رابطه خاتمیت با امامت
English فارسی 2607 نمایش |رابطه خاتمیت با امامت
به طور کلی شیعه بر خلاف اهل سنت معتقد است که همان اهداف و اغراضی که منجر به ارسال رسل و انزال وحی از طرف خداوند شده، به نوعی دیگر در حضور امام دنبال می شود؛ لذا اکثر وظایف و شئونی که پیامبر اکرم (ص) در زمان حیاتش به عهده داشت در زمان ممات و غیابش در جامعه ی اسلامی، به امامان معصوم (ع) منتقل و واگذار می شود.
البته این شئون غیر از شئون فردی آن حضرت است، چون همه و حتی خود ائمه (ع) بر این امر متفقند که هیچ امری در کمال و تقرب، همچون رسول خدا (ص) در هستی یافت نمی شود. واضح است که با اعلام خاتمیت دین اسلام و پس از وفات پیامبر اسلام (ص) آمدن شریعتی جدید برای همیشه منتفی شده است. خداوند متعال ختم نبوت را چنین اعلام فرمود: «ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین؛ محمد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده ی خدا و خاتم پیامبران است.» (احزاب/ 40)
بنابراین پس از شریعت اسلام، هیچ پیامبری، نه تشریعی و نه تبلیغی، نخواهد آمد و نبوت پیامبر اسلام پایان دهنده ی سلسله ی پیامبران است. این عقیده مورد اتفاق و اجماع همه ی مسلمانان و از ضروریات دین است و منکر آن در واقع منکر اسلام و نبوت پیامبر اسلام (ص) است. بنابراین پس از رحلت پیامبر (ص) نزول وحی آسمانی برای همیشه منقطع شده است. خاتمیت یعنی نبی نمی آید و کسی وحی تشریحی نمی آورد، حکم جدیدی نمی آورد، حرام جدیدی، حلال جدیدی، واجب جدیدی، مستحب جدیدی نمی آورد. در بیان نورانی حضرت امیر (ع) آنچنانکه در نهج البلاغه ملاحظه می فرمایید، آمده است که: «لقد انقطع بموتک مالم ینقطع بموت غیرک من النبوة و الأنباء و أخبار السماء؛ همانا به مرگ تو بریده شد چیزی که با مرگ دیگران (پیغمبران) بریده نگردید از نبوت و احکام الهی و اخبار آسمانی.» (نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبة 235)
یعنی با رحلت رسول اکرم (ص) دیگر فرشته ای که وحی بیاورد نیست، چون فرمود: «الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الإسلام دینا؛ امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم. و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم.» (مائده/ 3) با ولایت، دین کامل شده است؛ اما وحی، انحاء فراوانی دارد: وحی تصدیقی، وحی تأییدی، وحی انبائی، عالم به ملاحم شدن و.... مصحف فاطمه (س) از این قبیل است، جفر و جامعه از این قبیل است.
مرحوم کلینی (ره) نقل کرده است، که وجود مبارک حضرت امیر (ع) فرمود، وقتی من وارد شدم، دیدم حضرت فاطمه (س) مطالب تازه ای دارد، گفتم «چیست؟» فرمود: «جبرئیل بر من نازل شده است و این مطالب را گفته است.» جریان از این قبیل است، فلان حادثه اتفاق می افتد، فلان حادثه رخ می دهد. این وحیها کاری به شریعت ندارد، اینها ملاحم آینده و تکوین است، و مربوط به اسرار عالم و باطن قرآن است. وجود مبارک حضرت زهرا (س) املا می فرمود، وجود مبارک حضرت (ع) می نوشت، و شده بود: مصحف فاطمه. وقتی از بعضی از ائمه (ع) سؤال می کردند که شما این مطلب علمی را که می فرمودید، در کجای قرآن است؟ می فرمودند، در مصحف مادرمان زهرا (س) است. از این قبیل علوم برای ائمه (ع) فراوان است.
هیچ کس بعد از پیامبر (ص) نمی تواند مدعی مقام دریافت و ابلاغ وحی باشد. حتی امامان شیعه که در اکثر شئون با پیامبر (ص) مشترکند از این مقام محروم هستند؛ البته مراد از وحی در این جا، وحی نبوت است، نه الهام و تحدیث که این مرتبه شامل ائمه (ع) هم می شود.
وظایف و شئون پیامبر اکرم (ص)
بی تردید پیامبر اکرم (ص) در مدت بیست و سه سال نبوت خویش، وظایف و شئون مختلفی را در قبال جامعه ی اسلامی بر عهده داشتند که برخی نیاز به تداوم ندارند، مانند دریافت و ابلاغ وحی یا پیام آوری از خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر و برخی دیگر که عمده ی وظایف آن حضرت بود، مربوط به شئونی است که باید تداوم داشته باشند؛ آنها عبارتند از:
1. تفسیر و تبیین وحی الهی و تشریع اهداف و مقاصد آن.
2. بیان و توضیح احکام موضوعات جدید در حوزه ی وظایف و احکام فردی و اجتماعی مسلمانان.
3. پاسخ گویی به شبهات مخالفین اسلام و رد اعتراضات آنان به حقانیت آیین اسلام.
4. محافظت و پاسداری از کیان آموزه های دینی و جلوگیری از وقوع تحریف و بدعت در آنها.
5. داوری و قضاوت در اختلافات و نزاع های بین مسلمین و تطبیق و اجرای حدود و قوانین کلی الهی.
6. حکومت داری و ریاست بر عامه ی مردم در همه ی مسائل اجتماعی و سیاسی.
حال سؤال اساسی این است که غیر از ابلاغ وحی که مخصوص انبیا بود، بعد از پیامبر (ص)، دیگر وظایف ایشان چه وضعیتی خواهد داشت؟ آیا شارع در متن دین برای جبران آنها تدبیری اندیشیده یا آنها را به خود امت واگذار کرده است؟ واقعیت ها و گزارش های تاریخی از اختلاف شدید مفسران در تفسیر پاره ای از آیات قرآن، اختلاف شدید مسلمانان در احکام عملی و حتی در مورد تفسیر سنت پیامبر (ص)، هجوم بی امان شبهات ویرانگر به عقاید اسلام و شیوع ده ها هزار حدیث مجعول و.... همگی گویای این حقیقتند که امت اسلامی از یک سو نیازمند آن است که عمل به وظایف یاد شده پس از وفات رسول خدا (ص) تداوم یابد و از سوی دیگر، خود امت (بدون امداد الهی) هرگز قادر به پاسخ گویی به این نیازها نیست.
دو احتمال
اول آن که خداوند، با علم به ناتوانی امت اسلامی از رفع نیاز خود، امر آنان را به خودشان واگذار کرده باشد. این احتمال آشکارا باطل است؛ چون لازم می آید خداوند حکیم، غرض خویش از ارسال پیامبر (ص) و تشریع آیین اسلام و ختم نبوت را نقض کند و این از سوی حکیم، ممتنع است.
دوم آن که خداوند حکیم، برای حفظ شریعت اسلامی و مصونیت آن از تحریف و نیز برای استمرار هدایت مردم، اشخاصی شایسته و مصعوم را به مردم معرفی کرده باشد تا پس از پیامبر (ص) عهده دار مسئولیت ها و وظایف یاد شده گردند. بدیهی است که این احتمال صحیح است.
بنابراین امامت چیزی جز تداوم و استمرار وظایف و شئون نبوت و رسالت نیست و مقام امامت مقام تحقق و عینیت بخشیدن به اهداف رسالت است. اما چه کسانی و با چه شرایط و اوصافی می توانند این وظایف را تداوم بخشند؟ بی تردید هیچ کسی جز انسان هایی معصوم و افضل و اعلم که از طرف خداوند منصوب شده اند، شایستگی پذیرش این مسئولیت الهی و خطیر را ندارد؛ «لا ینال عهدی الظالمین؛ این عهد و امانت من (مقام امامت) به ظالمین نمی رسد.» (بقره/ 124)
مراتب و شئون امامت
امامان شیعه (ع) همه وظایف و مسئولیت های پیامبر اکرم (ص) را، به غیر از مقام نزول و دریافت و ابلاغ وحی، به نوعی دیگر، بر عهده دارند، چون آنان جانشینان واقعی و به حق پیامبر عظیم الشأن (ص) هستند:
1. حکمت سیاسی و رهبری جامعه: مسئله ی رهبری اجتماع، که یکی از شئون اساسی پیامبر (ص) به اتفاق اهل سنت و شیعه و همه عقلاست، نباید بعد از ایشان بلاتکلیف بماند. «لابد للناس من امیر بر او فاجر؛ هر جامعه ای ناچار است از داشتن حاکمی، چه نیکوکار باشد و چه ستمکار.» البته شیعه بر خلاف اهل تسنن معتقد است که این شخص باید معصوم و برگزیده از طرف خداوند باشد.
2. مرجعیت دینی: این مرتبه که مهم ترین و اصلی ترین وظیفه ی امام به شمار می رود، نوعی کارشناسی حقیقی اسلام است که به تبیین و تفسیر صحیح و کامل از وحی می پردازد و از هرگونه خطا و اشتباهی مصون است؛ چرا که هم معصوم است و هم علم خویش را از ناحیه ی خداوند و از راهی غیر عادی از پیامبر اکرم (ص) گرفته است. بی تردید یکی از مهم ترین عوامل و عناصر اکمال و اتمام دین و خاتمیت اسلام، وجود امامانی است که نقش پیامبران تبلیغی گذشته را ایفا می کنند و مرجعیت دینی مسلمانان را به عهده می گیرند و پاسخ گوی نیازهای واقعی جامعه ی مسلمین هستند.
3. ولایت معنوی و باطنی: این مرتبه که اوج مفهوم و مرتبه ی امامت است، اعتقاد به وجود انسان کاملی است که «حامل معنویت کلی انسانیت» و قطب و محور عالم امکان است. بر این اساس، ممکن نیست زمین از حجت حق و وجود انسان کامل خالی باشد؛ چرا که به تعبیر روایات؛ اگر حجت خدا و انسان کامل وجود نداشت، زمین، ساکنان خود را می بلعید. زیارت جامعه ی کبیره نمونه ای از ابعاد مختلف ولایت باطنی و معنوی امامان را بیان می کند.
نتیجه آن که بعد از ختم نبوت هیچ پیامبر دیگری نخواهد آمد و به تبع، هیچ تشریع و نزول وحیی صورت نمی گیرد اما از آن جا که هدف رسالت و خاتمیت باید محقق شود و تداوم یابد، ضروری است دیگر مسئولیت ها و وظایف پیامبر (ص) به امامان معصوم واگذار شود.
منـابـع
سید مجید ظهیری- کتاب رابطه خاتمیت با امامت- صفحه 41
محمدرضا بهدار- مقاله شئون و وظایف پیامبر و امام معصوم و موارد تمایز این وظایف
عبدالله جوادی آملی- ماهنامه موعود شماره 58- مقاله امامت و خاتمیت
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها