ویژگیهای منافقین در سوره توبه

منافقین کسانی هستند که متظاهر به اسلامند ولی در قلبشان و در عمق روحشان مسلمان نیستند، کافرند، غیرمسلمانند و در نتیجه مردمی هستند دو چهره: یک چهره شان چهره مسلمانی و چهره دیگرشان چهره کفر است. وقتی با مسلمانان می نشینند اظهار مسلمانی می کنند و عمل مسلمانی انجام می دهند، و وقتی با کافران می نشینند مانند آنها هستند و خودشان را از آنها به حساب می آورند. مسأله ای که فوق العاده توجه انسان را به خود جلب می کند این است که در قرآن بیش از هر کتاب دیگری روی احتیاط و حذر از منافقین تکیه شده است. اینکه قرآن راجع به منافقین زیاد سخن می گوید، در حقیقت هشداری است به مسلمانان که همواره بایستی مواظب منافقین باشند و فریب آنها را نخورند زیرا منافق اختصاص به صدر اسلام ندارد، در هر زمانی منافق وجود دارد که در میان صفوف مسلمانان رخنه می کنند و تظاهر به اسلام می نمایند و از پشت خنجر می زنند. اصطلاح ستون پنجم را شاید شنیده باشید، گویا در جنگ بین المللی اول یکی از ارتش ها چهار ستون علنی داشت که با اسلحه گرم به دشمن حمله می کرد. ولی گروهی را نیز قبلا به داخل ارتش مخالف فرستاده بودند که آنها را اغفال می کردند و چنانکه می گویند پیش از چهار ستون علنی، این ستون مخفیانه کار می کردند. نام آنها را ستون پنجم گذاشته اند که در داخل صفوف تظاهر به محبت می کنند ولی در باطن به نفع گروه خودشان در کارند.
قرآن می گوید: همیشه خطر ستون پنجم جامعه مسلمانان را تهدید می کند، کسانی که می گویند: «آمنا بالله وبالیوم الاخر و ما هم بمؤمنین؛ ما ایمان به خداوند و به روز قیامت آورده ایم ولی دروغ می گویند» (بقره/ 8).
در سوره توبه به صفات منافقان و نشانه هاى آنها اشاره شده است و مى گوید: «ان تصبک حسنة تسؤهم وان تصبک مصیبة یقولوا قد اخذنا امرنا من قبل ویتولوا وهم فرحون؛ اگر نیکى به تو رسد آنها را ناراحت مى کند و اگر پیشامد ناگوارى به تو رسد میگویند ما پیش از این تصمیم خود را گرفته ایم و شادمان روى بر میتابند» (توبه/ 50)، ایـن نـاراحـتـى دلیل عداوت باطنى و فقدان ایمان آنهاست ولى در مقابل اگر مصیبتى به تو بـرسـد و گـرفـتـار مشکلى شوى با خوشحالى مى گویند ما از قبل پیش بینى چنین مسائلى را مـى کـردیـم، و تـصمیم لازم را گرفتیم و خود را از این پرتگاه رهایى بخشیدیم! و بـه خـانـه هـاى خـود بـاز مـى گـردنـد در حـالـى که از شکست یا مصیبت یا ناراحتى شما خوشحالند. ایـن منافقان کوردل از هر فرصتى به نفع خود استفاده و لاف عقل و درایت مى زنند که این عقل و تدبیر ما بود که موجب شد در فلان میدان شرکت نکنیم، این سخن را چنان مى گویند که گویى از خوشحالى در پوست نمى گنجند!. سپس به قسمتى دیگر از نشانه هاى منافقان و نتیجه و سرانجام کار آنها اشاره کرده و روشـن مـى سـازد کـه چگونه اعمال آنها بى روح و بى اثر است و هیچ گونه بهره اى از آن عایدشان نـمى شود، و از آنجا که در میان اعمال نیک، انفاق در راه خدا و نماز (پیوند خلق با خالق) موقعیت خاصى دارد، مخصوصا انگشت روى این دو قسمت گذارده است.
نشانه دیگر منافقان اینکه: «ویحلفون بالله انهم لمنکم وما هم منکم ولکنهم قوم یفرقون؛ آنها به خدا سوگند یاد مى کنند که از شما هستند». در حـالـى کـه نـه از شـما هستند (و نه در چیزى با شما موافقند) بلکه آنها گروهى هستند که فـوق الـعـاده مـى ترسند» (توبه/ 56)، از شدت ترس کفر را پنهان کرده اظهار ایمان مى کنند مبادا گرفتار شوند. در ایـن آیـه «لو یجدون ملجا او مغارات او مدخلا لولوا الیه وهم یجمحون؛ اگر پناهگاه یا غارها یا سوراخى (براى فرار) می یافتند شتابزده به سوى آن روى مى آوردند» (توبه/ 57). شدت بغض و عداوت و نفرت آنها را از مؤمنان در عبارتى کوتاه اما بسیار رسا و گـویـا مـنـعکس کرده، و می گوید: آنها چنان هستند که اگر پناهگاهى (همانند یک دژ محکم) بـیـابـند، یا دسترسى به غارهایى در کوهها داشته باشند، یا بتوانند راهى در زیرزمین پیدا کنند، با سـرعـت هر چه بیشتر به سوى آن مى شتابند تا از شما دور شوند و بتوانند کینه و عدوات خود را آشکار سازند. ایـن یکى از رساترین تعبیراتى است که قرآن درباره ترس و وحشت منافقان و یا بغض و نفرت آنان بیان کرده که آنها اگر در کوهها و حتى زیر و روى زمین راه فرارى پیدا کنند از ترس یا عداوت از شـمـا دور مى شوند ولى چون قوم و قبیله و اموال و ثروتى در محیط شما دارند مجبورند دندان بر جگر بگذارند و بمانند!.

خودخواهان بى منطق
در آیه «ومنهم من یلمزک فى الصدقات فان اعطوا منها رضوا وان لم یعطوا منها اذا هم یخسطون؛ و برخى از آنان در (تقسیم) صدقات بر تو خرده میگیرند پس اگر از آن (اموال) به ایشان داده شود خشنود میگردند و اگر از آن به ایشان داده نشود بناگاه به خشم می آیند» (توبه/ 58). به یکى از حالات منافقان اشاره شده و آن این که آنها هرگز راضى به حق خود نیستند. هـر کس جیب آنها را پر کند عادل است و از او راضى هستند و هر کس به خاطر رعایت عدالت حق دیگران را به آنها نبخشد ظالم و از او ناراضى مى شوند.
یـکى از نشانه هاى منافقان و اعمال زشت و شوم آنها که قرآن کرارا به آن اشاره کرده، این است که آنـهـا بـراى پـوشـانـدن چـهـره خود بسیارى از خلافکاریهاى خود را انکار مى کردند و با توسل به سـوگـندهاى دروغین مى خواستند مردم را فریب داده و از خود راضى کنند در این آیه و آیه بعد قـرآن مـجید پرده از روى این عمل زشت برداشته و مسلمانان را آگاه مى سازد که تحت تاثیر این گونه سوگندهاى دروغین قرار نگیرند. نـخـست مى گوید: «یحلفون بالله لکم لیرضوکم؛ آنها براى شما سوگند به خدا یاد مى کنند تا شما را راضى کنند» (توبه/ 62). روشـن است که هدف آنها از این سوگندها، بیان حقیقت نیست بلکه مى خواهند با فریب و نیرنگ چـهـره واقعیات را در نظرتان دگرگون جلوه دهند، و به مقاصد خود برسند.

نشانه هاى دیگر منافقان
روح نفاق به اشکال مختلف ظـاهـر میشـود، مـخصوصا خودنمایى، روح نفاق در یک مرد با یک زن ممکن است متفاوت باشد، اما نباید فریب تغییر چهره هاى نفاق را در میان منافقان خورد. به همین جهت مى گوید: «المنافقون والمنافقات بعضهم من بعض یامرون بالمنکر و ینهون عن المعروف ویقبضون ایدیهم نسوا الله فنسیهم ان المنافقین هم الفاسقون؛ مردان منافق و زنان منافق همه از یک قماشند به کار ناپسند وامی دارند و از کار پسندیده باز میدارند و دستهاى خود را [از انفاق] فرو میبندند خدا را فراموش کردند پس (خدا هم) فراموششان کرد در حقیقت این منافقانند که فاسقند» (توبه/ 67). سپس به ذکر پنج صفت از اوصاف آنان مى پردازد.
اول و دوم: آنـهـا مردم را به منکرات تشوق، و از نیکیها باز مى دارند. منافقان دائما سعى مى کنند که فساد همه جا را بگیرد، و معروف و نیکى از جامعه برچیده شود.
سوم: آنها دستهایشان را مى بندند، نه در راه خدا انفاق مى کنند، نه به کمک محرومان مى شتابند، و نه خویشاوند و آشنا را کمک مالى آنها بهره مى گیرند. روشـن اسـت آنـهـا چـون ایـمان به آخرت و نتایج و پاداش انفاق ندارند، در بذل اموال سخت بخیلند.
چـهـارم: تـمام اعمال و گفتار و رفتارشان نشان مى دهد که آنها خدا را فراموش کرده اند (و نیز وضـع زنـدگـى آنها نشان مى دهد که) خدا هم آنها را از برکات و توفیقات و مواهب خود فراموش نموده یعنى با آنها معامله فراموشى کرده است و آثار این دو فراموشى در تمام زندگى آنان آشکار است.
پـنـجـم: ایـن کـه مـنـافـقـان فاسقند و بیرون از دایره اطاعت فرمان خدا.

منافقان کم ظرفیتند!
قـرآن در ایـنـجا روى یکى دیگر از صفات زشت منافقان انگشت مى گذارد و آن این که: به هنگام ضعف و ناتوانى و فقر و پریشانى، چنان دم از ایمان مى زنند که هیچ کس باور نمى کند آنها روزى در صف منافقان قرار گیرند. امـا هـمین که به نوایى برسند چنان دست و پاى خود را گم کرده و غرق دنیاپرستى مى شوند که همه عهد و پیمانهاى خویش را با خدا به دست فراموشى مى سپارند. خداوند میگوید: بعضى از منافقان کسانى هستند که با خدا پیمان بسته اند که اگر از فضل و کـرم خـود بـه مـا مـرحـمت کند قطعا به نیازمندان کمک مى کنیم و از نیکوکاران خواهیم بود. ولى این سخن را تنها زمانى مى گفتند که دستشان از همه چیز تهى بود: «فلما آتیهم من فضله بخلوا به وتولوا وهم معرضون؛ و به هنگامى که خـداونـد از فضل و رحمتش سرمایه هایى به آنان داد، بخل ورزیدند و سرپیچى کردند و رویگردان شدند» (توبه/ 76).

منافقان کـارشکن هستند!
یکى دیگر از صفات عمومى منافقان این است که آنها افرادى لجوج، بهانه جو، و ایـرادگـیـر، و کـارشکن هستند. هر کار مثبتى را، با وصله هاى نامناسبى تحقیر کرده، و بد جلوه مى دهند. قرآن مجید شدیدا این روش غیرانسانى آنها را نکوهش مى کند، و مسلمانان را از آن آگاه مى سازد، تا تحت تاثیر این گونه القائات سوء قرار نگیرند و هم منافقان بدانند که حناى آنان در جامعه اسلامى رنگى ندارد! خداوند مى فرماید: «الذین یلمزون المطوعین من المؤمنین فی الصدقات والذین لایجدون الا جهدهم فیسخرون منهم سخر الله منهم ولهم عذاب العلیم؛ آنها که به افراد نیکوکار مؤمنین در پرداختن صدقات و کمکهاى صادقانه، عیب مى گیرند، و مخصوصا آنها که افراد باایمان تنگدست را که دسترسى جز به کمکهاى مختصر نـدارنـد، مسخره مى کنند، خداوند آنان را مسخره مى کند، وعذاب دردناک در انتظار آنهاست!» (توبه/ 79)


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- برگزیده تفسیر نمونه- جلد 5-1

  2. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- ج 1 و 2- ص 152 و ج 7- ص 110-107 و ج 3- ص 205

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27958