نوآوری های آبلار در فلسفه مدرسی
فارسی 4078 نمایش |آبلار نه تنها در خصوص مناقشه ی کلیات، بلکه در خصوص شکل گیری کلی فلسفه ی مدرسی نیز حائز اهمیت است. او در کتابش تحت عنوان آری و خیر (Sic et Non) شمار فراوانی از قطعات و اقوال و آرا، عمدتا از آبای کلیسا، گرد آورد که ظاهرا ناقض یکدیگر بودند، تا این تناقضات ظاهری بررسی گردد و برای مسائلی که پیش آمده بود جوابهایی پیدا شود. با این حال، مهم است که دریابیم او سرگرم به سخره گرفتن تمسک به سنت نبود.
• تلاش برای عقلانی کردن اصول اعتقادی
آبلار در پاره ای از نوشته هایش به عقلانی کردن اصول اعتقادی، مخصوصا اصل اعتقادی تثلیث، گرایش داشت؛ و این امر باعث پدید آمدن خصومت برنار قدیس با او شد. ولی این گرایش به عقلانی کردن مختص به آبلار نبود: حتی مشاهده می کنیم که آنسلم قدیس هم از اثبات آموزه ی تثلیث با دلایل ضروری سخن می گوید. در زمانی که تمایز مشخصی بین الهیات جزمی و مابعدالطبیعه نظری درافکنده نشده بود، آن نویسندگانی که از منطق برای تنویر و شکافتن حقایق ایمانی استفاده می کردند طبعا گرایش داشتند به اینکه آنچه را الهی دانان متعلق به زمانه ای متأخر عقلانی کردن می خواندند بر خود روا دارند. ولی این بدان معنا نیست که ایشان اصل حجیت در امور ایمانی را محل تشکیک قرار می دادند. مسلما آبلار به چنین کاری دست نیازید. او در نامه ای به هلوئیز (Heloise) با صراحت اعلام می دارد که اگر فیلسوف بودن به معنای مخالفت با پولیس قدیس است خوش ندارد که فیلسوف باشد، و اگر ارسطو بودن به معنای مفارقت از مسیح است خوش ندارد که ارسطو باشد: او ایمان خود را به صخره ای می پیوندد که کلیسا بر روی آن بنا شده است. به هر تقدیر، اهمیت آری و خیر در تأثیری است که این اثر در روش مدرسی لاحق برجا نهاد. روش آبلار -گرد آوردن اقوال و آرای مانعه الجمع- روشی سراپا نوپدید نبود؛ اما راه را برای مشخص کردن ویژگی آن روشی که، فی المثل، در مجموعه الهیات (Summa Theologica) توماس قدیس در کار می بینیم هموار کرد. اگر به این کتاب نظری بیندازیم، ملاحظه می کنیم که توماس قدیس استدلالها و حجیتها یا مراجع متعارضی عرضه می دارد و آنگاه موضع خودش را شرح می دهد و از آن دفاع می کند، و در مباحث عمومی قرون وسطی رسم بر این بود که به دنبال کشاکش استدلالها و حجتها یا مراجع، جمع بندی نقادانه و بی طرفانه ی استاد بیاید.
• نظریات آبلار در اخلاق:
الف) رابطه نیت با عمل اخلاقی
دیگر کتاب مهم آبلار «خودت را بشناس» (Scito Teipsum) بود. این کتاب را می توان اثر اخلاقی خواند، که در آن آبلار ویژگی عمل اخلاقی را بررسی می کند؛ و بر نیت تأکید فراوان می ورزد. اعمال، فی حد ذاته، نه خوبند نه بد: نیت است که آنها را صواب یا خطا می کند. درست است که تمایلات یا گرایشهایی وجود دارد که فی حد ذاته خوب یا بد است؛ ولی تمایل یا گرایش بد (خوی ناپسند) به خودی خود گناه نیست. آدمی قادر است با آن به نبرد برخیزد؛ و این کاری شایسته است. گناه وقتی پدید می آید که آدمی به شر رضایت می دهد، یا دقیقتر بگوییم، وقتی که آدمی از انجام دادن کاری که نباید انجام داد نمی پرهیزد (آبلار موضوع را به این شیوه ی منفی بیان می کرد تا نشان دهد که گناه چیزی مثبت نیست). ولی رضایت دادن به شر چه معنایی دارد؟ معنای آن عمل کردن بدون اعتنا به اراده ی پروردگار است. گناه اساسا عبارت است از نوعی عمل باطنی اراده که متضمن خوار شمردن اراده ی پروردگار است؛ حال آنکه عمل صواب اساسا عبارت از نوعی عمل باطنی است که متضمن اعتنا به اراده ی پروردگار است. عمل بیرونی در هیچ کدام از این دو حالت چیزی مزید نمی کند. اگر میرغضبی به طور مشروع کسی را از سر رعایت عدالت و قانون به دار آویزد، عمل بیرونی او هیچ فرقی با همین عمل در حالتی که آن را با سائقه ی انتقام و خصومت شخصی انجام دهد ندارد. ولی در حالت اول عمل او صواب است، و در حالت دوم گناه. و نیت است که این تفاوت را موجب می شود. از این گذشته، اخلاقی بودن اعمال در گرو خوب بودن یا بد بودن نتایج آنها نیست: رقم زدن نتایج همواره در اختیار ما نیست. نیت، تمام آن چیزی است که اهمیت دارد.
ب ) تکلیف عمل اخلاقی غیر مسیحیان
با این حساب، تکلیف کسانی که بدون شناخت انجیل یا شریعت مسیح از دنیا می روند چه می شود؟ اگر آنها شریعت مسیح را نشناخته باشند، امکان ندارد عمل کردن به وجهی خلاف آن را آگاهانه و عامدانه انتخاب کرده باشند یا نیت شان خوار شمردن آن بوده باشد. در این صورت، ممکن نیست مرتکب گناه شده باشند. پس آیا ایشان رستگارند؟ آبلار در «خودت را بشناس» می گوید که بی ایمانی آنان دلیلی کافی بر لعن ایشان است، گرچه سبب این بی ایمانی بر ما معلوم باشد. اما در کتاب الهیات مسیحی (Theologia Christiana) خود از رأی آن دسته از مؤلفان اولیه ی مسیحی بهره می گیرد که می گفتند خداوند به همان وجه که قوم یهود را به وسیله ی شریعت و انبیا آگاه کرده است، مشرکان را نیز به وسیله ی فلاسفه ی آنها از بی خبری درآورده است. مشرکانی به رستگاری رسیده اند که به حقیقت اقتدا کرده اند، حقیقتی که به وسیله ی فلاسفه ای که خداوند و قانون طبیعی را تصدیق کردند و حتی تا اندازه ای برخی رازهای مسیحیت را به فراست دریافتند به ایشان ابلاغ گردید.
ج ) نتیجه
پیداست که آبلار با درمیان آوردن ملاحظات کاملا الهیاتی، مقولات اخلاقی را مغشوش می کرد. لااقل این چیزی است که غالب فلاسفه ی جدید می گویند. به علاوه، اگرچه نیت درست یکی از مؤلفه های عمل اخلاقی است، یگانه مؤلفه ای نیست که باید مدنظر قرار داد. ولی نکته ی نظرگیر در بررسیهای اخلاقی آبلار این است که او به مسائل اخلاقی گیرا و مهم توجه دارد و به صورت بندی آنها کمک کرد، و نیز اینکه از رهگذر طرز مواجهه ی خویش با این مسائل بر جهات درونی و روانی عمل اخلاقی انگشت تأکید نهاد. به تعبیری دیگر، طرز مواجهه ی او با این مسائل مرحله ای از رشد و بالندگی علم اخلاق در قرون وسطی بود. آرای او می بایست به حساب آید، خواه این آرا به همان شکل که آبلار آنها را شرح داده بود مقبول می افتاد خواه مطرود.
در کتابی از این دست دشوار می توان تصویری رضایت بخش از آن ذکاوت، نظم و دقت، و به تعلق خاطر به زبان و تمیز دادن الفاظ ترسیم کرد که مایه ی امتیاز طرز مواجهه ی آبلار با مسائلی بود که خواه در منطق، خواه در الهیات و خواه در اخلاق با آنها سروکار داشت. خطایی است فاحش که او را صرفا متفکری [داری وجهه ی نظر] انتقادی و ویرانگر بدانیم. ژیلسون (Gilson) خوب گفته است که تأثیر آبلار فراخ دامنه بود و او، به تعبیری، ملاکی فکری برای اخلاف خویش برنهاد. چه بسا این از جهاتی مهمترین وجه مشغله ی او بوده باشد، یعنی این امر که او کل سطح تفکر فلسفی را به مرتبه ای تازه برکشید. این مطلب را بررسیهای امروزی درباره ی نوشته ها و تأثیر آبلار آفتابی کرده است.
منـابـع
فردریک کاپلستون- دیباچه ای بر فلسفه قرون وسطی- انتشارات ققنوس 1383
محمد ايلخانی- تاريخ فلسفه در قرون وسطی- انتشارات سمت 1382
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها