شرایط کارگزان حکومت در احادیث اسلامی

در احادیث اسلامی برای کارگزاران حکومت شرایط بسیار سنگین و قابل ملاحظه ای قرار داده شده  است که بدون آن هرگز، حکومت اسلامی به طور کامل تحقق نمی یابد.

1- علم و آگاهی در بالاترین سطح

در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) می خوانیم: «من او قوما وفیهم من هو اعلم منه لم یزل امرهم الی السفال الی یوم القیامه»، «کسی که امامت پیشوایی جمعیتی را بر عهده گیرد در حالی که در میان آنها آگاهتر از او وجود دارد، پیوسته کار آنها رو به انحطاط می رود تا روز قیامت»! در حدیث دیگر از امام صادق (ع) می خوانیم: «من دعی الناس الی نفسه وفیهم من هو اعلم منه فهو مبدع ضال»، «کسی که مردم را به خویشتن دعوت کند، درحالی که در میان آنها آگاهتر از او وجود دارد، او بدعتگذار گمراه است»!

2- سعه صدر و گشادگی فکر و آمادگی پذیرش خوادث مختلف

در یکی از کلمات قصار معروف امیرمومنان علی(ع) می خوانیم: «اله الریاسه سعه الصدر»، «ابزار ریاست و مدیریت، سعه صدر و گشادگی روح و فکر و تحمل فراوان است».

3- آگاهی بر مسائل زمان

در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس»، «آنکس که آگاه از وضع زمان خود باشد مسائل پیچیده و گمراه کننده به او هجوم نمی آورد»!

4- رعایت عدالت و عدم تبعیض در میان مردم

در حدیثی می خوانیم که امام امیرالمومنین (ع) به عمربن خطاب فرمود: «ثلاث ان حفظتهن و علمت بهن کفتک ما سواهن، وان ترکتهن لم ینفعک شیی سواهن: «قال: و ما هن ابا الحسن؟ قال: اقامه الحدود علی القریب والبعید، واحکم بکتاب الله فی الرضا والسخط والقسم بالعدل بین الاحمر والاسود فقال عمر: لقد اوجزت و ابلغت!»، «فرمود: سه چیز است اگر آن را به خوبی حفظ کنی و عمل نمایی تو را از امور دیگر بی نیاز می کند و اگر آنها را ترک نمایی چیزی غیر از آن تو را سود نمی دهد. عمر عرض کرد: آنها چیست ای ابوالحسن؟! فرمود: اجرای حدود الهی نسبت به افراد دور و نزدیک، و حکم بر طبق کتاب خدا در خشنودی و غضب، و تقسم با عدالت در میان سیاه و سفید. عمر عرض کرد: به راستی مختصر گفتی و حق مطلب را ادا کردی»!

5- توجه به پاداش نیکوکاران و گذشت و اغماض نسبت به گنهکارانی که امید به بازگشت و توبه آنها می رود:
در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: «ثلاثه تجب علی السلطان للخاصه و العامه، مکافاه المحسن بالاحسان لیزدادوا رغبه فیه، وتغمد ذنوب المسیی لیتوب ویرجع عن غیه» (تالفهم جمیعا بالاحسان والانصاف»، «سه کار است که بر حاکم اسلامی لازم است در مورد عوام و خواص انجام دهد، نیکوکاران را پاداش نیک دهد تا برای انجام نیکی ها تشویق شوند، و گنهکاران را پرده پوشی کند تا از گناه خود توبه کنند و از گمراهی خویش باز کردند، و همه را زیر چتر احسان و انصاف جمع کند».

6- منافع مردم و خویش را یکسان دیدن!

از جمله دستورهایی که علی (ع) به محمد ابی بکر داد هنگامی که او را به زمامداری مصر برگزید این بود: «احب لعامه رعیتک ما تحب لنفسک و اهلبیتک واکره لهم ما تکره لنفسک واهلبیتک فان ذلک اوجب للحجه واصلح للرعیه»، «برای عموم مردم چیزی را دوست بدار که برای خود و خانواده خود دوست می داری و برای آنها چیزی را ناخوش دار که برای خود و خانواده خود ناخوش داری، چرا که این کار منطق تو را قوی تر می کند و مردم را به صلاح و اصلاح نزدیکتر می سازد».

7- پیوند عاطفی با مردم

در بعضی از روایات اسلامی سلطان عادل به منزله پدر شمرده شده است، و به مردم توصیه شده که همانند پدر او را گرامی دارند. مفهوم این سخن آن است که او هم باید با چشم فرزندی به مردم نگاه کند و به این ترتیب باید یک رابطه عاطفی نیرومند آن گونه که میان پدر و فرزندان است میان او و مردم برقرار باشد. امام موسی بن جعفر(ع) در حدیثی می فرماید: «ان السطان العادل بمنزله الوالد الرحیم فاحبوا له ما تحبون لانفسکم و اکرهوا له ما تکرهون بانفسکم»، «سلطان عادل به منزله پدر مهربان است پس دوست بدارید برای او آنچه را که برای خود دوست می دارید و ناخوش دارید برای او آنچه را برای خود ناخوش دارید».

8- دوری از بخل، جهل و نادانی، جفا و ستم

امیرمومنان علی (ع) در این زمینه می فرماید: «وقد علمتم انه لا ینبغی ان یکون الوالی علی الفروج والدماؤ  والمغانم والاحکام وامامه المسلمین، البخیل، فتکون فی اموالهم نهمته ولا الجاهل فیضلهم بجهله، ولا الجافی فیقطعهم بجفائه، و لا الخائف للدول، فیتخذ قوما دون قوم، ولا المرتشی فی الحکم فیذهب باحقوق ویقف بها دون المقاطع ، ولا المعطل للسنه فیهلک الامه، «شما می دانید کسی که بر نوامیس، خونها، غنائم، احکام و پیشوایی مسلمین حکومت می کند، نباید بخیل باشد، مبادا در جمع آوری اموال آنان برای خویش حرص ورزد، و نباید جاهل و نادان باشد که با جهلش آنها را گمراه سازد، و نه جفاکار که پیوندهای آنها را از هم بگسلد و نه ستمکار که گروهی را بی دلیل بر گروهی دیگر مقدم دارد، و نه رشوه خوار در قضاوت که حقوق آنها را پایمال  کند، و در رساندن حق به صاحبش کوتاهی ورزد، و نه تعطیل کننده سنت پیامبر(ص) که امت را به هلاکت بیفکند» (هیچیک از اینها شایسته حکومت و وزارت و ولایت نیست».

9- دوری از سازشکاری و هماهنگی با اهل باطل

همان امام بزرگوار در کلمات قصارش در نهج البلاغه می فرماید: «لا یقیم امرالله سبحانه الا من لا یصائع ولا یضارع ولا یتبع المطامع»، «فرمان خدا را تنها کسی می تواند برپا دارد که سازشکار نباشد، و به روش اهل باطل عمل نکند و پیرو فرمان طمع نگردد».

10- نسبت به مقام و منصب خویش به چشم امانت بنگرد

این نکته نیز قابل توجه است که در روایات متعددی پستها و مناصب و مقامها در حکومت اسلامی به عنوان امانت الهی معرفی شده است، نه به عنوان یک وسیله برتری جویی و استفاده شخصی. حتی قبل از روایات اسلامی، در بعضی از آیات قرآن نیز به آن اشاره شده است. در آیه 58 نساء می خوانیم: «ان الله یامرکم ان تودوا الامات ای اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل»، «خداوند به شما دستور می دهد که امانتها را به اهلش بسپارید و هنگامی که میان مردم داوری می کنید، خداوند پند و اندرزهای خوبی به شما می دهد خداوند شنوا و بیناست». در ذیل این آیه در تفاسیر و کتب حدیث روایات متعددی آمده که منظور از امانت، همان ولایت و حکومت، و در مرحله نخست ولایت امامان معصوم علیهم السلام است. از جمله در روایتی در تفسیر آیه فوق می خوانیم: «یغنی الامامه، و الامامه الامانه»، «منظور از این آیه امامت است، و امامت به معنی امانت می باشد»! در کتاب دعائم الاسلام نیز در حدیثی از علی(ع) نقل شده است که به قاضی اهواز «رفاعه»  چنین نوشت: «اعلم یا رفاعه ان هذه الاماره امانه، فمن جعلها خیانه فعلیه لعنه الله الی یوم القیامه، ومن استعمل خائنا فان محمدا(ص) بری منه فی الدنیا و الاخره»، «بدان ای رفاعه! این حکومت (و پستهای مختلف آن) امانت (الهی) است. هرکس در آن خیانت کند لعنت خدا تا روز قیامت بر او باد، و هرکس خائنی را به کار گیرد، محمد (ص) در دنیا و آخرت از او بیزارست».

در تفسیر درالمنثور از علی (ع) نیز نقل شده که فرمود: «حق علی الامام ان یحکم بما انزل الله وان یودی الامانه، فاذا فعل ذلک فحق علی الناس ان یسمعوا له وان یطیعوا وان یجیبوا اذا دعوا»، «بر امام و پیشوای مسلمین لازم است که مطابق آنچه خداوند نازل کرده است حکومت کند و امانت را ادا نماید، هنگامی که این کار را انجام دهد، بر مردم لازم است به سخنان او گوش فرا دهند، و اطاعتش کنند، و هرگاه آنها را فرا خواند به دعوت او پاسخ گویند».

در نهج البلاغه نیز می خوانیم که امام امیرمومنان (ع) در نامه ای به فرماندار آذربایجان نوشت: «وان عملک لیس بطعمه ولکنه فی عنقک امانه»، «کار تو (فرمانداری) برای تو وسیله نان و آب نیست، بلکه امانتی است در گردنت»! بدیهی است این روایات مفهوم گسترده آیه را که توصیه به حفظ همه امانات می کند محدود نمی کند، بلکه همان گونه که می دانیم بیان مصداق واضح امانت الهی است. این نیز جای شک نیست که آنکس که به این مناصب به چشم امانت الهی بنگرد طرز رفتارش نسبت به کسانی که آن را حق خود و ملک مطلق خویش می نگرند بسیار متفاوت است، همان گونه درباره اموال و ثروتها نیز قرآن چنین تعبیری را دارد و آنها را امانت  الهی در دست مردم می شمرد و مالک اصلی را خدا معرفی می کند که چند روزی این امانت را به بندگانش سپرده می فرماید: «وامنوا بالله و رسوله وانفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه»، «به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق کنید» (حدید/7). مسلما صرف کردن اموالی که به عنوان امانت نزد انسان است و صاحبش دستور صرف آن را در موارد خاصی می دهد، هیچ مشکلی ندارد، در حالی که اگر انسان خودش را مالک اصلی بداند، صرف آن برای او آسان نیست.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی –پیام قرآن 10 – از صفحه 132 تا 138

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/402791