ضرورت تفاهم میان ادیان الهی

فارسی 3035 نمایش |

ضرورت تفاهم

آیات قرآنى و روایات ماثوره از پیامبر (ص) ما را به تفاهم با اهل کتاب ارشاد و تشویق مى نماید. اسلام براى اهل کتاب امتیازات ویژه اى نسبت به سایر ملل قائل است. دلائل و شواهد دراین زمینه بسیار است که به برخى از آنها عبارتند از:

توصیه قرآن به تفاهم
خداوند می فرماید: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمه سواء بیننا و بینکم ان لاتعبد الا الله و لاتشرک به شیا و لایتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله؛ اى اهل کتاب بیایید به سوى کلمه و سخنى که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را شریک او قرار ندهیم و بعضى از ما بعضى دیگر را غیر از خداوند یگانه به خدایى نپذیرند.» (آل عمران/ 64) سواء در لغت به معناى [مساوى الطرفین] و در آیه به معناى چیزى است که بین مسلمانان و سایر اهل کتاب از نظر ایمان و عمل مساوى و مشترک باشد و یا به معناى این که قرآن و تورات و انجیل در دعوت به سوى آن کلمه اتفاق داشته باشند. در آیات پیش از این قرآن در دعوت به اسلام و رد منکران رسالت پیامبر (ص) تا مرز مباهله پیش رفت و آن گاه که از پذیرش دعوت و مباهله سرباز زدند در آیه فوق دعوت به تفاهم بر نقاط مشترک بین اسلام و اهل کتاب مطرح شده است. قرآن با این شیوه برخورد به ما مى آموزد اگر اهل کتاب اسلام را نپذیرفتند تا در تمامى اهداف مقدس با شما همراهى و همکارى کنند بکوشید در بخشى که با شما اشتراک در عقیده و هدف دارند همکارى آنان را جلب کنید. علامه طباطبائى در ذیل آیه فوق مى نویسد: «دعوتى که در آیه بدان امر شده است در حقیقت دعوت به اجتماع است... در حقیقت قرآن مى خواهد بفرماید بیایید به این کلمه مشترک چنگ زنیم و در نشر و عمل به موجبات آن یاور و پشتیبان همدیگر باشیم.»

لزوم دفاع از مشترکات

از آنجا که مساله توحید در راس همه مسائل مشترک انبیاء الهى بوده و از اهمیت ویژه اى برخوردار است مسلمانان وظیفه دارند در صورتى که توحید و مراکز عبادت اهل ادیان آسمانى مورد هجوم کفار قرار گیرد حوزه مسؤولیت خویش را گسترش داده و به دفاع از کیان توحید و مراکز عبادت ادیان توحیدى برخیزند: «اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا وان الله على نصرهم لقدیر* و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثرا؛ به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل شده رخصت [جهاد] داده شده است چرا كه مورد ظلم قرار گرفته‏ اند و البته خدا بر پيروزى آنان سخت تواناست. همان كسانى كه به ناحق از خانه‏ هايشان بيرون رانده شدند [آنها گناهى نداشتند] جز اينكه مى‏ گفتند پروردگار ما خداست و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض ديگر دفع نمى ‏كرد صومعه ‏ها و كليساها و كنيسه ‏ها و مساجدى كه نام خدا در آنها بسيار برده مى ‏شود سخت ويران مى ‏شد و قطعا خدا به كسى كه [دين] او را يارى مى‏ كند يارى مى‏ دهد چرا كه خدا سخت نيرومند شكست‏ ناپذير است.» (حج/ 39- 40)
اگر خدا بعضى را به وسیله بعضى دیگر دفع نکرده بود دیرها و کلیساها و کنشتها و مسجدهایى که نام خدا به فراوانى در آن برده مى شود ویران مى گردید. آیه فوق در راه تفاهم ادیان قدمى فراتر نهاده و دفاع از معابد مسیحیان (صومعه و کلیسا) و یهودیان (صلوات) و مساجد را از علل تشریع جهاد و از وظایف مسلمانان شمرده است. دیدگاه مفسران در این که این آیه شامل مسلمین و زمان موجود مى شود یا خیر مختلف است. عده اى به این نظرند که آیه مربوط به زمان گذشته و وجود قتال و دفاع در هر یک از ادیان گذشته بوده و شامل دفاع مسلمین از معابد اهل کتاب نمى شود. عده اى نوشته اند آیه در موضع تشریع جهاد و قتال براى حفظ دین است.
اینان در خصوص مساله به چیزى تصریح نکرده اند. به عنوان نمونه علامه طباطبائى (ره) پس از بیان این مطلب که آیه در موضع تشریع جهاد و قتال مى باشد و مراد از «دفع الله بعضهم ببعض» اعم از قتال است و دفع به وسیله قتال آخرین اقدامى است که در این راستا صورت مى گیرد مى نویسد: «فلسفه تشریع قتال حفظ مجتمع دینى از شر دشمنانى است که با تمامى قوا در صددند نور خدا را خاموش کنند. اگر جهاد و قتال نبود معابد دینى و مشاعر الهى منهدم مى شد و عبادتها و مناسک نسخ مى شد.»
برخى دیگر مى گویند آیه شریفه شامل زمان موجود نیز مى شود و بر مسلمانان لازم است در صورتى که معابد اهل کتاب مورد هجوم کفار و ملحدین قرار بگیرد دفاع کنند. اینان نیز بر دو دسته اند عده اى فقط به دفاع ازاهل ذمه و معابد آنان معتقدند و عده اى به دفاع از اهل کتاب و معابد آنان به طور عام تصریح کرده اند. به عنوان نمونه یکى از علماء و مفسرین اهل سنت در ذیل آیه مى نویسد: «غرض دوم از تشریع جنگ دراسلام حمایت از همه ادیان الهى است آن گاه که مورد تجاوز واقع گردند و آیه شریفه "لولا دفع الله الناس" بر آن دلالت دارد. اگر خداوند چنین دفاعى را جازه نمى داد همه عبادتگاهایى که خداوند در آن مورد پرستش قرار مى گیرد همچون صومعه هاى نصارى و کنیسه هاى یهود و مساجد مسلمانان بر اثر ستم بت پرستان و منکران معاد از بین مى رفت. و این یک اصل دینى عامى است که بر آزادى ادیان صراحت دارد و نیز بر حمایت مسلمانان از معابد و اهل آن دلالت دارد.»

اسلام پشتیبان ادیان آسمانى

اسلام خود را حافظ و نگهبان ادیان گذشته مى شمرد و وظیفه خود مى داند که در دیدگاهها و آرمانهاى مشترک چه در بعد فکرى و یا عملى به دفاع از آنان برخیزد زیرا تضعیف ارکان ادیان گذشته موجب تضعیف اسلام و تضعیف اسلام موجب وهن و سستى سائر ادیان را در پى خواهد داشت. اسلام مهمترین دلیل بر رسالت حضرت موسى و عیسى (ع) بوده و هست و هرگونه خدشه در اصالت اسلام موجب خدشعه در حقانیت آنان خواهد بود. مرحوم محمدجواد مغنیه (ره) در تفسیر آیه شریفه ذیل: «ودت طائفه من اهل الکتاب لو یضلونکم و مایضلون الا انفسهم و مایشعرون؛ گروهى از اهل کتاب دوست دارند تا شما را گمراه کنند در حالى که جز خودشان را گمراه نمى کنند.» (آل عمران/ 69) مى نویسد: «مراد از طائفه جماعتى از بزرگان اهل کتابند. و این آیه شریفه بر مبشرین مسیحى قابل تطبیق است زیرا تمام توان خود را به کار مى گیرند تا مسلمانى را نصرانى گردانند و اگر این کار برایشان مشکل باشد سعى مى کنند تا او را در اسلام به شک و گمراهى بکشانند و به این بسنده مى کنند که بى دین باشد. ولى آنان با این کار خودآگاه به خود ضربه مى زنند زیرا تضعیف اسلام به عنوان دینى که مردم را به سوى خالق مدبر و حکیم دعوت مى کند عقب نشینى و تضعیف همه ادیان و روساى آنان را به دنبال خواهد داشت.» ما تفسیر آیه: «و مایضلون الا انفسهم و ما یشعرون» را چنین مى فهمیم.

سیره پیامبر

با نگاهى گذار به تاریخ اسلام در مى یابیم که پیامبر اسلام (ص) در تحقق بخشیدن به ماموریت الهى خویش نامه هایى براى زمامداران و عالمان اهل کتاب ارسال مى داشته است و یا سفیرانى را مى فرستاد تا پیام توحیدى او را باز گویند و اهداف و برنامه هاى اسلام را تشریح کنند. و در مرحله دوم با استشهاد به آیه «تعالوا الى کلمه سواء» آنان را به نقاط مشترک و تفاهم و وحدت در آن نقاط فرامى خوانده است. به عنوان نمونه در نامه پیامبر (ص) به [هرقل] فرمانده رومیان چنین آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم من محمدبن عبدالله الى هرقل عظیم الروم. سلام على من اتبع الهدى. اما بعد فانى ادعوک بدعایه الاسلام. اسلم تسلم. یونک الله اجرک مرتین. فان تولیت فانما علیک اثم الاریسین. یا اهل الکتاب تعالوا کلمه سواء بیننا و بینکم ان لاتعبد الا الله؛ به نام خداوند رحمان و رحیم. از محمدبن عبدالله به [هرقل] بزرگ روم. سلام بر آن کس که از هدایت پیروى کند. اما بعد مى خوانم تو را به سوى اسلام. اسلام بیاور تا در سلامت باشى و خداوند اجر تو را دو چندان دهد. اگر از آن رویگردانى گناه [اریسین] بر عهده توست.»
در تفسیر این واژه اختلاف است. ابن اثیر در نهایه ج 1. 31 مى نویسد: «مراد کارمندان دربار است.» برخى مى گویند: «مراد کشاورزان است زیرا اکثریت مردم آن روز را طبقه کشاورز تشکیل مى داده است.» برخى گفته اند که اریس نام طایفه اى است که در روم زندگى مى کردند، اى اهل کتاب بیایید به سوى کلمه اى که مشترک بین ما و شماست. این مضمون در سایر نامه هاى پیامبر (ص) به بزرگان اهل کتاب و زمامداران آن روز دیگر کشورها به چشم مى خورد. افزون بر این در نامه هایى که پیامبر (ص) به غیر اهل کتاب نوشته است تنها به قسمت اول اکتفاء کرده و آنان را دعوت به تفاهم نکرده است. همه این موارد بیانگر این مطلب است که برخورد آن حضرت با اهل کتاب غیر از برخورد با غیر اهل کتاب بوده است.

نشر اسلام
ما معتقدیم که اسلام دینى است جهانى و قابل عرضه به تمامى انسانها در همه عصرها. افزون بر این پیروان اسلام موظفند که اسلام را با تمام ابعاد در میان جوامع مختلف انسانى نشر و تبلیغ کنند. امروز اکثریت مردم روى زمین را پیروان یکى ازادیان بزرگ تشکیل مى دهند و عقول و افکار آنان تحت تاثیر جهان بینى و ایدئولوژى رسمى آن دین مى باشد. براى چنین مردمى چگونه و با چه زبانى مى شود اسلام را عرضه کرد؟ براى پاسخ به این سوال توجه به دو نکته اساسى ضرورى است:
1. در مرحله نخست ما باید مخاطبان اصلى دعوت خود را بشناسیم از مرام و فرهنگ آنان اطلاع دقیق و کافى داشته باشیم و تحولات تاریخى و فکرى آنان را بدانیم. باید بدانیم که مخاطبان ما چگونه مى اندیشند. به چه چیزهایى معتقدند تا بفهمیم چه چیزهایى را باید به آنان بدهیم وجه چیزهایى را باید از آنان بگیریم و یا تصحیح کنیم. بر خلاف تصور عمومى از ادیان بزرگ اطلاعات کافى نداریم. تحولات مهمى در افکار و عقاید مسیحیان در قرون اخیر به وجود آمده است. شاخه هاى جدیدى از مسیحیت اظهار وجود کرده اند که به خوبى براى ما شناخته شده نیستند. با مراجعه به کتب ملل و نحلل نیز نمى توان آنان را به درستى شناخت از این روى مذاکره و تفاهم با ادیان توحیدى زمینه مناسبى را جهت آشنایى با آنها فراهم مى آورد.
2. تبیین اسلام براى پیروان ادیان بزرگ دنیا تنها در صورتى مؤثر است که به صورت مقایسه اى و تطبیقى و با بیانى صحیح انجام گیرد. این روش مردم را به تفکر و داورى بیشتر وا مى دارد بر خلاف القاء و تلقین یک جانبه که چه بسا به مقاومت و عکس العمل منفى مخاطب منجر مى شود و نتیجه اى حاصل نمى گردد. تفاهم ادیان توحیدى و مذاکره علماى دین بهترین راه براى تبیین و تدوین و تنظیم مقایسه اى ادیان توحیدى مى باشد. تدوین یک جانبه باعث بدبینى و عدم اعتماد و عکس العمل منفى خواهد شد اما در صورتى که علماى دینى آنان دراین تنظیم درست داشته باشند این کار از اعتبار لازم برخورد خواهد شد و با دیده اعتماد بدان خواهند نگریست.
اسلام مسیحیت و یهودیت ادیان توحیدى و ابراهیمى هستند. اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین توحیدى توجه کامل به دو دین قبل از خود دارد. در بسیارى از آیات قرآن کریم خود را مکمل و مصدق آن دو مى داند بنابراین مشترکات بسیارى میان این ادیان وجود دارد. تفاهم و تقریب پیروان این ادیان به ویژه عالمان دینى مى تواند بفهم و عمق و آگاهى بیشتر نسبت به مشترکات کمک کند. به گفته یکى از بزرگان ما از طریق این مذاکرات در چگونگى تقریر مسائل و موضوعات مشترک میان این ادیان معلومات و تجربه هاى جدیدى کسب مى کنیم. معناى این سخن این نیست که ما از طریق این مذاکرات مثلا در مسأله تصویر خدا در اسلام و مسائل دیگر اسلامى تجدید نظر کنیم. هرگز نمى خواهم این را بگویم بلکه مى خواهم بگویم مثلا در مسائلى از قبیل انسان شناسى فرهنگى جامعه شناسى و روان شناسى درباره (میل دینى انسانها و جامعه ها) چه مى گویند... در این مسائل علماى ادیان دیگر به ویژه مسیحیان نظرها و تجربه هاى کاملا جدیدى در اختیار دارند. اطلاع از این نظرها و تجربه ها براى علماى اسلام بسیار مفید و حتى ضرورى است.

تثبیت موقعیت جمهورى اسلامى

همانگونه که مسئولیت نشر و تبلیغ اسلام به عهده ماست تبیین انقلاب اسلامى و دستاوردهاى آن و پاسخ به شبهاتى که در رابطه با این نظام مطرح است و بالاخره تثبیت موقعیت سیاسى جمهورى اسلامى در صحنه بین المللى نیز وظیفه ماست. براى انجام این عمل باید تفکر نادرستى که از اسلام و مسلمانان در اندیشه بخش عظیمى از مردمان غرب جاى گرفته است بزدائیم و آنان را با دستاوردهاى انقلاب اسلامى آشنا کنیم. این عمل باعث مى شود که مردم کشورهاى غربى نه حکومتهاى آنان با دید واقع بینانه ترى با ما برخورد کنند و خواسته ها و واقعیتهاى جامعه ما را درک کنند. از شیوه هاى موثر براى این عمل مذاکره و تفاهم پیروان ادیان توحیدى به ویژه عالمان دینى آنان مى باشد. بر خلاف تصور عمومى علماى ادیان بزرگ دنیا در میان اکثریت مردم خود نفوذ فرهنگى دارند. مقدمه لازم براى تحول افکار این مردم تحول در افکار علماى دینى آنان است و این ممکن نیست مگر از طریق مذاکرات و تفاهم ادیان.

نیاز زمان و مسؤولیت ادیان توحیدى
امروزه دنیا پس از یک هجوم همه جانبه به سوى مادیت و پشت پا زدن به مذهب اندک اندک از آن دلزده شده است و تمدن غرب با همه دستاورهاى مادى که براى بشر در برداشته نتوانسته است به نیازهاى روحى او پاسخ دهد. تمام مکاتب انسانى که ادعاى انسان خواهى و نجات انسان را داشته اند در بن بست مانده اند. اکنون کششى به سوى مذهب و دین در میان مردم مشاهده مى شود. این روحیه خداجویى مى تواند سرآغازى باشد براى مشکلات معنوى و پشتوانه بزرگى براى اخلاق. ما معتقدیم که آنچه بشر را مى تواند از سقوط اخلاقى نجات بخشد مذهب است و بس. از این روى بر عالمان دینى ادیان الهى است که از وضع موجود استفاده لازم را ببرند و با تفاهم و تبیین دستورالعملهاى الهى و اخلاقى انسانها را از مادیت و بحرانهاى اخلاقى نجات بدهند و با خدا و معنویات آشنا کنند.
از طرف دیگر نزدیکى عالمان دینى مى تواند آنان را در مقابل دشمن مشترک قوت بخشد. در این برهه از زمان به طور جدى ادیان توحیدى در معرض تهدید قرار گرفته اند. به گفته دکتر بوکاى در روزگار ما ادیان توحیدى در معرض تهدید روحیه مادى قرار گرفته اند. در کشورهاى گوناگون هم در ممالکى که تحت تاثیر طرز تفکر یهودى و مسیحیند و هم در کشورهاى مسلمان و خصوصا در برخى از محیطهاى علمى این مطالب عنوان واز آن دفاع مى شود که علم و دین با یکدیگر سر ناسازگارى دارند. از این روى تفاهم عالمان دین و ایجاد جبهه اى مشترک در این زمینه سدى محکم در برابر بحرانهاى اخلاقى و شبهات نو پیدا خواهد بود. افزون بر این نزدیکى عالمان بزرگ مى تواند جوابى علمى باشد بر آنچه مادیون آن را دستاویز قرار داده اند. عده اى از مبلغان مادیگرا با بهانه قرار دادن جنگهاى مذهبى بین اسلام و مسیحیت به دین به عنوان عامل تفرقه نگریسته و چنین تبلیغ مى کنند که تنها عامل وحدت و صلح در جوامع بشرى لائیک و دور شدن از دین است. با توجه به مطالب یاد شده ادیان بزرگ الهى باید در یک جبهه مشترک با امواج نیرومند فرهنگهاى الحادى که هم سرمایه ایمان را از انسان مى گیرد و هم بنیاد اخلاق را در زندگى ویران مى سازد بایستند. در این ادیان مشترکات زیادى هست که مى توان از آنها سدى محکم در مقابل عوامل مخرب پدید آورد. این مشترکات در این مذاکرات بهتر شناخته مى شوند.

خرافه زدایى
در طول تاریخ مطالبى به شریعت موسى و عیسى (ع) افزوده شده که هیچ سنخیتى با ادیان آسمانى ندارد. همچنین برداشتها و تفسیرهاى نابجایى صورت گرفته است که با آنچه موسى و عیسى (ع) آورده اند فاصله بسیار زیاد دارد. قرآن بارهاى بار این مطالب را متذکر شده و در موارد بسیارى به خرافه زدایى پرداخته است. ما موظفیم به پیروى از قرآن از ادیان توحیدى خرافه زدایى کنیم. براى انجام این وظیفه لازم است اطلاعات دقیق و کافى از تحول تاریخى این ادیان عقاید و ارزشهایى که هم اکنون بدان معتقدند داشته باشیم تا بتوانیم این وظیفه را به خوبى انجام دهیم. مذاکره و تفاهم با ادیان توحیدى زمینه مناسبى را براى شناخت آنها در ابعاد گوناگون فراهم مى سازد.

حل مشکلات

اکثریت جهان از پیروان ادیان آسمانى تشکیل یافته است. احتیاجات جهانى دنیا را بسان خانواده اى بزرگ درآورده است. بخش عظیمى از مسلمانان در ممالک غیر اسلامى و بخشى از غیر مسلمانان در بلاد اسلامى زندگى مى کنند. مذاکره و تفاهم علماى ادیان آسمانى مى تواند کمک خوبى به حال مشکلات آنان بنماید. رفع خصومتها و ایجاد زندگى مسالمت آمیز و به دور از جنگ و جدال و شکوفایى فرهنگ و اقتصاد ملل جهان تنها از طریق تفاهم میان علماى دینى میسر است. ما اگر بتوانیم این روحیه را ایجاد کنیم که هر کس بتواند در یک جو آرام و سالم سخنانش را بیان کند و سخنان دیگران را نیز به همین گونه بشنود زمینه بسیارى از اختلافات و دشمنیها را از میان برداشته ایم. آنچه ما را در انجام امور فوق دلگرم مى کند تحول آمادگى است که در جهان مسیحیت به ویژه جوامع اروپایى احساس مى شود.
بنا به گفته عالمانى که با روشنفکران و صاحب نظران دیگر ادیان در ارتباط هستند آنان بیش از گذشته آماده مذاکره و تفاهم هستند آنان بیش از گذشته آماده مذاکره و تفاهم هستند. علاقه دارند که با مسلمانان به ویژه مسلمانان پایبند به اسلام بیشتر در تماس بوده و با کلام و مبانى اسلامى بیشتر آشنا گردند. این حرکت در بین روشنفکران مسیحى که راه خود را از مسیحیان خرافى و معتقد به تثلیث جدا کرده اند و اعتقاد جازم به خداى یگانه دارند و عیسى را عبد خدا مى دانند مى تواند تحول آفرین باشد. بنابر نظر سنتى مسیحیت آفریده یک فرد یعنى عیسی مسیح است. تا به امروز نیز این نظریه هنوز کاملا منسوخ تلقى نمى شود.
البته در محافل روشنفکرى و با فرهنگ دیگر عیسى را خدا نمى دانند. دکتر برکاى در تحقیق خود درباره [عهدین قرآن و علم] پس از بر شمردن فاصله هاى مسجد و کلیسا و دور نگهداشتن مسیحیان از ارتباط با مسلمانان مى نویسد: «پس از شوراى روحانى واتیکان در این طرز رفتار تغییرى پدید آمد. یکى از اسناد دبیرخانه امور غیر مسیحیان واتیکان به این مطلب پرداخته است. عنوان سند رهنمودهایى براى گفتگو میان مسیحیان و مسلمانان است. به موجب این سند مسیحیان دعوت شده اند که تصور کهنه و قدیمى خود را از اسلام کنار بگذارند و از تصویر مسخ شده اسلام که میراث گذشته و نتیجه پیشداوریها و ثمره تهمت ها و افترائات است دست بردارند.»
البته دراین که چه گامهایى در راه تحقق آن از ناحیه واتیکان برداشته شده سخنى است مورد بحث ولى تجدد در تفکرات گذشته و اعتراف به اشتباهات از ناحیه مرکزیت اصلى مسیحیت مى تواند بیدارى آفرین باشد و مایه دلگرمى ما در مذاکره و تفاهم با دیگر ادیان توحیدى. کوتاه سخن این که تفاهم با ادیان توحیدى و برگزارى سمینارهائى در این راستا مى تواند مفید و کارساز باشد. امروز مسائل فکرى و فرهنگى به مسائل بین المللى تبدیل شده است. اگر اندیشه هاى اسلامى با قوت تمام در سطح این مجامع حضور نداشته باشد به نفع فرهنگ اسلامى نخواهد بود. به عکس حضور دقیق و حساب شده علماء در آن مجامع ثمرات و پیامدهاى خوبى را به دنبال دارد.

منـابـع

سید محمدحسین طباطبایی- تفسير الميزان- جلد 3 ص 246، جلد 14 ص 385

مقاله تفاهم اديان- مجله حوزه شماره 7. 123 و شماره 46

دكتر بوكاى- عهدين قرآن علم- ترجمه حسن حبيبى- صفحه 7- 8

كارل كائوتسكى- بنيادهاى دين و مسيحيت- جلد 1 صفحه 23

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد