علت نامگذاری یهودیان به بنی اسرائیل

فارسی 17110 نمایش |

اسرائیل

اسرائیلی ها از نظر حسب و نسب به اسرائیل (ع) منسوبند! اصطلاح عبرانی یک اصطلاح عربی است و کنعانیهای عرب، آن را بر قبایلی که از صحرا به طرف غرب رفته اند یا از رود اردن به طرف غرب رفته اند، اطلاق نموده اند. ابراهیم (ع) و فرزندانش مشهورترین کسانی بودند که بر آنان اطلاق شده است. ولی باید گفت که ویژه ی آنها هم نیست اما یهودیان، بعدها آن را به خویش اختصاص دادند و چنین مى پندارند که تنها آنها عبری هستند و در کتابهای دینی و تاریخیشان هر جا که این کلمه آمده باشد به زعم آنان جز ایشان، کس دیگری منظور و مراد نیست.
تخصیص دادن این عبارت به آنان، به منش پلید یهودی که بر اساس تزویر و دروغ و افتراء شکل گرفته است بر مى گردد. یهودیان بیان می کنند که کلمه اسرائیل در عبری به معنی برگزیده می باشد و زمانی حضرت یعقوب به این لقب نائل شد که مدت 14 سال در یشیوا (دانشگاه الهیات) زیر نظر شم و عور به کسب علم پرداخت و سمبل علم و دانش در یهودیت به شمار آمد از این رو در یهودیت برای رسیدن به تکامل قدم اول رفتار مناسب با دیگر انسانها و انسان دوستی، سپس عبادت و پرستش خداوند و در مرحله بعد کسب علم و دانش است که انسان را به هدفی که از آفرینش او در نظر گرفته شده می رساند و لقب دادن اسرائیل به قوم یهود یک یادآوری است که همانطور که حضرت یعقوب پس از سالیان طولانی و کسب علم به این لقب نائل آمد، انسانهایی که در راه علم و پیشرفت تلاش کنند نیز برگزیده خواهند بود و بنی اسرائیل نام دارند، کما اینکه امروزه قدرت و بزرگی در علم و دانش بوده و افراد برگزیده انسانهائی هستند که آگاهی و اطلاعات (Data) زیاد دارند و این اطلاعات است که در دنیای تکنولوژی امروز عامل قدرت و برتری است.
از نظر علمی تمام اطلاعات را می توان به صورت (0 – 1) در برنامه های کامپیوتری ثبت و مورد استفاده قرار داد و می توان گفت دنیا بدون این دو عدد کاملا فلج است. طبق قبالا ارزش عددی کوچک (گیمتریا) (کپی شده آن در عربی و فارسی حروف ابجد نام دارد) کلمه اسرائیل عدد 10 میشود همچنین گیمتریای کوچک כךמה (علم و دانش) نیز عدد 10 میباشد و فرمانهای خداوند که شالوده توراه است به صورت 10 فرمان نازل شدند، همچنین در دوران حکومت فرعون مصر و در برخورد دو نظام فکری الهی و مصر (در هر دوره این برخورد و تضاد به صورت مختلف وجود دارد) مصریان توسط 10 ضربت تنبیه شدند. ارزش عددی حرف عبری ( י ) که نام اعظم خداوند، کلمۀ یهودی، کلمۀ اسرائیل با آن آغاز می شود 10 می باشد.
در بالای تمام حروف عبری حرف (י 10) نیز وجود دارد و طبق قبالا دنیا با آن (י 10) خلق شده این اشارات و دیگر رموز تورات به صراحت نشانه از خالقی دارد که از مخلوقاتش انتظار خلاقیت و پیشرفت را دارد. شاید این حرف چندین دهۀ پیش قابل درک نبود اما امروزه پس از هزاران سال با پیشرفت در تکنولوژی قابل فهم تر می باشد که چگونه از یک حرف و یا عدد می توان چیزی را خلق کرد و امروز با چشم خود می بینیم از همین اعداد و حروف و برنامه ریزی صحیح می توان دنیایی را خلق و یا نابود کرد، توسط همین 0-1 در چند سال اخیر به تکنولوژی دست پیدا کرده ایم که ما را قادر می سازد محمولۀ پستی را که از یک سر دنیا به نقطۀ دیگر دنیا ارسال کرده ایم را ردیابی کرده و از محل آن آگاهی پیدا کنیم.
در حالی که بشر در طی چند دهه به چنین پیشرفتهایی دست یافته قدر مسلم خداوند با حکمت ابدی خود نظارتی غیر قابل تصور از روح ما که توسط قالبی فیزیکی در حال انتقال به هدفی والا است را دارد. با کسب علم ودانش برای خود، خانواده و اجتماع راه ترقی را پیدا کرده خلاق و سازنده پیشرفت کنیم و با آگاهی، از نفوذ ویروسهای مخرب در مغز خود جلوگیری کنیم، طبق فرمان تورات همنوع خود را مانند خود دوست داشته باشیم، آدم باشیم و از آدمها که در یهودیت مظهر نفاق و دودستگی است دوری کنیم آن موقع مطمئنأ از هر دینی که باشیم برگزیده خواهیم بود.

اسرائیلی ها و پسران اسرائیل

اسرائیلیون یک کلمه جمع است و مفرد آن اسرائیل مى باشد و اسرائیل نام دیگر پیامبر خدا حضرت یعقوب است و خداوند در قرآن کریم فرزندانش را بنی اسرائیل نام نهاده است یعنی فرزندان و نوادگان اسرائیل پیامبر (ع).
لفظ اسرائیل اولین بار بر پیامبر خدا یعقوب پسر اسحاق پسر ابراهیم (ع) به کار گرفته شده است. آیات قرآن دو اسم برای فرزندان اسحاق آوده اند: یعقوب و اسرائیل. اسم اول: یعقوب، که شانزده بار در قرآن، کریم آمده است و یک اسم علم أعجمی غیر عربی است و مانند بقیه اسمهای أعجمی همچون ابراهیم، اسماعیل و اسحاق، دنبال معنای آن در زبان عبری نیستیم.

متن تورات درباره معنی یعقوب

نویسندگان اسفار تورات استدلال بیجا و خنده آوری را در باب وجه تسمیه یعقوب و معنای این اسم نوشته اند. در فصل بیست و پنجم از سفر تکوین (که اولین سفر تورات است) سخنی درباره اسحاق (ع) و همسرش و حامله شدن او آمده است. اسحاق هنگامی که با رفقه دختر بتوئیل آرامی ازدواج کرد، چهل سال داشت. او به خاطر همسرش با خداوند به راز و نیاز پرداخت، زیرا رفقه نازا بود. و سرانجام پروردگار متعال دعایش را اجابت کرد و همسرش حامله شد و ناگهان دو نوزاد دوقلو در درون شکم مادر درآویختند و دست و پنجه نرم کردند.
اسحاق گفت: «اگر عاقبت کار این چنین است حامله شدن به چه درد ما مى خورد؟» او رفت تا از پروردگار علت این امر را جویا شود. پروردگار به او گفت: «در شکم او دو ملت وجود دارند که از آنها دو ملت به وجود مى آید که یکی از آنها بر دیگری چیره شده و آنکه بزرگتر است دیگری را بنده و زیردست خود مى سازد.»
با پایان رسیدن دوران حاملگی دو قلوها با هم زاده شدند که اولی با بدنی مویین، گویی که پوستینی قرمز رنگ به تن کرده است. او را عیسو یعنی پر مو نامیدند سپس برادرش که دستش را روی پاشنه عیسو نهاده بود بیرون آمد و او را یعقوب یعنی: دنباله رو نام نهادند در آن زمان، اسحاق شصت سال از عمرش مى گذشت. (سفر تکوین: فصل 25 عبارت 20-26)

نام اسرائیل در قرآن

این اسم دو بار در قرآن مجید آمده است، در سوره مریم که یکی از سوره های مکی است نام اسرائیل در باب ذکر شجره نبوت و شاخه هایی که از آدم و نوح و ابراهیم (ع) جدا شده اند آمده است. خداوند می فرماید: «أولئک الذین أنعم الله علیهم من النبیین من ذریة آدم وممن حملنا مع نوح ومن ذریة إبراهیم وإسرائیل وممن هدینا واجتبینا؛ آنان پیامبرانی بودند از سلاله آدم و از فرزندان کسانی که با نوح سوار کشتی کردیم، و از دودمان ابراهیم و یعقوب، و از زمره ی کسانی که آنان را به سوی ایمان رهنمود و برای رسالت آسمانی برگزیده بودیم.» (مریم/ 58)
شاهد در این آیه: (و من ذریة إبراهیم و إسرائیل) است. مراد از اسرائیل حضرت یعقوب (ع) است یعنی پیامبرانی از سلاله ابراهیم و پیامبرانی از سلاله اسرائیل. در سوره ی آل عمران نیز که در مدینه نازل شده است، نام اسرائیل در اثنای سخن از غذایی که اسرائیل آن را بر خویشتن حرام کرده بود آمده است. خداوند در این باره مى فرماید: «کل الطعام کان حلا لبنی إسرائیل إلا ما حرم إسرائیل على نفسه من قبل أن تنزل التوراة؛ همه غذاها بر بنی اسرائیل حلال بود، جز آنچه اسرائیل (یعنی یعقوب به عللی، یا قوم اسرائیل به سبب ارتکاب گناهان) پیش از نزول تورات بر خود حرام کرده بود.» (آل عمران/ 93) همانطور که گفته شد نام یعقوب أعجمی غیر عربی است نام اسرائیل هم یک علم أعجمی است و ریشه عربی ندارد.

پیروزی یعقوب بر پروردگار بر اساس کفرگوییهای عهد قدیم

همانطور که استدلال نویسندگان اسفار عهد قدیم (تورات) از معنی اسم یعقوب، پوچ و بى اساس است، استدلالشان در مورد معنی و مفهوم اسم اسرائیل نیز کفری صریح و آشکار است. فصل سی و دوم از سفر تکوین، درباره رویدادی که شبی از شبها در خلال بازگشت یعقوب از نزد دایى اش لابان به نزد پدرش اسحاق رخ داد، بحث مى کند، سپس در آن شب برخاست و همسر و یانزده فرزندش را همراه خود برد و از گذرگاه یبوق عبور داده پس از عبور دادن در نقطه ای از بیابان که تنها مانده بود، شخصی تا سپیده دم با او گلاویز شد، وقتی آن شخص دید که هنوز بر یعقوب چیره نشده است، کاسه ی رانش را زد و با وارد کردن یک ضربه مفصل ران یعقوب در رفت، آن شخص به یعقوب گفت: «مرا رها کن، سپیده دم شده.»
یعقوب گفت «تا بر من خیر و برکت نریزی تو را آزاد نخواهم کرد!!»
آن شخص پرسید «اسمت چیست؟»
یعقوب گفت «از این به بعد نام تو نباید یعقوب باشد بلکه باید به نام اسرائیل خوانده شوی (به معنی کسی که با خدا مبارزه مى کند) زیرا تو با خدا و مردم مبارزه کردی و بر هردو چیره شدی!!»
یعقوب گفت: «بگو ببینم اسمت چیست؟»
گفت «چرا از اسم من مى پرسی؟» و در همان جا او، یعقوب را خیر و برکت بخشید!! یعقوب نام آن مکان را فنیئیل یعنی (صورت خدا) نامید و گفت: «به این خاطر این مکان را با این اسم نامگذاری کردم، زیرا خدا را روبرو مشاهده کردم و زنده هم ماندم!!» همین که فنوئیل آنجا را ترک کرد، آفتاب بر یعقوب تابیدن گرفت و مدتی بعد در حالی که از ناحیه ران پا مى نالید، راه افتاد به همین خاطر بنى اسرائیل تا به امروز از خوردن (عرق النساء) که بر روی مفصل ران قرار دارد، خودداری مى کند؛ زیرا آن شخص کاسه ران یعقوب را روی عرق النساء وی زد.

کفرگوییهای این متن تورات

این بیانات یکی از علایم آشکار کفر یهودی هاست که کاهنان یهودی (نویسندگان عهد قدیم) آن را در تورات وارد کرده اند. یهودیان با استفاده از این متن چنین مى پندارند که خداوند متعال به شکل بشر درآمده و بر روی زمین فرود آمده است و خود را به شکل انسان در آورده است. در حالی که خداوند آن شب راه مى رفت، کمی پیش از سپیده دم با یعقوب برخورد مى کند و میان یعقوب و خداوند که مقابلش قرار داشته حرفهایی رد و بدل مى شود و میانشان اختلاف و نزاع درمى گیرد، یعقوب نمى دانست انسانی که در جلوی او قرار دارد همان پروردگار است و سرانجام اختلافشان به درگیری و نزاع مى انجامد در این حالت، یعقوب با خدا که در جلویش قرار داشت درمى آویزد: یعقوب از او قوى تر بوده و سرانجام موفق مى شود تا او را بر زمین بیندازد! خدا خیلی تلاش مى کند تا بر یعقوب چیره شود اما نمى تواند و ناچار مى شود تا برای پیروزی بر او حیله ای بزند، تا اینکه ضربه ای به کاسه ى مفصل ران او که بر روی عرق النساء قرار دارد وارد کرده و با این ضربه ی کاری که کشتی گیران و ورزشکاران رزمی به آن متوسل مى شوند، او را مغلوب خویش مى کند اما یعقوب همچنان قوی و نیرومند تا صبح مقاومت مى کند و به اصطلاح خدا را محکم مى گیرد!!
سپیده دم خدای بر زمین افتاده و شکست خورده به یاد مى آورد که اله و پروردگار است و از طلوع خورشید ترسید، تا مبادا مردم او را افتاده بر زمین مشاهده کنند و آنگاه الوهیتش را از دست بدهد به همین علت خدای ضعیف از یعقوب قوی خواهش مى کند و مى گوید: «رهایم کن که خورشید طلوع کرد!!»
اما یعقوب نیرومند با خدای بر زمین افتاده معامله کرده و آزادی او را مشروط به اعطاء نیرو و برکت به خود و فرزندانش کرد. به نظر اسرائیلیها اسرائیل یعنی کسی که از خدا و مردم قوى تر است. خدای ضعیف و ناتوان ناگزیر شد که تسلیم شود و خواسته یعقوب را برآورده سازد، به او گفت: «اسمت چیست؟» گفت: «یعقوب.» خدای ضعیف و بر زمین افتاده از او خواست که نامش را تغییر بدهد از این رو نام تازه ای یعنی اسرائیل بر او عنوان کرد. خدای ضعیف معنای اسم جدید را این چنین برای یعقوب تفسیر کرد: «تو را به این علت اسرائیل نامگذاری کردم که با خدا و مردم مبارزه کردی و از عهده این مبارزه هم برآمدی. یعنی براستی تو قوی هستی و با مردم پیکار کردی و آنها را شکست دادی و تو از همه آنها نیرومندتر بودی... با خدا هم پیکار کردی و او را نیز مغلوب خود کردی و از او هم نیرومندتر بودی.»
هنگامی که یعقوب از حریف ضعیف و شکست خورده اش درباره نامش سوال کرد خدا از معرفی کردن نام خود در تنگنا افتاد و پذیرفت که نام خود را به او بگوید... و کمی پیش از طلوع آفتاب، بر او و فرزندانش خیر و برکت مقرر کرد... سپس خدای شکست خورده از آنکه احدی از آسمان او را ببیند به آسمان بالا می رود. هنگامی که به آسمان بالا مى رود، یعقوب آن مکان را فنیئیل نام گذارد. او علت این نامگذاری را این چنین توجیه کرد، که خدا را در آن شب با چشمان خودش در آنجا مشاهده کرده و روبروی او قرار گرفته و حتی با او گلاویز شده و او را شکست داده است و خیلی از او قوى تر بوده است!

دیدگاه برتری طلبانه ی یهود نسبت به خدا و مردم

بنابراین اسرائیل (بر اساس این روایت کفرآمیز یهودی) به معنای مردی است که با مردم مبارزه کرد و بر آنان چیره شد و با خدا هم پیکار کرد و بر او نیز چیره گشت، این اسم، تمام معانی نیرو و قدرت مطلق و بینهایت را در بر دارد و این قدرت و توان از اسرائیل به پسرانش منتقل شده است، آنان کسانی هستند که از دیگران قدرتمندتر هستند و قدرتشان نامحدود است!! این نگرش یهودیان به خداوند، اصلا جای تعجب نیست زیرا آنها مى پندارند که از خدا هم قوى ترند و از او ثروتمندتر هستند!!
لب نظر اسلام درباره اسم اسرائیل این است که بر یعقوب (ع) اطلاق شده است و علم أعجمی است و معنای آن برای هیچ کس مشخص نیست. یعقوب (ع) دوازده فرزند، یعنی یوسف (ع) و یازده برادرش را به دنیا آورد. این دوازده برادر، نیاکان اصلی بنى اسرائیل اند و تمام نوادگان و قبایل بنى اسرائیل از آنها نشأت گرفته اند. هنگامی که یعقوب با دوازده پسرش به مصر کوچ کرد، مصریها بر آنان اسم بنی اسرائیل اطلاق کردند و بعدها به نام اسرائیلى ها خوانده شدند و همانطور که در طول اقامتشان عبرانى ها نام گرفتند، اطلاق نام اسرائیلی ها نیز بر همین منوال بود. قرآن کریم سلاله و فرزندان یعقوب را بنى اسرائیل نامیده است یعنی: نوادگان پیامبر خدا اسرائیل (ع) و این نام بیش از چهل بار در قرآن کریم آمده است.
سلاله یعقوب از زمان تولد اولین فرزندان یعقوب و خود موسی (ع) و هارون (ع) تا عهد نبوت پیامبر خدا داود (ع) به نام بنى اسرائیل شناخته مى شدند. در دوران حضرت داوود نام تازه ایی یعنی یهودی به خود گرفتند که پیش از آن، بر آنان اطلاق نشده بود.
اسم اسرائیل و بنى اسرائیل و اسرائیلى ها نزد یهودیان، حامل یک معنای دینی و مقدس است، به طوری که آنها به پیامبر بزرگوار حضرت اسرائیل (ع) پیوند مى دهد. اسرائیلى ها همان قومی هستند که نسبت آنها به اسرائیل بزرگوار منتهی مى شود و در قرآن کریم اگر ذکری از بنی اسرائیل و نوادگان (اسباط) به میان آمده است منظور آنها هستند.

اسباط چه کسانى بودند؟

"سبط" (بر وزن حفظ) و "سبط" (بر وزن ثبت) و انبساط در اصل به معنى گسترش و توسعه چیزى به آسانى و راحتى است، و گاهى به درخت، "سبط" (بر وزن سبد) گفته مى شود، زیرا شاخه هاى آن به راحتى گسترده مى گردد، فرزندان و شاخه هاى یک فامیل را "سبط" و "اسباط" مى گویند، به خاطر گسترشى که در نسل پیدا مى شود. منظور از اسباط تیره ها و قبائل بنى اسرائیل یا فرزندانى است که از اولاد دوازده گانه یعقوب به وجود آمدند و چون در میان آنها پیامبرانى وجود داشته اند در آیه بالا آنها را جزو کسانى مى شمارد که آیات خدا بر آنها نازل گردیده است.بنا بر این منظور قبائل بنى اسرائیل یا قبائل فرزندان یعقوب است که پیامبرانى داشتند نه خود فرزندان یعقوب، تا گفته شود همه آنها صلاحیت پیامبرى نداشتند چرا که آنها در باره برادر خود مرتکب گناه شدند.
اسرائیلى ها به دوازده شاخه یا قبیله تقسیم مى شوند و از این رو هنگامی که حضرت موسی (ع) بنى اسرائیل را از مصر خارج کرد و در صحرای سینا به آب نیاز پیدا کردند، خداوند به موسی فرمان داد که با عصایش بر سنگ بزند و آنگاه دوازده چشمه از سنگ جوشیدن گرفت.
خداوند متعال در این باره می فرماید: «وإذ استسقى موسى لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عینا قد علم کل أناس مشربهم؛ و به یاد آورید هنگامی که موسی برای قوم خود طلب آب کرد وقتی که در بیابان، تشنگی بر همگان چیره شده بود پس گفتیم: عصای خویش را بر سنگ بزن، آنگاه دوازده چشمه از سنگ جوشیدن گرفت، هر تیره ای از مردم آبشخور خود را دانست.» (بقره/ 60)
خداوند متعال برای هر قبیله ای از قبایل اسرائیلی چشمه ای جوشانید که مخصوص آن قوم بود از این رو فرمود: «قد علم کل أناس مشربهم» هنگامی که خداوند اسرائیلىها را سرگردان کرد، آنها بر اساس همین اساس نسبی و نژادی دچار سرگردانی کرد همانطور که خداوند متعال مى فرماید: «و قطعناهم اثنتی عشرة أسباطا أمما وأوحینا إلى موسى إذ استسقاه قومه أن اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عینا قد علم کل أناس مشربهم؛ بنى اسرائیل را به دوازده قبیله و شاخه تقسیم کردیم و هنگامی که آنان از موسی تقاضای آب کردند به موسی وحی کردیم که با عصای خود بر سنگ بزن، ناگاه دوازده چشمه از آن سنگ بیرون جوشید، هر دسته ای از مردم با آبشخور خود آشنا شد.»

اسرائیلی یک صفت نسبی و نژادی

اگر اسرائیلى ها نسبتشان به اسرائیل (ع) منتهی مى شود، صفت اسرائیلی فقط دارای بعد نسبی و نژادی است و منسوب به اصل و نسب نژادی است که از آن نشأت گرفته است و به آن بستگی دارد و فقط کسانی دارای صفت اسرائیلی هستند که نسبشان به پیامبر خدا اسرائیل (ع) متصل است و یا اینکه از نوادگان دوازده فرزند اسرائیل باشند. اگر کسی نسبش به اسرائیل متصل نباشد و انتصاب او ثابت نشود اسرائیلی نیست و حتی اگر از نظر دینی و اعتقادی یهودی هم باشد صفت اسرائیلی را به خود نمىگیرد.
بدین معنا هر شخصی که یهودی باشد، اسرائیلی نیست زیرا اسرائیلی بودن مربوط به اصل و نسب است و اگر یک شخص یهودی ریشه ی نژادی اش تیره ای غیر از بنى اسرائیل باشد اسرائیلی نیست و از بنىاسرائیل شمرده نمىشود. اسرائیلی یک صفت نسبی و قبیله ای است مانند عدنانی، تمیمی، قحطانی، قریشی، هاشمی، عدنانیها منسوب به عدنان و قحطانیها منسوب به قحطان و... و این چنین اسرائیلىها نیز به اسرائیل منسوبند.

اسرائیلی فاقد بعد دینی است

اگر صفت عدنانی یا قریشی یک معنای دینی را به خود نمى گیرد، چون فقط یک پیوند نسبی است؛ صفت اسرائیلی نیز دربر گیرنده هیچ معنای دینی نیست زیرا فقط یک پیوند نژادی و قبیله ای است بعضی از عدنانى ها و قریشى ها مؤمنند و بعضی دیگر کافرند و ملحد، آنها نیز همین طور برخی مومنند به عقاید یهودیها برخی دیگر هم ملحد.
یعنی هر شخص اسرائیلی مؤمن نیست و اسرائیلی بودن وی هیچگاه او را به خدا نزدیک نمى کند و فقط زمانی او را به خدا نزدیک مى کند که ایمان بیاورد و از پیامبران پیروی نماید. اگر کسی اصل و نسبش اسرائیلی است اما از نظر اعتقادی کافر است؛ به خاطر کفرش نزد خدا ملعون شمرده مى شود و منسوب بودنش به اسرائیل (ع) هرگز برای او شفاعت نخواهد بود و همانطور که اسرائیل فرزندان و سلاله مؤمن خویش را دوست دارد، از فرزندان و نوادگان ملحدش بیزار است.

سوء استفاده یهودیان از صفت اسرائیلی

یهودیان به این صفت یک معنای حقیقی مى دهند هر کس به آن متصف شود او را به خدا نزدیک مى کند و برای او نزد خداوند امتیاز ویژه قائل مى شود. اسرائیلی بودن نزد آنان اصل و اساس تجلیل و برتریشان بر دیگر اقوام است در نظر آنان هر شخص اسرائیلی نزد خداوند به خاطر اینکه اسرائیلی است محبوب و گرامی است و در نظرشان اسرائیلى ها ملت برگزیده خداوند و فرزندان و محبوبان و خواص و مخلوقات او هستند و خداوند متعال تمام مردم جهان را برای آنها رام و مسخر کرده است و مردمان دیگر اقوام جز بردگان و بندگانی برای آنها نیستند و علت همه اینها در نظرشان این است که آنان اسرائیلی نیستند!!
یهودیان از اسم اسرائیل سوء استفاده کرده و آن را بر دولتی که بر سرزمین فلسطین تشکیل داده اند و بر مؤسسات و وزارتخانه های آن دولت اطلاق کرده اند، دولتشان دولت اسرائیلی، رادیوی آنها هم اسرائیل، حکومتشان حکومت اسرائیل و ارتش آنها، ارتش اسرائیل نام نهاده شده است. این دروغ یهودی به یک اصطلاح جهانی که همگی آن را به زبان مى آورند و تکرار مى کنند تبدیل شده است، عربها آن را بر زبان مى رانند و به کار مى گیرند و در جهان عرب، کتابها و روزنامه هایی از نویسندگان و روزنامه نگاران مى خوانیم و نیز سخنگویی که این کلمه را بدون هیچ تأمل و ابائی تکرار مى کند و پی در پی مى نویسد و مى گوید: اسرائیل حکومت اسرائیل و غیره.
به کار بردن و تکرار این دروغ یهودیها، جایز نیست. آنها یهودی هستند و حکومتشان همگی یهودی است و به هیچ وجه جایز نیست توصیف زیبا و پاکیزه اسرائیل را در مورد آنها به کار برد، زیرا این صفت نامی برای پیامبر محبوب و گرامی حضرت یعقوب (ع) است. در حال حاضر، شمار اسرائیلیها در میان یهودیان بسیار اندک است زیرا بیشتر یهودیان اصل و نسبشان اسرائیلی نیست و به اسرائیل (ع) منتهی نمى شود، بلکه از قبایل و نژادهای دیگر هستند مانند: عرب، حبشی، روسی و آریایی و... و این یهودیان هرگز اسرائیلی نیستند.

نتیجه

حضرت یقوب پدر حضرت یوسف نام مستعارش بنی اسرائیل بوده و چون از فرزندان او که تعدادشان ۱۲ تن بود، رهبران بعدی قوم یهود برخاستند به آنان بنی اسرائیل می گویند.
در علت نامگذارى یعقوب به این نام مورخان غیر مسلمان مطالبى گفته اند که با خرافات آمیخته است. چنان که "قاموس کتاب مقدس" مى نویسد: «اسرائیل به معنى کسى است که بر خدا مظفر گشت!» وى اضافه مى کند که «این کلمه لقب یعقوب بن اسحاق است که در هنگام مصارعه (کشتى گرفتن) با فرشته خدا به آن ملقب گردید!»
همین نویسنده در ذیل کلمه "یعقوب" مى نویسد: «ثبات و استقامت و ایمان خود را ظاهر ساخت، در این حال خداوند اسم وى را تغییر داده "اسرائیل" نامید، و وعده داد که پدر جمهور طوائف خواهد شد... و... بالاخره در کمال پیرى درگذشت، و مثل یکى از سلاطین دنیا مدفون گشت! و اسم یعقوب و اسرائیل بر تمام قومش اطلاق مى شود.»
همچنین او در ذیل کلمه "اسرائیل" مى نویسد: «و این اسم را موارد بسیار است چنان که گاهى قصد از نسل اسرائیل و نسل یعقوب است.»
ولى دانشمندان مانند مفسر معروف طبرسى در "مجمع البیان" در این باره چنین مى نویسد: «اسرائیل همان یعقوب فرزند اسحاق پسر ابراهیم (ع) است.»
او مى گوید: «"اسر" به معنى "عبد" و ئیل (به معنى الله) است، و این کلمه مجموعا معنى "عبد الله" را مى بخشد. بدیهى است داستان کشتى گرفتن اسرائیل با فرشته خداوند و یا با خود خداوند که در تورات تحریف یافته کنونى دیده مى شود یک داستان ساختگى و کودکانه است که از شأن یک کتاب آسمانى به کلى دور است و این خود یکى از مدارک تحریف تورات کنونى است.»

 

منـابـع

رسول کیانی- مقاله معنا و مفهوم اسرائیل

جيمز هاكس- قاموس کتاب مقدس- صفحه 53 و 957

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 1 صفحه 205و 471

کلیــد واژه هــا

1 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

1 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد