معنا و مفهوم قرض الحسنه در آیات قرآن

یکی از اصل های مهم اسلامی، اصل قرض الحسنه (وام دادن بدون سود) می باشد که در قرآن و زندگی امامان (ع) اهتمام بسیاری به آن داده شده است. واژه قرض در ریشه لغوی به معنی بریدن است. از این رو عرب به قیچی که برنده است، مقراض می گویند. استعمال این واژه در وام بدون بهره، از این رو که انسان وقتی می تواند به چنین کار نیکی توفیق یابد که دلبستگی به مال و ثروت را از خود ببرد و قطع کند، و گرنه به چنین توفیقی نخواهد رسید و معنی دیگر بریدن این است که قرض دهنده قسمتی از اموالش را جدا کرده و به قرض گیرنده می دهد. لازم به تذکر است که قرض دادن به قرض پول، منحصر نیست. بلکه شامل قرض کالاهای مختلف نیز می شود مثلا همسایه ای می خواهد عروسی کند و نیاز به فرش و ظرف دارد، شما به مدت یک هفته یا یک ماه، مقداری ظرف و فرش به او قرض می دهید. این کار نیز قرض الحسنه است. کوتاه سخن اینکه: به طور کلی توفیق به انفاق های مالی به بریدگی و وارستگی بستگی دارد. چرا که اگر انسان به ثروت دنیا وابسته باشد و از آن دل نکند، هرگز حاضر نمی شود به انسان نیازمندی وام بدون بهره بدهد.
در داستان حضرت ابراهیم خلیل (ع) در رابطه با اطمینان و یقین به معاد، خداوند به او فرمود: چهار پرنده را بگیر و آنها را ذبح کن و گوشت آنها را مخلوط کرده و ده قسمت کن و هر جزیی از آن را روی کوهی بگذار و سپس در جایی بنشین و آن چهار پرنده را به اذن خدا صدا بزن آنها زنده می شوند و نزد تو پرواز می کنند. ابراهیم چنین کرد و آنها زنده شدند و نزد ابراهیم آمدند. قلب ابراهیم (ع) سرشار از یقین به معاد و زنده شدن مردگان در قیامت شد (مجمع البیان، ج 2، ص 373، ذیل آیه 260 بقره).
مرحوم شیخ صدوق روایت می کند که این چهار پرنده عبارت بودند از: طاووس، کرکس، خروس و مرغابی که هر کدام از اینها به یکی از صفات رذیله انسان اشاره می کند؛ طاووس اشاره به دلبستگی زینت دنیا است، کرکس اشاره به آرزوی دراز، خروس اشاره به طغیان شهوت جنسی، و مرغابی اشاره به حرص است. اگر انسان این چهار صفت را از خود دور کند می تواند به کمالات عالی انسانی نائل شود. (خصال صدوق، باب الاربعه، ص 216). مولانا در کتاب مثنوی، این مطلب را با اندکی تفاوت، به صورت شعر بیان کرده:
تو خلیل وقتی ای خورشید هش *** این چهار اطیار رهزن را بکش
خلق را گر زندگی خواهی ابد *** سر ببر زین چار مرغ شوم و بد (مثنوی، آغاز دفتر پنجم)
توضیح بیشتر اینکه؛ عبادات بر دو گونه است: غیر مالی و مالی. عبادات غیر مالی مانند: نماز، روزه و... عبادات مالی مانند: خمس، زکات، قرض الحسنه و... در عبادات مالی باید دست در جیب کرد و از علاقه به مال و پول برید، زیرا گذشتن از مال و ثروت مشکل و دشوار است. قرض الحسنه علاوه بر اینکه یک مسأله اجتماعی است یک مسأله اخلاقی نیز است. زیرا اولا روح محبت و تعاون که یک صفت ممتاز اخلاقی است موجب رواج قرض الحسنه در جامعه می شود، و ثانیا این کار نیک، روح برادری و عطوفت را زنده می سازد و موجب سلامت جامعه از ربا و پیامدهای شوم و ویرانگر آن می شود. از این رو در روایات اسلامی به یکی از حقوق مؤمنان نسبت به همدیگر یاد شده است، از جمله امام باقر (ع) در ضمن شمارش حقوق مؤمن نسبت به مؤمن، فرمود: «و یفرج عنه کربته و یقضی دینه؛ از حقوق مؤمن بر مؤمن این است که اندوه او را برطرف سازد، و قرضش را ادا کند» (اصول کافی، ج 2، ص 169).

قرض الحسنه در قرآن
در قرآن، سیزده بار با واژه های گوناگون، سخن از قرض به میان آمده و با آن تأکید شده است. در هر جا که کلمه قرض آمده به دنبال آن کلمه حسنا نیز آمده است. (مانند بقره/ 245، مائده/ 12، حدید/ 18، تغابن/ 17 و مزمل/ 20). از این رو در اسلام به وام بی بهره قرض الحسنه می گویند. این ترکیب بیانگر آن است که قرض دادن باید به صورت نیکو انجام شود. نیکویی آن را می توان از چند جهت تصور کرد: 1. آبرومندانه باشد. 2. بی منت باشد. 3. بدون چشم داشت به سود و بهره باشد. 4. برای خشنودی خدا باشد. 5. از روی میل و علاقه باشد. از جمله در آیات زیر به موضوع قرض الحسنه پرداخته شده است:
1- در آیه 12 سوره مائده می خوانیم که خداوند به بنی اسرائیل فرمود: « ...اقمتم الصلوة و آتیتم الزکوة و آمنتم برسلی و عزرتموهم و أقرضتم الله قرضا حسنا لأکفرن عنکم سیئاتکم و لأدخلنکم جنات تجری من تحتها الأنهار؛ اگر نماز به پا دارید و زکات بدهید و به رسولانم ایمان بیاورید و آنها را یاری کنید و قرض الحسنه به خدا بدهید، گناهان شما را محو می کنم و شما را در باغ هایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است وارد می کنم». در این آیه در رابطه با قرض الحسنه چند نکته وجود دارد. نخست اینکه: این دستور به قدری مهم است که پس از نماز و زکات و ایمان و یاری رسولان خدا، ذکر شده، دوم اینکه: این دستور در ادیان پیشین نیز از دستورهای مهم خدا بوده است. سوم اینکه: پاداش آن بخشش گناهان و بهشت پرنعمت است. چهارم آنکه: قرض الحسنه، قرض دادن به خداست یعنی مورد پذیرش حق است و خدا دستش را به جای دست مستمند قرار می دهد.
2- در آیه 20 سوره مزمل می خوانیم: «و أقیموا الصلاة و آتوا الزکاة و أقرضوا الله قرضا حسنا؛ و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید و به خدا قرض الحسنه دهید». در این آیه سه نکته قابل توجه است؛ نخست اینکه: قرض الحسنه، بعد از نماز و زکات به عنوان سومین دستور ذکر شده که بیانگر اهمیت آن است. دوم آنکه: قرض الحسنه قرض دادن به خداست. اشاره به اینکه گویی قرض دهنده با خدا معامله می کند و خداوند قرض او را می پذیرد. سوم اینکه: این اصل مقدس مانند نماز و زکات، باید در سطح وسیع و همگانی انجام شود به همین جهت در آیه فوق با واژه جمع، به عموم مردم از زن و مرد، خطاب شده است.
3- در آیه 17 تغابن می خوانیم: «إن تقرضوا الله قرضا حسنا یضاعفه لکم و یغفر لکم و الله شکور حلیم؛ اگر به خدا قرض الحسنه دهید، آن را برای شما چند برابر سازد و شما را می بخشد و خداوند تشکرکننده و بردبار است». در آیه 245 بقره نظیر این آیه با اندکی تفاوت آمده است «من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له اضعافا کثیرة؛ کیست که به خدا وام نیکو دهد تا چندین برابرش افزون کند؟». در این آیه نیز به چند نکته در ارزش قرض دادن اشاره شده؛ نخست اینکه: قرض دادن به مؤمنان، قرض دادن به خداست و مورد پذیرش حق است. دوم اینکه: قرض دادن موجب افزایش نعمت به چندین برابر مقدار قرض می گردد. سوم اینکه: موجب آمرزش گناهان از سوی خدا می شود. چهارم اینکه: خداوند از قرض دهنده تشکر می کند، یعنی آن را به نیکی می پذیرد و با پاداش های دنیوی و اخروی جبران می نماید.
در اینجا می فرماید: «ان تقرضوا الله قرضا حسنا؛ اگر به خدا قرض بدهید قرض حسن». کلمه قرض معنایش در اصطلاح معمولی همین است که کسی مالی را به شخص دیگری به عنوان قرض بدهد تا بعد پس بگیرد. این دو گونه است: یک وقت هست که بدون هیچ گونه سودی و منفعتی آن را می دهد و پس می گیرد، این را می گویند قرض حسن. اما اگر سودی بخواهد، به هر نوع و به هر رنگی که باشد، این اسمش رباست که آن حرام ترین حرامهاست یعنی یک گناه بسیار کبیره است. این در مورد قرض. قرآن همین تعبیر را ذکر کرده است ولی در تعبیرات قرآن وقتی می فرماید که به خدا قرض الحسنه بدهید، هم شامل قرض الحسنه معمولی می شود و هم شامل امری دیگر. در مورد اول، معنای آیه این می شود: آنچه که شما به بندگانی که نیازمند به قرض هستند بدون چشمداشت و سود قرض بدهید گویی به خدا قرض داده اید، اجرش را از خدا بخواهید. ولی آیه قرآن منحصر به این نیست. هر نوع عمل خیری را قرآن قرض الحسنه تلقی می کند، مخصوصا خیرات مالی را، یعنی آنچه را که شما انفاق می کنید. انفاقاتی که در راه خدا می کنید در واقع به خدا قرض داده اید، یعنی هیچ انفاقی از انسان نیست که از دست برود. همین که انفاق می کنید باز در واقع به خدا قرض الحسنه داده اید.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه 192-191

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 24- صفحه 211 محمدتقی عبدوس و محمد محمدی اشتهاردی- 25 اصل از اصول اخلاقی امامان (ع)- صفحه 17

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/29051