نصر ابن احمد سامانی

ابوالحسن نصر، ملقب به "ابوسیعد" و "ابونصر" سومین و مشهورترین پادشاه سامانی، حدود سال 293 هـ ق بدنیا آمد. پدرش احمدبن اسماعیل سامانی است. ابوالحسن نصر، هشت ساله بود که بعد از پدرش به پادشاهی رسید و چون سن او کم بود، اول "ابوعبدالله جیهانی" که از مردان مشهور خاندان جیهانی در بخارا بود، متعهد تربیت و وزارت او شد و بعد هم "ابوالفضل بلعمی" متکفل امور شد، زیرا مردم بخارا، علی رغم مردم ماوراءالنهر، می خواستند که نصر، پادشاه باشد. نصر به شعر و ادب علاقه داشت و مانند پدر و اجدادش اهل دانش بود و در ترویج و توسعه زبان و ادبیات فارسی خدمات شایانی کرد و به رودکی شاعر، ارادت زیادی داشت. اوایل سلطنت او، سال 307 هـ ق، "حسین بن علی مرورودی" و بعد " احمدبن سهل" بر علیه او، طغیان کردند ولی با تدبیر "جیهانی وزیر" و "حمویه" آَشوبها فرو نشست. سال 310 و 311 ق دوبار، سرداران امیر نصر بر گرگان یورش بردند و چند سال بعد یعنی 314 هـ ق نصر، خودش به "ری" لشکرکشی کرد و آنجا را گرفت ولی از فرمانروای گرگان، شکست خورد و مبلغی به فرمانروا باج داد و بعد به طرف ماوراءالنهر، رفت. در سال 317 برای دفع "اسفاربن شیرویه" مجددا به ری لشکرکشی کرد، ولی حدود نیشابور که رسید با او صلح کرد و برگشت.

در همان زمان که برادران امیر نصر در قلعه بخارا، حبس بودند به کمک مردی بنام "ابوبکر خباز اصفهانی" و عده ای از علویان و دیلمی ها و عده ای از اسماعیلیه که در بخارا بودند، قیام کرده و بخارا را گرفتند و خزائن امیر نصر را غارت کردند. او سال بعد با کمک ابوبکر محمدبن مظفر چغاتی و ابوالفضل بلعمی، فتنه آنها را دفع کرد و "چغاتی" امیر خراسان شد و خودش چند سال بعد کرمان را به وسیله "ماکان کاکی" تسخیر کرد و به مملکت سامانیان اضافه نمود. در سال 329 هـ ق، در مقابل امیر نصر، شورش کرد و میخواست که خراسان را تسخیر و به استقلال و حکومت برسد، ولی امیرنصر، در مقابل او لشگر کشی کرد و جنگ نمود و "ماکان کاکی" کشته شد.

مطابق بعضی اقوال تاریخی، نصربن احمد سامانی، مانند اجدادش از عباسیان، خاطره خوش نداشت و شاید به همین دلیل گویند که او به مذهب اسماعیلیه، در اواخر دورانش، گروید ولی این موضوع، سبب شد تا خشم و کینه امیران متعصب ترک، بروز کرد که آنها در صدد خلع امیرنصر و قتل عام اسماعیلیه برآیند. لذا امیرنصر، از حکومت کناره گرفت و آن را به پسرش "نوح سامانی" واگذار نمود. مدت حکومت او 30 تا 33 سال بود. او در آخر عمر به بیماری سل مبتلا و در سن 38 سالگی از دنیا رفت.


منابع :

  1. غلامحسین مصاحب- دائرة المعارف فارسی

  2. حمدلله مستوفی- تاریخ گزیده

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/29056