مقام معلم در اسلام

معلم کانون گرم و فروزانی است که از نور ایمان نیرو می گیرد تا جهل و نادانی را از روی زمین ریشه کن کند. معلم است که از دست او کوردلان و نادانان، بینا و دانا می گردند. از این جهت در اسلام احترام معلم و استاد و اطاعت او لازم است و در نظر  اسلام، معلم مقدس ترین و سرفراترین فرد جوامع انسانی است. 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در شأن بزرگ معلم می فرماید: اگر کسی به شخصی مساله ای بیاموزد، او را مالک می شود. عرض کردند آیا می تواند او را بفروشد و یا او را خریداری کند؟ فرمود: نه، ولی می تواند او را امر و نهی کند، سپس اضافه فرمود: علم بیاموزید و علم آموختن را برای آرامش روح و وقار خویش، در پیش گیرید و نسبت  به کسی که علم و دانش را از او اخذ می کنید، متواضع و فروتن باشید.

در «رساله حقوق» که از امام زین العابدین (ع) روایت شده، در این باره چنین آمده است: «حق معلم تو، این است که از او تجلیل نمایی و مجلس و محفل او را گرامی داری و به سخنان او کاملا گوش فرا دهی، و با چهره ای گشاده به وی روی آوری، صدای خود را به هنگام گفتگو بلند نسازی، اگر کسی از او سئوال کرد در پاسخ دادن به آن پیشدستی نکنی، بگذار خود او شخصا پاسخ آن پرسش را بیان نماید. اگر کسی نزد تو از او به بدی یاد کرد، باید در مقام  دفاع و حمایت از او برآئی. عیب او را بپوشی و محاسن و خوبی های او را به دیگران اظهار نمائی، با دشمنان او همنشینی مکن و با دوستان وی دشمنی نکن. اگر به اداء این حقوق نسبت به عالم و دانشمند و استاد خویش موفق گردی، فرشتگان آسمان درباره تو گواهی خواهند داد که تو احترام چنین استادی را داشته و علم و دانش را برای خدا از پیشگاه او فرا گرفته ای».

دانشجو باید بر این اساس بیندیشد که استاد و معلم او، پدر واقعی و روحانی وی، خود او مانند فرزند روحانی او است. البته فرزند روحانی از فرزند جسمانی، مهم تر و ارجمندتر  است. در روایتی از امام حسن عسکری (ع) نقل شده است که فرمود: «مردی به همراه خود شخص دیگری را به حضور امام زین العابدین (ع) آورد و او را به عنوان قاتل پدرش  معرفی کرد، و آن شخص هم در حضور آن حضرت به جرم خود اعتراف نمود  و در نتیجه به مرگ محکوم شد.» امام (ع) از آن شخص خواست برای اینکه جرا و پاداش او بیشتر بشود، قاتل  پدر خود را عفو کند. گویا آن شخص نتوانست نفس خود را به این امر قانع نماید.
امام سجاد (ع) فرمود: «آیا فکر نمی کنی که این شخص در گردن تو حقی داشته باشد و تو این جنایت را به خاطر آن ببخشی و او را مورد عفو قرار دهی؟» گفت: «ای فرزند رسول خدا او در گردن من حق دارد ولی آن چنان نیست که من به خاطر آن، از خون پدرم صرف نظر کنم و او را مورد عفو قرار دهم.»  امام پرسید: «پس چی می خواهید؟» گفت: «می خواهم به خاطر خون پدرم، او را قصاص نمایم. اگر او بخواهد حاضرم حقی که در گردن من دارد با آن مصالحه کنم و به جای قصاص خونبها و دیه بگیرم، و او را عفو کنم». امام فرمود: «او چه حقی در گردن تو دارد؟» گفت: «توحید و نبوت و امامت علی (ع) و ائمه اطهار را او به من آموخته است.» امام فرمود: «آیا این توحید از حق پدر تو کفایت نمی کند؟ به خدا سوگند این عمل آن چنان ارزش دارد که از خون تمام مردم روی زمین به (جز پیامبران و امامان از اول عالم  تا آخر آن) کفایت می کند، در صورتی که در عالم چیزی نمی توان پیدا کرد تا معادل خود آنها بشود.» علی بن الحسین (ع) خطاب به شخص قائل فرمود: «آیا ثوابی که خدواند در مقابل این عمل به تو خواهد داد حاضر هستی به من بدهی تا من «دیه» آن شخص را به تو بذل کنم، تا تو از مرگ نجات پیدا کنی؟» گفت: «ای پسر پیامبر! من به این ثواب نیازمندم ولی تو از آن بی نیازی، زیرا  گناه من بسی بزرگ است و ضمنا گناه من مربوط به مقتول است و من نسبت به او گناهکارم.» امام فرمود: «پس تسلیم شدن تو به مرگ بهتر است از اینکه از این عمل خیر صرف نظر کنی؟» گفت: «آری، درست است.» باز امام (ع) به «ولی دم» فرمود: «ای بنده خدا، گناهی که این شخص انجام داده است، آن را با نیکی و احسانی که در حق تو انجام داده، با هم مقایسه کن، آن وقت ببین ارزش آن را دارد که از خون پدر خود بگذری. این شخص درست است پدر تو را کشته و او را از لذت دنیا محروم ساخته است و تو را نیز بی پدر کرده است، تو اگر صیر و شکیبائی بنمائی و تسلیم اوامر الهی بشوی، در بهشت رفیق پدر خود خواهی بود در حالیکه او ایمان را به تو تلقین کرده است و با این عمل، بهشت جاویدان را بر تو واجب نموده و تو را از عذاب دائمی نجات بخشیده  است. احسان و نیکی که او نسبت به تو کرده است، خیلی مهمتر از آن حقی است که تو در گردن او پیدا کرده ای، بنابراین یا او را به خاطر نیکی که به تو کرده است، عفو کن، تا به هرد تای شما حدیثی را درباره فضائل پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل کنم که البته ارزش آن حدیث برای شما از دنیا و تمام نعمت های آن بیشتر است. ولی اگر نخواستی او را عفو نمائی تا این ماه من خونبهای او را  به تو بپردازم، من این کار می کنم، ولی در این صورت آن حدیث را تنها به این شخص خواهم گفت و این را بدان، آنچه که تو در اثر شنیدن این حدیث از دست خواهی داد، به مراتب از تمام دنیا و نعمت های آن ارزشش بیشتر است.» جوان گفت: «ای پسر رسول خدا من او را بدون دریافت خونبها و هرچیز دیگر به خاطر کسب رضای خداوند و به احترام شما عفو کردم، پس تو هم آن حدیث را برای ما بیان کن، » کسی که هدایت و سعادت و تعلیم افراد را برعهده بگیرد، دو برابر پاداشی که نصیب رهیافتگان و هدایت شدگان می گردد، نصیب او نیز می شود.

امام باقر (ع) فرمود: «هریک از شما که به تعلیم دیگران قیام می کند، دو برابر پاداش متعلم از جانب خداوند نصیب او می شود، علاوه بر این نسبت به شاگرد خویش، دارای مزیت و برتری است، بر شما است که دانش را از حاملان علم بیاموزید و همان گونه که علما و دانشمندان شما را تعلیم دادند، به تعلیم برادران دینی خود قیام نمائید.»
پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «معلمی که به مردم نیکی می آموزد همه جانداران عالم، اعم از ماهیان دریا، و جانوران زمین و پرندگان و مرغان هوا و بالاخره، تمام اهل آسمان و زمین، برای او، از خداوند طلب آمرزش می کنند.» باز پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «هیچ صدقه و بخششی، از لحاظ میزان پاداش  و بازده معنوی، نمی تواند با نشر علم برابری کند.»


منابع :

  1. آیت الله جعفر سبحانی- مبانی حکومت اسلامی- از صفحه 494 تا 498

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/401485