بررسی مفهوم وارث انبیا بودن اهل بیت (ع) با توجه به زیارت جامعه

یکی از جملات زیارت جامعه، ورثه الانبیاء است یعنی، اهل بیت نبوت علیهم السلام وارث تمام پیامبران خدا هستند. از جهت فضایل و کمالات معنوی، که انبیاء علیهم السلام آنها را به طور پراکنده داشته اند، اهل بیت علیهم السلام تمام آن فضایل را یکجا دارند و مصداق آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری هستند. البته می دانیم منظور انبیاء علیهم السلام پول و مال و منال و دیگر شوون دنیوی نیست. دنیا داران که همشان جمع آوری مال است، طبیعی است که میراثشان نیز جز مال دنیا چیزی نیست. اما پیامبران خدا علیهم السلام که تمام همشان سیر در مدرج معرفة الله و ارتقاء در مراتب توحید و سپس هدایت ابنای بشر و حرکت دادن آنها در مسیر خداشناسی و یکتاپرستی بوده است، بدیهی است که میراثی برای بندگان خدا پس از خود جز همان معارف و کمالات معنوی نخواهند گذاشت. ما در زیارت وارث خطاب به امام سید الشهدا علیه السلام می گوییم: «السلام علیک یا وارث آدم صفوة الله.... یا وارث نوح نبــی الله..... یا وارث ابراهیم خلیل الله.....یا...)، «سلام بر تو ای وارث جناب آدم، برگزیده ی خدا.... ای وارث جناب نوح، نبی خدا،..... ای وارث حضرت ابراهیم، خلیل خدا،.....»، یعنی ما امام حسین علیه السلام را وارث و واجد تمام کمالات همه ی انبیاء علیهم السلام می دانیم. آنچه اینجا شایان توجه است این است که انبیاء علیهم السلام هر چه از کمالات عالی دارند، پرتویی از مقام نورانیت اهل بیت نبوت ختمیة علیهم السلام است. بنابراین، وارثت اهل بیت از انبیاء علیهم السلام از قبیل وارثت فرزندان از پدران، که میان افراد عادی جریان دارد، نیست، زیرا در دنیا فرزند از پدر بهره می برد، نه پدر از فرزند و حال آن که در مورد وارثت اهل بیت – سلام الله علیهم اجمعین- و انبیاء علیهم السلام مطلب کاملا به عکس است یعنی، آنچه همه انبیاء علیهم السلام دارند، رشحه ای از رشحات ولایت مطلقه ی اهل بیت علیهم السلام است و در عین حال می گوییم: اهل بیت وارث انبیاء هستند. این مانند وارث بودن خداست نسبت به زمین و آسمان که در قرآن کریم آمده است:

«... و لله میراث  السماوات  و الارض.....» (سوره آل عمران / آیه 180). ...میراث آسمان ها و زمین از آن خداست..... یعنی چه؟ آیا آسمان و زمین از خود متاعی دارد که وقتی مرد، ارثش به خدا برسد؟ یا خیر، آنچه در آسمان و زمین هست، از آن خداست؟

«و لله ما فی السماوات و ما فی الارض...» (سوره آل عمران/ آیه 109«هر آنچه در آسمان ها و زمین است از آن خداست....». پس معنای آیه این است که هرچه در آسمان و زمین هست، من دادم. همه ی آسمانیان و زمینان می میرند و باز هرچه هست، به من برمی گردد.
«....إنا  لله و  إنا إلیه  راجعون» (سوره بقره / آیه 156«... ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم...».
اهل بیت علیهم السلام نیز وارث انبیاء بودنشان اینگونه است، آنچه انبیاء علیهم السلام داشته اند، از مقام و ولایت مطلقه ی اهل بیت علیهم السلام به آنها عنایت شده است، چنان که فرموده اند: سند نبوت هیچ پیامبری امضا نشد، مگر با اذغان به ولایت امیرالمومنین و فرزندان معصومش علیهم السلام و بلکه بر اساس معرفت صدیقه ی کبری علیهما السلام.
«و هی الصدیقه  الکبری و علی معرفتها دارت  القرون الاولی»، هویت آسمانی انبیای پیشین بر محور شناخت و اذعان به فضیلت زهرا علیهم السلام مستقر گشته است. بنابراین، صاحب اصلی تمام فضایل و کمالات آسمانی انبیاء علیهم السلام اهل بیت نبوت ختمیه علیهم السلام هستند که از آنها نشأت گرفته است و به آنها باز می گردد، آن گونه که تمام حقایق هستی از خدا نشأت گرفته است و به خدا باز می گردد:

«... و لله میراث  السماوات  و الارض.....»

«....إنا  لله و  إنا إلیه  راجعون».
این هم اجمالی از معنای عبارت (ورثه الأنبیاء ).

اما آن حدیثی که ابوبکر بن ابی قحافه جعل کرد و براساس آن فدک را از صدیقه ی کبری علیهما السلام گرفت، آن حدیث، ابتدایی دارد صحیح و دنباله ای دروغ. آنچه صحیح است ضمن حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه آله وسلم نقل شده که: «ان الانبیاء لم یورثوا دینارا و لادرهما ولکن ورثوا العلم فمن اخذ منه بحظ وافر»، «پیامبران از خود درهم و دیناری به میراث نگذاشته اند، بلکه میراث پیامبران علم است، هرکس از علم آنها سهم بیشتری بگیرد، حظ و نصیب وافری برده است».

این بسیار روشن است که روایت اخیر ناظر به میراث معنوی پیامبران علیهم السلام است و هیچگونه ارتباطی با مسأله ی ارث اموال آنها ندارد. منظور این است که پیامبران علیهم السلام در ردیف دنیاداران نیستند که وقتی مردند، اموال فراوان از خود باقی بگذارند. آنها مردان خدا هستند و همی جز ارشاد و هدایت بندگان خدا به سوی خدا ندارند و قهرا آثاری هم که از آنها در عالم می ماند، همان معارف و تعلیمات آسمانی آنها خواهد بود و این چه ر بطی دارد به این که اگر یک خانه مسکونی و یک قطعه  گلیم و چند عدد کاسه و کوزه داشته باشند، آن هم ما ترک آنها حساب نشود و بعنوان ارث به اولادشان منتقل نگردد، و لذا پیداست که جمله ی: «ما ترکناه صدقه» که ابوبکر اضافه کرده و به رسول اکرم صلی الله علیه آله وسلم نسبت داده که آن حضرت فرموده است: هرچه از من باقی مانده صدقه ]و جزو بیت المال[ است و به فرزندم منتقل نمی شود، دروغی واضح و افترایی آشکار است و صریحا مخالف حکم ارث قرآن است و هدف او و همفکرانش از جعل این دروغ، مصادره ی اموال حضرت صدیقه علیهم السلام و غصب فدک بوده تا امیرالمومنین علیه السلام از مال دنیا چیزی نداشته باشد که مردم دورش را بگیرند و قیام به استنقاذ حقش کنند، چون فدک قریه ای آباد و حاصلخیز بود و رسول خدا صلی الله علیه آله و سلم آن را بعنوان نحله و بخشش به صدیقه ی کبری علیهم السلام داده بود و چنان که می دانیم خاندان رسول از آنچه داشتند خودشان به جز اندکی بهره نمی بردند و هرچه بود به فقرا و مستمندان می دادند. خانه ی خودشان همان خانه ی گلی بود و فرششان حصیر و لباسشان جبه یا چادر وصله دار بود، ولی غاصبان حکومت نگران آن بودند که اگر فدک دست علی علیه السلام باشد، ممکن است مردم دورش را بگیرند و مزاحم دستگاه حکومت بشوند، چرا که: (الناس عبید الدنیا)، «مردم بردگان دنیایند». بنابراین، به هر نحوی باید از دست علی علیه السلام گرفته می شد و برای این که به این کار ظالمانه ی خود صورت شرعی داده باشند، جعل حدیث کردند و گفتند: رسول خدا فرموده است آنچه از پیامبران بماند، صدقه و جزو بیت المال است و اختیار آن با ولی امر مسلمین است. با این دسیسه ی شیطانی فدک را تصرف کردند.


منابع :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی- کتاب حبل متین (جلد اول) – از صفحه 177 تا 182

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/402070