سیداسماعیل حمیری

ابوهاشم یا ابوعامر سیداسماعیل، فرزند محمدبن یزیدبن ربیعه حمیری، مشهورترین شاعر شیعه عرب. در سال 105 ه.ق در عمان که امروز پایتخت اردن است به دنیا آمد. تولد او در زمان امام باقر (ع) بود و او زمان امام ششم جعفربن محمد الصادق و امام هفتم موسی بن جعفر (ع) را درک کرد. نسب او به قبیله حمیر می رسد که در اصل یمنی بودند و در شام سکونت داشتند. سید جزو نام او بود وگرنه او از سادات و هاشمیان نبود. جد او (پدری یا مادری) یزیدبن زیاد، معروف به "ابن مفرغ" شاعری بزرگ بود. پدر و مادرش از خوارج و اباضی مذهب یعنی دشمن علی (ع) بودند و هر روز بعد از نماز صبح، حضرت را سب و دشنام می دادند. اما او از همان جوانی به مذهب تشیع گرایید و طبع خدادادی را در سرودن مدایح اهل بیت پیامبر اسلام به کار انداخت. پدر و مادرش دایما او را اذیت و ملامت می کردند و اصرار داشتند که او به مذهب خوارج برگردد، اما او دست بردار نبود، تا اینکه حتی خواستند او را بکشند که اسماعیل ناچار شد به امیر بصره که شیعه مذهب بود، پناه برد و تا وقتی که والدینش زنده بودند، او در خانه امیر زندگی کرد. سیداسماعیل، ده خلیفه را معاصر و هم زمان بود. از زمان هشام بن عبدالملک و چهار نفر دیگر از بنی امیه و از زمان سفاح تا هارون الرشید (5 خلیفه بنی عباس). از زمان بنی عباس رسما به دربار عباسیان رفت و شاعر و مداح خاندان آنها شد. در مناظره با مخالفان سنی مذهب، منطقی قوی داشت. از نفوذ کلام و فصاحت و رعایت ادب بهره کافی داشت.
سید حمیری به قدری طبعش روان و در کثرت اشعار ممتاز بود که ابوالفرج اصفهانی می گوید: پر شعرترین شاعران از جاهلیت تا اسلام 3 نفر بودند که سیداسماعیل یکی از آنها بود. اسماعیل حمیری از قرآن و حدیث و فقه و تاریخ اسلام و سیره رسول خدا و علی (ع) و ائمه اطهار اطلاع کافی داشت و تقریبا همه احادیثی را که در مناقب امیرالمؤمنین علی (ع) و نکوهش مخالفان اوست، در اشعارش گنجانده است. او دلایل خلافت و ولایت علی (ع) و اثبات عقاید شیعه و ابطال حرف های مخالفان و غاصبان حقوق اهل بیت پیامبر را با زبانی تند آمیخته و با تولی و تبری صحیح بیان کرده است. او در اشعارش بنی امیه را مذمت کرده و مداح بنی هاشم و مدافع بنی عباس و خلفای آنها بود، از همین رو، از آسیب متعصبان اهل سنت در امان بود و رهبران شیعه و امرا و خلفای عباسی هم از او تقدیر و طرفداری می کردند. در قصیده ای والدین خود را لعن کرده و از خداوند عذاب جهنم را برای آنان خواسته و می گوید: آنها هر بامداد بعد از نماز صبح، وصی پاک رسول الله و آل معصوم او را دشنام می دادند. آن دو کافر شدند. اشعاری که از این شاعر بزرگ روایت شده، از هر شاعر دیگری بیشتر است. تنها 2300 قصیده از هاشمیات او را جمع آوری کرده اند، ولی تاکنون هنوز کسی موفق نشده که تمام اشعارش را جمع آوری نماید. در زمان حیات او چند راویه از جمله سه دخترش اشعار او را روایت و با لحن خوش انشا می کردند. بسیاری از قصایدش، برای شیعیان مقدس و سادات علوی در بلاد شیعه، در مجالس عروسی و عید غدیر و سایر جشن ها و اعیاد مذهبی، به صورت جمعی می خوانند و مراثی او برای شهدای کربلا همیشه منبع الهام شیعه بوده است.
علامه امینی در کتاب گرانقدر «الغدیر» از 23 قصیده غدیریه او، اشعاری آورده است. وفات این مرد بزرگ در سن 68 یا 74 سالگی در بغداد در حدود سال 173 تا 179 ه. ق بود. تشییع جنازه او به امر هارون الرشید بسیار مجلل و باشکوه بود. علی بن مهدی برادر هارون هم بر او نماز خواند و به رسم شیعیان 5 تکبیر گفت. قبر او در محله شیعه نشین کرخ بغداد در جنینه (باغچه) جنب قطیع الربیع است.

علل گرایش سیداسماعیل به مذهب شیعه
درباره علل و چگونگی تغییر عقیده سید و ترک مذهب خوارج، تفصیلی در دست نیست، فقط می دانیم که آن ایام که دولت اموی در حال سقوط و داعیان بنی هاشم در ایران پراکنده بودند، مذهب تشیع در بصره و اهواز رونق تازه ای گرفت، مسلم بن عقبه امیر بصره، حامی و مدافع شیعه بود و شیعیان را حمایت و سرپرستی می کرد. سید ابتدا به مذهب کیسانیه یعنی امامت محمد ابن حنفیه گرایید و از آن پس در بعضی احادیث معجزه ای از امام صادق (ع) نقل شده که بطلان مذهب کیسانیه را، به او ثابت می کند. در هرحال شیخ صدوق، شیخ مفید، مرزبانی، ابن شهرآشوب و سایر محدثین و مورخین بزرگ، اخبار شیعه شدن سید حمیری را به دعوت امام صادق (ع) نقل کرده و تصریح کرده اند که او تا آخر عمرش به مذهب شیعه باقی مانده است. روایتی از روضات الجنات نقل شده که سید در اواخر عمرش که حالش وخیم شده بود، امام صادق به همراهی محمدین نعمان به خانه سید رفتند و بر بالین او نشستند و او را به اسم صدا کردند. سید چشم های خود را باز کرد و به امام نگاه کرد اما نمی توانست حرف بزند، حضرت لب های او را لمس کردند و فرمودند: سخن بگوی تا خدا بیماری تو را شفا دهد و تو را بیامرزد و به بهشتی که وعده داده به اولیای خود، تو را داخل کند. آن گاه اسماعیل لب باز کرد و اشعاری خواند که ترجمه آن چنین است:
به نام خدا جعفری مذهب شوم. الله اکبر و یقین کردم که خدا می بخشد و می آمرزد.
و به دینی غیر از آنچه سابقا معتقد بودم، عقیده پیدا کردم. سید همه مردم، جعفر، مرا از دین سابق نهی فرمود.
و امام صادق (ع) او را سیدالشعرا می خواندند و می گفتند: تو اکنون سید شاعرانی!

دیوان اشعار حمیری
تا کنون کسی موفق به تدوین دیوان جامع و ضبط همه اشعار او نشده است. نسخه خطی آن در یکی از کتابخانه های یمن و نسخه دیگرش در "مکتبه طاهریه" دمشق محفوظ است. یک مستشرق فرانسوی به نام "باربیه دومینارد" شرح احوال و اخبار او را به زبان فرانسه تألیف و در صد صفحه در پاریس به چاپ رسانده است. جمع زیادی از ادبا و شعرا و مورخان مانند ابوبکر صولی و محمد مرزبانی از قرن 4 و 5 هجری به بعد، کتابهایی در ترجمه و اخبار سید و منتخبات اشعار او تألیف کرده اند. از معاصرین هم، محمدتقی بن سعدی حکیم در نجف کتابی را با عنوان «شاعر العقیده» در شرح احوال او تألیف و منتشر نموده و شیخ علی خاقانی صاحب مجلة البیان، شماره مخصوصی در احوال او در نجف، به چاپ رسانده است.


منابع :

  1. دایرةالمعارف تشیع- جلد 9

  2. شیخ علی خاقانی- مجلة البیان- چاپ نجف

  3. محمدباقر خوانساری- روضات الجنات

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27968