شیوه های تبلیغی حضرت یعقوب علیه السلام
فارسی 5414 نمایش |یعقوب (ع)
یعقوب یا اسرائیل فرزند اسحاق و نوه ابراهیم است و نامش در قرآن شانزده بار ذکر شده است. از وقایع دوران یعقوب، قرآن دو واقعه را ذکر می کند؛ یکی آن که هنگام مرگ از فرزندان خود پرسید: «بعد از من چه کسی را خواهید پرستید؟» گفتند: «خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را خواهیم پرستید.»
واقعه دیگر، داستان یوسف است که یعقوب از حوادثی که بر یوسف می گذرد رنج می برد و در اندوه فراق او چشمانش به سپیدی می گراید و بالأخره به وصال یوسف نایل می گردد و شفا می یابد.
بنابراین یعقوب از پیامبرانی است که داستان دعوتشان به طور کامل در قرآن نیامده و تنها مواضعی از آن جهت درس آموزی و عبرت اندوزی مطرح گردیده است. اما ستایش یعقوب در قرآن در چند جا ذکر شده که در پی می آید: «واذکر عبادنا إبراهیم و إسحق و یعقوب أولی الأیدی والأبصار* إنا أخلصناهم بخالصة ذکری الدار* وإنهم عندنا لمن المصطفین الأخیار؛ و بندگان ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که نیرومند و دیده ور بودند به یادآور. ما آنان را با موهبت ویژه ای که یادآوری آن سرای بود خالص گردانیدیم. و آنان در پیشگاه ما جدا از برگزیدگان نیکانند.» (ص/ 45- 47)
«و وهبنا له إسحق و یعقوب کلا هدینا؛ و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را هدایت نمودیم.» (انعام/ 84) «وإنه لذو علم لما علمناه ولکن أکثر الناس لا یعلمون؛ و او به برکت دانشی که به او آموختیم دارای علم فراوان بود ولی بیشتر مردم نمی دانند.» (یوسف/ 68)
یعقوب، اسوه صبر و گذشت
برای یعقوب در طول زندگی مصیبت ها و حوادث تلخی پیش آمد که کمتر کسی یارای تحمل آن را داشت و رأس آنها فراق چندین ساله یوسف، عزیزترین فرزندش بود. با عنایت به این که وی بر اساس علم الهی از ارزش و منزلت والای یوسف با خبر بود، از دست دادن یوسف برایش سخت گران آمد. یعقوب در این مصیبت ها غرق بود، اما آنی از ذکر خدا و سپاس نعمت های او غافل نگشت و با توکل بر ذات حق تعالی شکیبایی ورزید و به رحمت و فرج الهی امیدوار بود؛ ازاین رو چون خبر مرگ یوسف را به او دادند گفت: «قال بل سولت لکم أنفسکم أمرا فصبر جمیل؛ گفت: بلکه نفس شما کار بدی را پیش شما آراسته است پس اینک، صبری نیکو می کنم.» (یوسف/ 18)
به علاوه، در برابر فرزندان خطاکار و حسودش که با سهل انگاری یا خیانت موجب این مصیبت شده بودند عفو و گذشت و حتی آمرزش خواهی در پیش گرفته بود، که این از نهایت کرامت و بزرگواری او حکایت می کرد: «قال سوف أستغفر لکم ربی إنه هو الغفور الرحیم؛ گفت: به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می خواهم. به درستی که او آمرزنده مهربان است.» (یوسف/ 98)
شیوه های تبلیغی حضرت یعقوب (ع)
1. کار و تلاش توأم با اندیشه: مطابق بیان قرآن، یعقوب نیز چون سایر پیامبران اهل تلاش و کوشش برای کسب معاش و خدمت به خلق خدا بود. این خود می تواند درسی آموزنده از جانب یک اسوه قرآنی و حاوی یک روش تبلیغ غیر مستقیم باشد: «واذکر عبادنا إبراهیم وإسحق ویعقوب أولی الأیدی والأبصار؛ و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را به یادآور که ایشان صاحبان قدرت و دیدگان بصیر بودند.» (ص/ 45)
زمخشری در تبیین «أولی الأیدی و الأبصار» می گوید: «منظور این است که اینها صاحبان اعمال و اندیشه ها هستند، گویی کسانی که اعمال نیکو انجام نمی دهند و اندیشه های دینداران در تفکرشان نیست مانند افراد زمین گیری هستند که جوارحشان به هیچ کاری نیاید و مثل کسانی که عقل خویش از کف داده و هیچ بینشی ندارند.»
2. یاد خدا و قیامت: حضرت یعقوب در خوشی و ناخوشی همواره یاد خدا را بر زبان و در دل داشت. خداوند طی آیه ای او و ابراهیم و اسحاق را به ویژگی یادآوری عمیق قیامت می ستاید: «إنا أخلصناهم بخالصة ذکری الدار؛ ما ایشان را با موهبت ویژه ای که یاد سرای دیگر بود، خالص گردانیدیم.» (ص/ 46)
نمونه هایی از یاد خدا در برخوردها و گفتارهای یعقوب
زمانی که فرزندان خطاکارش، یوسف را به چاه انداخته و عذرهای باطلی تراشیدند، گفت: «فصبر جمیل والله المستعان علی ما تصفون؛ و اینک صبری نیکو برای من بهتر است و خدا بر آنچه وصف می کنید، یاری ده است.» (یوسف/ 18)
و چون در یکی از سفرهای فرزندانش به حضور عزیز مصر، برادر دیگر یعنی بنیامین را نیز از دست دادند و بازگشتند، یعقوب امیدوارانه گفت: «فصبر جمیل عسی الله أن یأتینی بهم جمیعا إنه هو العلیم الحکیم؛ پس صبر من صبری نیکوست، امید که خدا همه آنان را به سوی من باز آورد، که او دانای حکیم است.» (یوسف/ 83)
و زمانی که خواستند فرزند کوچک را از پدر ستانده و نزد عزیز مصر ببرند، گفته بود: «فالله خیر حافظا وهو أرحم الراحمین؛ پس خدا بهترین نگهبان است و اوست مهربان ترین مهربانان.» (یوسف/ 64)
نیز وقتی که فرزندان را در سفر پایانی به سوی عزیز فرستاد، آنها را به رحمت الهی امید بسیار داد: «یا بنی اذهبوا فتحسسوا من یوسف وأخیه ولاتیأسوا من روح الله إنه لاییأس من روح الله إلا القوم الکافرون؛ ای پسران من، بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا نومید مباشید، زیرا جز گروه کافران کسی از رحمت خدا نومید نمی شود.» (یوسف/ 87)
3. دعوت به اسلام: هرچند از دعوت عمومی یعقوب به توحید در قرآن ذکری به میان نیامده، اما با توجه به دعوت ویژه خانواده و نیز رسالت کلی انبیا می توان گفت یعقوب دارای دعوت عام نیز بوده است، اما ضرورتی برای ذکر آن در قرآن وجود نداشته است؛ قرآن پس از آن که رویگردانی از آیین ابراهیم را دلیل سفاهت و نادانی شمرده و دین او را همان اسلام معرفی می کند، می فرماید: «و وصی بها إبراهیم بنیه ویعقوب یا بنی إن الله اصطفی لکم الدین فلاتموتن إلا وأنتم مسلمون؛ و ابراهیم و یعقوب پسران خود را به همان آیین اسلام سفارش کردند و گفتند: ای پسران من خدا برای شما این دین را برگزید، پس نباید جز مسلمان بمیرید.» (بقره/ 132)
چون هنگام رحلتش فرا می رسد از فرزندان خود بر توحید و یگانه پرستی اعتراف می گیرد: «أم کنتم شهداء إذ حضر یعقوب الموت إذ قال لبنیه ما تعبدون من بعدی قالوا نعبد إلهک وإله آبائک إبراهیم وإسمعیل وإسحق إلها واحدا ونحن له مسلمون؛ آیا وقتی یعقوب را مرگ فرا رسید حاضر بودید؟ هنگامی که به پسران خود گفت: پس از من چه را خواهید پرستید؟ گفتند: معبود تو و معبود پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، معبودی یگانه را می پرستیم و در برابر او تسلیم هستیم.» (بقره/ 133)
4. دلسوزی برای همگان و آمرزش خواهی برای خطا کاران: با وجود دروغ ها و توطئه های برادران یوسف، وقتی ایشان پس از رسوایی اظهار ندامت کرده و از پدر طلب استغفار نمودند، نه تنها آنان را سرزنش نکرد، که به درخواستشان عمل کرد و از خداوند برایشان آمرزش طلبید: «قال سوف أستغفر لکم ربی إنه هو الغفور الرحیم؛ گفت به زودی برای شما از خدا استغفار خواهم کرد که او آمرزنده و مهربان است.» (یوسف/ 98)
گفته اند وی استغفار را تا سحر به تأخیر انداخت و قول دیگر این است که طلب مغفرت برای پسران را تا شب جمعه که هنگام استجابت دعاست، تأخیر داد و گفته اند این بدان سبب بود تا معلوم شود آیا پشیمانی و توبه آنها صادقانه است یا نه و نیز روایت شده است که در طول بیست و چند سال هر شب جمعه برای ایشان طلب آمرزش و استغفار می کرد.
5. صبر و بردباری: استقامت و شکیبایی یعقوب بر مصیبت فراق یوسف به حدی بود که می توان او را اسوه صبر و بردباری دانست؛ وقتی پیراهن دروغین یوسف را برای او آوردند گفت: «قال بل سولت لکم أنفسکم أمرا فصبر جمیل؛ گفت: بلکه نفس شما کاری بد را برای شما آراسته است. اینکه صبری نیکو برای من بهتراست.» (یوسف/ 18)
و چون فرزند کوچک تر را نیز از دست داد، باز بر شکیبایی و صبر خویش اصرار فرمود: «فصبر جمیل عسی الله أن یأتینی بهم جمیعا؛ پس صبر من صبری نیکوست، امید که خدا همه آنان را برای من باز آورد.» (یوسف/ 83)
جمله دیگر او نیز نهایت صبر و شکیبایی درونی او را می رساند؛ زمانی که به او هشدار می دهند که با این همه اندوه و حزن ممکن است خود را تلف کنی، می گوید: «قال إنما أشکوا بثی وحزنی إلی الله وأعلم من الله ما لا تعلمون؛ گفت: من شکایت غم و اندوه خود را پیش خدا می برم و از عنایت خدا چیزی می دانم که شما نمی دانید.» (یوسف/ 86)
6. بصیرت و آینده نگری: یعقوب به تصریح قرآن دارای اندیشه ای نافذ و ذهنی بصیر بود (أولی الأیدی والأبصار). نمونه این بصیرت، تیز بینی و آینده نگری را در سفارش یعقوب به یوسف شاهدیم که پس از رویای یوسف مبنی بر مشاهده سجده یازده ستاره و ماه و خورشید در مقابل او صورت گرفت و او با توجه به روحیات برادران و حسادت ایشان بر یوسف، او را از باز گفتن رویا نهی کرد: «قال یا بنی لا تقصص رؤیاک علی إخوتک فیکیدوا لک کیدا؛ ای پسرم، خواب خود را برای برادرانت حکایت نکن، مبادا علیه تو حیله ای بسازند.» (یوسف/ 5)
7. مهمان نوازی: در روایات، از مهمان نوازی یعقوب ذکر مختصری به میان آمده که شیوه ای مؤثر در نفوذ عاطفی و جذب قلوب مخاطبان و زمینه سازی برای القای پیام های الهی را نشان می دهد؛ علامه مجلسی چنین روایت کرده است: «یعقوب یک منادی داشت که هر صبح از کنار منزل او تا یک فرسنگی اعلام می کرد: هرکس خواهان طعام است به خانه یعقوب درآید. و هنگام عصر نیز اعلام می کرد، هرکس غذای شب می خواهد به خانه یعقوب بیاید.» (بحارالأنوار، ج 12، ص 284)
8. خدمتگزاری مسجد: سنت ابراهیمی خدمت به بیت الله و عابدان، در سیره سایر پیامبران نیز مشهود است، یعقوب بنابر روایات رسیده اقامت دائمی و خدمت در مسجد و خانه خدا را غنیمت می شمرد: «إن یعقوب (ع) کان یخدم بیت المقدس و کان أول من یدخل و آخر من یخرج و کان یسرج القنادیل؛ یعقوب، خادم بیت المقدس و مسجدالاقصی بود و همواره نخستین کسی بود که وارد مسجد می شد و واپسین فردی بود که از آن جا خارج می گشت و قندیل ها و چراغ های آن را روشن می نمود.»
منـابـع
محمد خزائلى- اعلام قرآن- صفحه 118
محمدباقر مجلسى- حیاه القلوب- جلد 1 صفحه 195
نعمت الله جزایرى- قصص الانبیاء- صفحه 202
مصطفى عباسى مقدم- اسوه هاى قرآنى و شیوه هاى تبلیغى آنان
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها