رابطه ایمان با انفاق در تعالیم دینی

در فرهنگ دین اسلام زندگی مادی و معنوی و نیز زندگی فردی و اجتماعی از همدیگر جدا نیستند، مؤمن راستین کسی است که همزمان با تلاش برای بهره مندی کامل از آثار یاد خدا در زندگی و تلاش برای دستیابی به فضائل اخلاقی و ارزشهای ایمانی و نیز همزمان با اهتمام برای اقامه نماز و تقویت یاد خدا در دل، از مسائل جامعه غافل نیست و در روابط اجتماعی، حقوق انسانی و اخلاقی افراد را نادیده نمی گیرد، بر این اساس انفاق و گذشت از مال از شرطهای دستیابی به حقیقت ایمان است. روشن است که نگاه مؤمن به مسأله انفاق نگاه یک انسان پای بند و معتقد به توحید است که همه چیز را از خدا می داند و امکانات زندگی و امکانات رنگارنگی را که در اختیار دارد نیز روزی الهی می داند و خود را تنها ابزاری برای رساندن آنها به نیازمندان می داند. خداوند در سوره انفال آیات 2-4 می فرماید: « مؤمنان تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهایشان ترسان می گردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می شود، ایمانشان افزونتر می گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند. آنها که نماز را بر پا می دارند و از آنچه به آنها روزی داده ایم انفاق می کنند. آری مؤمنان حقیقی آنها هستند، برای آنان درجاتی نزد پروردگارشان است و برای آنها آمرزش و روزی بی نقص و عیب است». بر اساس این آیه، مؤمن حقیقی کسی است که تمام بخش های زندگی اش را به گونه ای تنظیم می کند که ایمانش پیوسته رو به رشد و تقویت باشد و هیچ گاه پرداختن به یک بخش او را از بخش های دیگر غافل نمی کند.
در قرآن کریم سوره مبارکه بقره آیات زیادی هست در موضوع انفاق مال در راه خدا. موضوعی که قرآن مجید به آن اهمیت می دهد رعایت جنبه های معنوی و اخلاقی است زیرا اگر رعایت جنبه های روحی نشود ممکن است زیان یک عمل از فایده اش بیشتر باشد. جنبه های روحی که باید رعایت شود بعضی مربوط به افراد انفاق کننده است و بعضی مربوط به روح افراد مستمند و بیچاره ای است که می خواهند از آن کمکها بهره ببرند. جنبه مربوط به روحیه انفاق کنندگان این است که باید خالی از هر نوع ریا و تظاهر و خودنمایی باشد، باید صرفا جنبه همدردی داشته باشد، باید عمل انفاق صرفا منبعث از ایمان و وجدان زنده و حساس شخص بوده باشد که پیغمبر اکرم فرمود: "مثل مسلمانان از لحاظ همدردی و حساسیت نسبت به یکدیگر مثل یک بدن است که چون عضوی به درد می آید همه اعضای دیگر با تب و بی خوابی اظهار بی تابی می کنند". عملی که منبعث از ریا و تظاهر باشد ضررش از فایده اش بیشتر است. این است که قرآن مجید هر جا نام انفاق می برد کلمه «فی سبیل الله» را با آن توأم می کند یعنی انفاق فقط برای رضای حق باشد نه برای ارضای جاه طلبی و نه در راه اطفای شهوات نفسانی. و اما جنبه روحی طرف مقابل که باید رعایت شود این است که کمک و دستگیری نباید به صورتی در آید که شخصیت روحی طرف مقابل را خرد کند: «یا ایها الذین امنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی کالذی ینفق ماله رئاء الناس؛ ای مومنان! صدقات خود را با منت و آزار باطل نکنید مانند کسی که برای ریا و نمایاندن به مردم مالش را انفاق می کند» (بقره/ 264). ائمه اطهار (ع) خوی و عادتشان این بود که مخفیانه به این و آن کمک کنند، همه برای این بود که افراد محتاج احساس ذلت و خواری در خود نکنند و روحیه و شخصیتشان در هم شکسته نشود. این گونه عمل است که اثرش یک بر صد بلکه یک بر هزار است که خدا می فرماید: مثل کسانی که در راه خدا بخشش می کنند مثل دانه گندمی است که به زمین پاشیده می شود و از آن بوته ای دارای هفت خوشه پدید می آید که هر خوشه ای صد دانه داشته باشد و خدا برای هر کس که بخواهد از این هم بیشتر قرار می دهد.
در آیه 36 سوره انفال آمده: «ان الذین کفروا ینفقون اموالهم لیصدوا عن سبیل الله؛ همانا کافران، مخالفان شما، پولهایشان را خرج می کنند برای مبارزه با شما و برای اینکه جلوی راه حق را بگیرند». ثروت خودشان را انفاق می کنند برای اینکه جلوی راه حقی را که پیغمبر باز کرده و شما به دنبالش می روید بگیرند، این چشمه را از سرچشمه خشک کنند. بعد تأکید می کند که اینکه من می گویم، مربوط به گذشته تنها نیست، در آینده هم چنین جریانهایی رخ خواهد داد که کافران برای اینکه مانعی برای راه خدا به وجود آورند پولها خرج خواهند کرد. فرق است میان پولی که یک نفر مؤمن در راه خدا و برای خدا خرج می کند و پولی که یک نفر کافر برای مسدود کردن راه خدا خرج می کند. مؤمن هیچ وقت حسرت نخواهد خورد اعم از آنکه در راهی که خرج می کند به نتیجه برسد یا نرسد. بته مؤمن باید در راهی خرج کند که به نتیجه برسد نه مثل بعضی از اشخاص که وقتی به او می گویی آقا این پولت را که در فلان راه می دهی به خیال خودت به نام خیر، برای چه می دهی؟ می گوید من می دهم، به گردن او، بگذار او برود به جهنم. نه، تو هم می روی به جهنم. تو هم که پولت را به آدمی می دهی که خودت به او اعتماد نداری و نمی دانی نتیجه نهایی این پول خرج کردن چیست و آیا به نفع اسلام است یا نه، مستحق کیفر هستی. می گوید من به این حرفها چه کار دارم؟! من از گردن خودم رد می کنم، بگذار او برود جهنم. نه، تو هم که پول می دهی به نام خدا و اسلام ولی نهایت امر این پول صرف اشخاص یا اموری می شود که بر ضرر اسلام است، به جهنم می روی. ولی اگر یک نفر مؤمن آن مقداری که بر او لازم و واجب است، سعی و تلاش خود را کرد که پولش را در راهی خرج کند که راه خیر باشد، اما از آنجا که بشر است و گاهی اشتباه می کند نتیجه ای نگرفت، وجدانش آرام است چون او به حسب نیت صادقانه خودش و به حسب سعی و تلاش خودش در راه خدا داده است ولی تصادفا به نتیجه نرسیده است ولی آدمی که خدا را نمی شناسد و به تعبیر قرآن کافر است و فقط برای هدفهای فردی و شخصی و مادی کار می کند و دنبال آز و شهوت خودش است، وقتی پول خرج می کند برای اینکه به مقاصدش برسد و بعد می بیند نمی رسد، داغی می شود در دلش. قرآن هم می فرماید: «ثم تکون علیهم حسرة؛ و عاقبت حسرتی برای آنان خواهد گشت» (انفال/ 36) یعنی این پول خرج کردنها به صورت یک حسرتهایی بر روی اینها باقی خواهد ماند.
خداوند در سوره ابراهیم می فرماید: «قل لعبادى الذین ءامنوا یقیموا الصلوة و ینفقوا مما رزقناهم سرا و علانیة من قبل أن یأتى یوم لابیع فیه و لاخلل؛ به بندگان من که ایمان آورده اند بگو نماز را برپا دارند و از آنچه روزیشان کرده ایم در نهان و آشکار انفاق کنند پیش از آن که روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی باشد و نه رفاقتی» (ابراهیم/ 31). در این آیه، سخن از برنامه بندگان راستین و نعمتهاى بى انتهاى او است که بر مردم نازل شده، نخست مى گوید: به بندگان من که ایمان آورده اند بگو: نماز را بر پاى دارند و از آنچه به آنها روزى داده ایم در پنهان و آشکار انفاق کنند پیش از آنکه روزى فرا رسد که نه در آن روز خرید و فروش است تا بتوان از این راه سعادت و نجات از عذاب را براى خود خرید و نه دوستى به درد مى خورد. در این آیه در تنظیم برنامه مؤمنان راستین به مساله صلوة (نماز) و انفاق برخورد مى کنیم که در نظر ابتدائى ممکن است این سؤال را ایجاد کند که چگونه از میان آن همه برنامه هاى عملى اسلام، انگشت تنها روى این دو نقطه گذارده شده است. علتش این است که اسلام ابعاد مختلفى دارد که مى توان آنها را در سه قسمت خلاصه کرد: رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خلق خدا و رابطه انسان با خودش که قسمت سوم در حقیقت نتیجه اى است براى قسمت اول و دوم و دو برنامه فوق (صلوة و انفاق) هر کدام رمزى است به یکى از دو بعد اول و دوم. نماز مظهرى است براى هر گونه رابطه با خدا چرا که این رابطه در نماز از هر عمل دیگرى بهتر مشخص مى شود و انفاق از آنچه خدا روزى داده با توجه به مفهوم وسیعش که هر گونه نعمت مادى و معنوى را شامل مى شود رمزى است براى پیوند با خلق. به هر حال ایمان در صورتى ریشه دار است که در عمل متجلى شود و انسان را از یکسو به خدا نزدیک کند و از سوى دیگر به بندگانش!
در جای دیگر به یکی از اوصاف مومنین راستین اشاره می کند و می فرماید: «إنما یؤمن بآیاتنا الذین إذا ذکروا بها خروا سجدا و سبحوا بحمد ربهم و هم لا یستکبرون * تتجافا جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ینفقون؛ تنها کسانى به آیات ما ایمان مى آورند که هر وقت این آیات به آنها یاد آورى شود به سجده مى افتند و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجاى مى آورند و تکبر نمى کنند. پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مى شود (بپا مى خیزند و رو به درگاه خدا مى آورند) پروردگار خود را با بیم و امید مى خوانند، و از آنچه به آنها روزى داده ایم انفاق مى کنند» (سجده/ 15-16). در این سوره اوصاف مومنین را این مجموعه معرفی می کند: عقیده محکم، ایمان قوى، عشق سوزان به الله، عبادت و اطاعت، کوشش و حرکت و کمک در تمام ابعاد به بندگان خدا. آخرین و هشتمین ویژگى آنها را این می داند: از آنچه به آنها روزى داده ایم انفاق مى کنند (و مما رزقناهم ینفقون). نه تنها از اموال خویش به نیازمندان مى بخشند که از علم و دانش، نیرو و قدرت، رأى صائب و تجربه و اندوخته هاى فکرى خود، از نیازمندان مضایقه ندارند. کانونى از خیر و برکتند و چشمه جوشانى از آب زلال نیکیها که تشنه کامان را سیراب و محتاجان را به اندازه توانائى خویش بى نیاز مى سازند.

نتیجه احسان به خلق در دنیا از نظر امام علی (ع)
علی (ع) در مورد عکس العمل احسان و خدمت به خلق در همین جهان می فرماید: «لا یزهدنک فی المعروف من لا یشکره لک، فقد یشکرک علیه من لا یستمتع بشی ء منه، و قد تدرک من شکر الشاکر اکثر مما اضاع الکافر، و الله یحب المحسنین؛ مبادا کسی که نیکی تو را سپاس نمی گزارد تو را به کار نیک بی رغبت کند! زیرا بسا کسی که هیچ بهره ای از کار نیک تو نبرده است تو را بر آن نیکی سپاس گزارد، و تو از سپاس دیگران بیش از آنچه ناسپاسان تباه کرده اند به دست خواهی آورد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد»» (نهج البلاغه/ حکمت 204).


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 3- صفحه 48-50- سطر 9-11

  2. مرتضی مطهری- حکمتها و اندرزها- صفحه 231-234

  3. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج 10- ص 352 و ج 17 ص 148

  4. مرتضی مطهری- عدل الهی- ص 268

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27720