهن سرد و سیاه بر اثر مجاورت با آتش، گرم و سرخ و فروزان مى شود؛ این حرارت و نورانیت از درون ذات او نیست بلکه پرتو ناچیزى از آتش به او افتاده و به این رنگ در آمده است.


منابع :

  1. مکارم شیرازی- اخلاق در قرآن- جلد 2- صفحه 23 و 336 و 347-343

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27428