زندگی و شخصیت حضرت الیاس علیه السلام در قرآن
فارسی 4948 نمایش |الیاس
الیاس یا ایلیا (به عبری: אליהו الیاهو) پیامبر عبرانی است که در مبارزه با پرستش بعل و در نتیجه نجات آیین یهوه از خطر تحریف و تباهی، با موسی در یک مقام قرار می گیرد. نام او در عبری معنای «یهوه خدای من است» را می دهد. واژه الیاس بنابر نظر بیشتر لغویان، واژه ای عجمی است؛ شکل عبری، سریانی، حبشی و یونانی این کلمه، افزون بر نشان دادن قدمت این نام، بر غیر عربی بودن آن هم دلالت دارد. بیشتر لغویان آن را همان ایلیای عبری به معنای «یهوه خدای من است» دانسته و گفته اند چون این واژه یونانی است، به پایان آن حرف «س» افزوده شده است؛ مانند: «هرمس». در کتاب مقدس درباره نبوت «ایلیا» و دعوت وی از پادشاهان و مردم به پرستش خداوند و ارتباطش با «الیسع» و حوادث دیگر، بسیار سخن گفته شده است. برای او در روز بیستم ژوئیه، توسط مسیحیان مراسم بزرگداشتی برگزار می شود و او همچنین از پیامبران مورد تایید مسلمانان در قرآن است. غالبا او را همان ایلیا در عهد عتیق می دانند. در قرآن او هم چون موسی هم رسول و هم نبی خوانده شده است.
در کتاب مقدس ایلیا به مردم چنین می گوید: «تا به کی در میان دو فرقه می لنگید؟ اگر یهوه خداست، او را پیروی نمایید! و اگر بعل است، وی را پیروی نمایید!» اما قوم در جواب او هیچ نگفتند. ملاکی در کتاب خود نسبت به بازگشت مجدد او بشارت داده است و غالبا مفسرین عهد جدید او را همان یحیی می دانند. در احوالات آن حضرت گفته اند وی پس از حزقیل مبعوث گردید؛ یعنی در هنگامی که پیشامدهای ناگواری در بنی اسرائیل رخ می داد.
طبرسی نقل کرده که گفته اند چون یوشع بن نون شام را فتح کرد، بنی اسرائیل را در آنجا سکونت داد و زمین های آنجا را میان ایشان تقسیم کرد و سبط الیاس را به نبوت میان آنها مبعوث فرمود و پادشاه شهر دعوتش را پذیرفت، ولی همسرش او را وادار کرد تا از پیروی الیاس سرپیچی کند و به مخالفت با او قیام نماید. پس پادشاه از پیروی الیاس دست کشید و در صدد قتل آن حضرت برآمد. الیاس به کوه ها و بیابان ها گریخت و به قولی یسع را به جای خود برای بنی اسرائیل منصوب کرد و خدای تعالی او را از میان آنها برد. نظیر آن چه در بالا گفته شد، از قاموس الاعلام ترکی نقل شده که در آنجا گفته است: «الیاس یکی از انبیای بنی اسرائیل و از اهالی بعلبک بود و 9 قرن قبل از میلاد در زمان آخار (یا احاب) می زیست و بنی اسرائیل را به راه راست و ترک بت پرستی دعوت می کرد، ولی قوم او دعوتش را نمی پذیرفتند و آزارش می دادند و هر چه معجزه می آوردند، انگار می کردند، از این رو بیشتر زمان ها را در صحرا و غارها به سر می برد. عاقبت یسع را در نبوت وارث خود قرار داد و در تاریخ 880 پیش از میلاد به آسمان ها عروج کرد.»
داستان حضرت الیاس یا ایلیا در قرآن
الیاس پیامبری از بنی اسرائیل است که نام او دو بار، و بنابر نظر کسانی که «الیاسین» را تعبیر دیگری از الیاس می دانند، سه بار در قرآن آمده است. یکی در سوره انعام و دیگر در سوره صافات بر پایه آیات الهی، الیاس که از ذریه نوح (ع) و در شمار «صالحان» محسوب گردیده است. خدای تعالی در سوره انعام فرموده است: «و زکریا و یحیی و عیسی و إلیاس کل من الصالحین؛ و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس، همگی از شایستگان بودند.» (انعام/ 85) الیاس از پیامبران الهی بوده، و قوم خود را که پرستنده بت بعل بودند، به دین حق هدایت می کرده است؛ اما جز «بندگان مخلص» تمامی مردم دیار وی بر بت پرستی خویش اصرار می ورزیدند.
بعضی گفته اند الیاس (ع) از دودمان هارون (ع) بوده، و در شهر بعلبک یکی از شهرهای لبنان که به مناسبت اینکه بت بعل در آنجا منصوب بوده آن را بعلبک خواندند، مبعوث شد. خداوند در سوره صافات می فرماید: «و إن إلیاس لمن المرسلین* إذ قال لقومه ألا تتقون* أتدعون بعلا و تذرون أحسن الخالقین* الله ربکم و رب ءابائکم الأولین* فکذبوه فإنهم لمحضرون* إلا عباد الله المخلصین* و ترکنا علیه فی الاخرین* سلام علی إل یاسین* إنا کذالک نجزی المحسنین؛ و الیاس از پیغمبران بود، هنگامی که به قوم خود گفت: چرا نمی ترسید؟ آیا بعل را (به پرستش و خدایی) می خوانید و بهترین آفریدگار را وامی گذارید، آن خدایی که پروردگار شما و پروردگار پدران پیشین شماست. پس او را تکذیب کردند و (باید بدانند که) احضار می شوند (و کیفر تکذیب خود را خواهند دید) مگر بندگان با اخلاص خدا و نامش را میان آیندگان به جای گذاشتیم. سلام بر الیاس (یا الیاسیان) که ما نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم، و او از بندگان مؤمن ما بود.» (صافات/ 123- 129)
در این سوره از داستان الیاس به جز این مقدار نیامده که آن جناب مردمی را که بتی به نام "بعل" می پرستیده اند، به سوی پرستش خدای سبحان دعوت می کرده، عده ای از آن مردم به وی ایمان آوردند و ایمان خود را خالص هم کردند، و بقیه که اکثریت قوم بودند او را تکذیب نمودند، و آن اکثریت برای عذاب احضار خواهند شد. و در سوره انعام آیه 85 درباره آن جناب همان مدحی را کرده که درباره عموم انبیا (ع) کرده، و در سوره مورد بحث علاوه بر آن او را از مؤمنین و محسنین خوانده، و به او سلام فرستاده، البته در صورتی که کلمه مذکور بنابر قرائت مشهور "ال یاسین" باشد.
اختلاف مفسران در مورد الیاس (ع)
با توجه به اینکه قرآن به بیان جزئیات رخدادهای تاریخی نمی پردازد، درباره زمان، مکان، نسب و برخی دیگر از ویژگیهای الیاس نمی توان از مستند قرآنی کمک گرفت؛ اما در منابع اسلامی دیدگاههای گوناگونی در این باره وجود دارد. بیشتر مفسران و مورخان او را از نوادگان هارون و از پیامبران بنی اسرائیل و نسب او را الیاس بن یاسین (یسی) بن فنحاص بن العیزار بن هارون بن عمران دانسته اند. عده ای از مفسران هم به نقل از عبدالله بن مسعود و قتاده، او را همان «ادریس» شمرده اند، حتی گفته شده که ابن مسعود در قرائتی نادر، آیه «ان الیاس لمن المرسلین» (صافات/ 123) را «إن ادریس...» قرائت کرده است؛ ولی گویا این گفته با آیات 84 ـ 85 انعام سازگاری ندارد، زیرا به دلیل بازگشت ضمیر «من ذریته» به «ابراهیم» یا «نوح»، الیاس نواده یکی از این دو پیامبر به شمار می رود، در حالی که بیشتر مفسران، ادریس را از اجداد نوح دانسته اند.
از ابن عباس نقل شده که الیاس همان «خضر»، یعنی معلم موسی است و برخی دیگر بر این باورند که الیاس از دوستان خضر بوده و هر دو زنده اند و الیاس مأمور خشکیها و خضر مأمور جزیره ها و دریاهاست یا مأموریت الیاس را در بیابانها و خضر را در کوهها می دانند. برخی او را «یحیی»، تعمید دهنده عیسی، «الیسع» و «ذالکفل» نیز دانسته اند؛ ولی آن گونه که از ظاهر آیات قرآن برمی آید، الیاس به طور جداگانه نام یکی از پیامبران بوده و با هیچ یک از پیامبران دیگر که نام برخی از آنها در کنار الیاس آمده، متحد نیست. در سوره انعام، نام الیاس در میان چند پیامبر دیگر که همه آنان از صالحان شمرده شده اند، آمده است: «و زکریا و یحیی و عیسی و إلیاس کل من الصـلحین» (انعام/ 85) بیشتر مفسران بدون هیچ توضیحی درباره «الصـلحین» از کنار آن گذشته اند؛ اما برخی گفته اند: «کل من الصـلحین» یعنی همه آنها از انبیا و رسولان هستند، چنان که برخی دیگر از مفسران در ذیل آیه 130 بقره که درباره حضرت ابراهیم می فرماید: «انه فی الأخره لمن الصــلحین؛ البته در آخرت [نيز] از شايستگان خواهد بود.» معتقدند که مراد از صالحان در این آیه، کسانی نیستند که شایستگی رحمت عامه خدا یا رحمت ویژه مؤمنان یا ولایت و سرپرستی از سوی خدا را دارند، بلکه مقصود، این است که آنها کسانی و دارای مقامی هستند که رحمت الهی آنان را دربرمی گیرد و این همان امنیت مطلق از عذاب الهی است و چنین مقامی، خود دارای مراتبی است.
در سوره صافات الیاس از پیامبرانی معرفی شده که با دعوت قوم خود به پرهیزگاری و پرستش خدا، آنان را از پرستش غیر او بر حذر داشته است؛ ولی قوم او جز شماری از افراد با اخلاص سخنانش را نادیده گرفته، به وی ایمان نیاوردند: «و إن إلیاس لمن المرسلین* إذ قال لقومه ألا تتقون* أتدعون بعلا و تذرون أحسن الخلقین* الله ربکم و رب ءابائکم الأولین* فکذبوه فإنهم لمحضرون* إلا عبادالله المخلصین» (صافات/ 123- 128)
در ذیل این آیات، داستانهای فراوانی نقل شده که در یکی از آنها به نقل از صدوق آمده است بعد از تجزیه سرزمین بنی اسرائیل، گروهی از آنان به شهری که به سبب وجود بتی به نام «بعل»، «بعلبک» نامیده می شد، کوچ کردند. مردم و پادشاه این دیار، بت بعل را می پرستیدند و خدای متعالی برای هدایت آنها الیاس را به سویشان فرستاد. پادشاه در آغاز دعوت او را پذیرفت؛ ولی همسرش، وی را به سرپیچی و مخالفت با الیاس وا داشت. پادشاه نیز ضمن مخالفت با الیاس در صدد کشتن وی برآمد و الیاس به کوهها و بیابانها گریخت. بنابر قولی دیگر، الیاس، الیسع را به جانشینی خود برگزید و خدای متعالی او را به آسمانها برد.
به هر حال در اینکه "الیاس" یکی از پیامبران بزرگ خدا است تردیدی نیست، و آیات مورد بحث با صراحت این مساله را بیان کرده آنجا که می گوید: «إن إلیاس لمن المرسلین» ولی در این که الیاس نام دیگر یکی از پیامبرانی است که در قرآن نامشان آمده، یا مستقلا نام پیغمبری است، و ویژگیهای او کدام است؟ مفسران نظرات گوناگونی دارند:
الف: بعضی معتقدند "الیاس" همان "ادریس" است (زیرا ادریس، ادراس نیز تلفظ شده، و با تغییر مختصری الیاس شده است).
ب: الیاس از پیامبران بنی اسرائیل است، فرزند "یاسین" از نواده های هارون برادر موسی (ع).
ج: الیاس همان خضر است، در حالی که بعضی دیگر معتقدند الیاس از دوستان خضر است، و هر دو زنده اند، با این تفاوت که الیاس ماموریتی در خشکی دارد، ولی خضر در جزائر و دریاها، بعضی دیگر ماموریت الیاس را در بیابانها و ماموریت خضر را در کوه ها می دانند، و برای هر دو عمر جاودان قائلند، بعضی نیز الیاس را فرزند "الیسع" دانسته اند.
د: الیاس همان "ایلیا" پیامبر بنی اسرائیل معاصر "آجاب" پادشاه بنی اسرائیل بود که خداوند او را برای تخویف و هدایت این پادشاه جبار فرستاده. بعضی او را نیز "یحیی" تعمید دهنده مسیح دانسته اند. ابن مسعود گفته است که الیاس همان ادریس پیغمبر است چنان که یعقوب، همان اسرائیل است. ابن اسحاق گوید: «الیاس بن بستر بن فنحاص بن غیرار بن هارون بن عمران است.» کعب گوید: «خضر است.» همه اینها از انبیا مرسلین هستند. وهب گفته که ذوالکفل است و ابن عباس گفته است که الیاس، نام خضر پیغمبر است و در جای دیگر از او نقل شده که الیاس یکی از پیغمبران بنی اسرائیل و از فرزندان هارون بن عمران، عموزاده یسع است و نسب او چنین است: الیاس بن یاسین بن فنحاص بن عیزار بن هارون بن عمران.
درباره الیا در قرآن کریم ذکری نشده و بعید نیست الیا همان الیاس پیغمبر باشد، چنان که بسیاری احتمال داده اند. شخصیت شناسانده شده از الیاس در قرآن کریم، به ویژه در کنار نام بت بعل که مورد پرستش قوم او بوده، سبب شده است تا مفسران مسلمان، الیاس قرآنی را با الیاس (ایلیا) عهدین یکی شمارند. باید افزود که به سبب شخصیت پردازی راه یافته از عهدین به آثار مفسران، شخصیت الیاس با دو پیامبر دیگر، یعنی ادریس و خضر (ع) پیوستگی یافته است. اما آنچه با ظاهر آیات قرآن هماهنگ است این است که این کلمه مستقلا نام یکی از پیامبران است غیر از آنها که نامشان در قرآن آمده، که برای هدایت یک قوم بت پرست مامور گردید، و اکثریت آن قوم به تکذیب او برخاستند، اما گروهی از مؤمنان مخلص به او گرویدند. بعضی با توجه به اینکه نام بت بزرگ این قوم "بعل" بوده معتقدند که این پیامبر از سرزمین "شامات" برخاست، و مرکز فعالیت او را شهر "بعلبک" می دانند که امروز جزء لبنان است و در مرز سوریه قرار دارد. به هر حال درباره این پیامبر داستانهای مختلفی در کتابها آمده است.
اختلاف مفسران در مورد معنا و مصداق بعل
همان گونه که از آیات قرآن برمی آید، قوم الیاس به جای پرستش خدای یگانه، به پرستش بتی به نام بعل روی آورده بودند: «إذ قال لقومه ألا تتقون* أتدعون بعلا و تذرون أحسن الخلقین» (صافات/ 124- 125) معنا و مصداق بعل مورد اختلاف مفسران است؛ از جمله آن را به معنای «رب»، نام یک فرشته و نیز نام زنی دانسته اند که قوم الیاس را گمراه کرد و مورد پرستش آنان قرار گرفت. بیشتر مفسران شیعه و سنی هماهنگ با ظاهر آیات، آن را نام بت قوم الیاس دانسته اند. طلایی بودن، درازی، برخورداری بت یاد شده از صورتهای چهارگانه و 400 خدمتکار و نیز چگونگی به کارگیری آن از سوی شیطان برای واداشتن مردم به تکذیب الیاس و بی اثر کردن دعوت وی از مطالبی است که برخی مفسران در ذیل آیه بدان پرداخته اند. قوم الیاس، جز شماری از آنان، با اصرار بر بت پرستی خویش، به تکذیب آن حضرت پرداختند: «فکذبوه فإنهم لمحضرون* إلا عباد الله المخلصین» (صافات/ 127- 128) خداوند نیز گنهکاران را عذاب کرده، نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان ساخت: «و ترکنا علیه فی الأخرین» (صافات/ 129)
"الیاسین" چه کسانی هستند؟
در آیه 37 سوره صافات، رسم الخط «ال یاسین» با قرائت اشهر «الیاسین» ارتباط مستقیمی با شخصیت الیاس (ع) یافته است؛ غالب مفسران با تکیه بر سیاق آیات، تعبیر «سلام علی ال یاسین» را به این پیامبر بازگردانیده و «الیاسین» را صورت دیگری از نام او شمرده اند. وجود شکلی از واژه در قرائات شاذ به صورت «ادراسین»، خود نمونه ای از جابجایی دو شخصیت الیاس و ادریس است. این جابجایی چنان ریشه دار است که حتی در برخی منابع، داستان الیاس به طور کامل نقل شده، و تنها نام الیاس با ادریس جایگزین شده است. مفسران و مورخان در مورد "الیاسین" نظرات متفاوتی دارند:
الف: بعضی آن را لغتی در الیاس می دانند، یعنی همانگونه که فی المثل "میکان" و "میکائیل" دو تعبیر از آن فرشته مخصوص است و "سینا" و "سینین" هر دو نام برای سرزمین معروفی است، "الیاس" و "الیاسین" نیز دو تعبیر از این پیغمبر بزرگ است.
ب: بعضی دیگر آن را جمع می دانند به این ترتیب که "الیاس" با یاء نسبت همراه شده، و "الیاسی" شده، و بعد با یاء و نون جمع بسته شده و "الیاسیین" گردیده و پس از تخفیف "الیاسین" شده بنابراین مفهومش کلیه کسانی است که به الیاس مربوط بودند و پیرو مکتب او شدند.
ج: "آلیاسین" با الف ممدوده ترکیبی است از کلمه "آل" و "یاسین" یاسین طبق نقلی نام پدر الیاس است، و طبق نقل دیگری از نامهای پیامبر گرامی اسلام (ص) است، بنابراین "آل یاسین" به معنی خاندان پیغمبر گرامی اسلام (ص) یا خاندان یاسین پدر الیاس می باشد.
قرائن روشنی در خود قرآن است که همان معنی اول را تایید می کند که منظور از "الیاسین" همان "الیاس" است، زیرا بعد از آیه "سلام علی إل یاسین" به فاصله یک آیه می گوید: «إنه من عبادنا المؤمنین؛ او از بندگان مؤمن ما بود.» بازگشت ضمیر مفرد به "الیاسین" دلیل بر این است که او یک نفر بیشتر نبوده، یعنی همان الیاس. دلیل دیگر اینکه این آیات چهارگانه ای که در پایان ماجرای الیاس بود عینا همان آیاتی است که در پایان داستان نوح و ابراهیم و موسی و هارون بود، و هنگامی که این آیات را در کنار هم قرار می دهیم می بینیم سلامی که از سوی خدا در این آیات ذکر شده، به همان پیامبری است که در صدر سخن آمده است. (سلام علی نوح فی العالمین- سلام علی إبراهیم- سلام علی موسی و هارون) بنابراین در اینجا هم سلام علی إل یاسین سلام بر الیاس خواهد بود.
نکته ای که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است که در بسیاری از تفاسیر حدیثی نقل شده که سند آن به ابن عباس برمی گردد و او می گوید: منظور از "آل یاسین" آل محمد (ص) است چرا که "یاسین" از اسماء پیامبر اسلام (ص) است. در معانی الاخبار صدوق در بابی که برای تفسیر "آل یاسین" ذکر کرده پنج حدیث در همین زمینه نقل شده که هیچکدام از آنها به ائمه اهل بیت (جز یک حدیث) منتهی نمی شود، و راوی آن حدیث شخصی به نام "کادح" یا "قادح" است که در کتب رجال خبری از او نیست. از آنجا که این اخبار روی فرض این است که قرائت آیه فوق را به صورت سلام علی آل یاسین بخوانیم، و هماهنگی آیات را نادیده بگیریم، و اسناد این روایات نیز قابل گفتگو است.
اوصاف حضرت الیاس
خداوند برای حضرت الیاس در قرآن کریم پنج وصف بیان کرده است:
1- صاحب سلام؛ خداوند می فرماید: «سلام علی إل یاسین سلام بر الیاسین؛ درود بر پيروان الياس.» (صافات/ 130)
2- صالح؛ خداوند می فرماید: «و زکریا و یحیی و عیسی و إلیاس کل من الصالحین؛ و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را که همه از شایستگان بودند.» (انعام/ 85)
3- عبدنا؛ خداوند می فرماید: «إنه من عبادنا المؤمنین؛ او از بندگان مؤمن ما است.» (صافات/ 132)
4- مؤمن؛ خداوند می فرماید: «إنه من عبادنا المؤمنین؛ او از بندگان مؤمن ما است.» (صافات/ 132)
5- محسن؛ خداوند می فرماید: «إنا کذلک نجزی المحسنین؛ ما این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم.» (صافات/ 131)
قرآن کریم، استنکاف بت پرستان از پذیرش پیام توحیدی الیاس (ع) را چنین بیان می کند: «فکذبوه فانهم لمحضرون؛ پس او را دروغگو شمردند، و قطعا آنها [در آتش] احضار خواهند شد.» (صافات/ 127) آنان الیاس را تکذیب کردند و رسالتش را نپذیرفتند، بدین جهت همهی آنها در قیامت احضار می شوند. گرچه احضار در لغت به معنای حاضر کردن است، برای اکرام باشد یا برای تعذیب، اما در کتاب و سنت به معنای کیفر دادن و توبیخ کردن است، چنانکه در عرف هم احضار کردن، اغلب برای توبیخ و تنبیه است و همهی تبهکاران برای بررسی حسابها جلب و با اجبار حاضر می گردند. اما بندگان مخلص از محذور احضار و گزند اجبار بر حضـور مصونند: «إلا عباد الله المخلصین؛ مگر بندگان پاکدین خدا.» (صافات/ 128)
مطلب دیگر این که همان طور که پیام انبیا مشترک بوده و پایبندی آنان نسبت به رسالت مشترک خود امری قطعی است، پاداش آنها هم نسبت به اصل رسالت به طور برابر تنظیم می شود و آن عبارت از درود خدا بر آنان است و درباره الیاس هم به سبب بهره مندی وی از مقام احسان و عبودیت و ایمان، چنین تحیت و درودی نثار شده است: «سلام علی ال یاسین* انا کذلک نجزی المحسنین* انه من عبادنا المؤمنین؛ درود بر پیروان الیاس. ما نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم، زیرا او از بندگان با ایمان ما بود.» (صافات/ 130- 132)
"سلام" یکی از اسمای حسنای الهی است و اگر عبد صالح سالکی مشمول سلام خدا شد، مظهر آن نام نیکو می گردد. و از طرف دیگر خداوند همگان را به دارالسلام فرامی خواند: «والله یدعوا الی دار السلام؛ و خدا [شما را] به سراى سلامت فرا مى خواند.» (یونس/ 25) بنابراین انسان مومن همیشه در سلام است و به سوی دارالسلام حرکت می کند و این پاداش نیکویی برای بندگان صالح خداست. خدای سبحان نفرمود: «انا کذلک نجزی النبیین و المرسلین؛ ما فقط به انبیا چنین جزا می دهیم و یا او چون رسول است، بر او سلام می فرستیم.» بلکه هر کس اهل احسان است، خداوند به او پاداش می دهد و بر او سلام می فرستد و یاد و اثر او را در جهان حفظ می کند. عالمانی که آثارشان به صورت کتابهای علمی و دینی محفوظ مانده است، مشمول همین آیه هستند. آنها مشمول سلام خدایند و خدا آثار به جا ماندنی آنها را، با وجود همه تلاشی که بیگانگان در جهت از بین بردن آثار علمی و نام و نشان آنها داشته اند، حفظ کرده است. نکته اساسی آن است که ریشه همه فضایل و ارزشهای انسانی، عبودیت و بندگی خداوند است و بهترین لقبی که خداوند به انسان می دهد و سایر القاب نیز در پرتو آن به دست می آید، لقب عبودیت است که بیانگر رابطه خاصی بین انسان و خدای اوست. با امضای وصف بندگی، سایر کمالها نیز تصویب می شود، از این جهت تحصیل آن برای نیل به مدارج بعدی ضروری است و وصول به آن، مایه امید پیدایش کمالهای دیگر خواهد بود.
البته اوصاف مزبور، در انحصار افراد خاصی نیست. همگان می توانند به آن کمالات متصف شده، به مقامات مذکور نایل شوند، گرچه رسالت و نبوت بهره افراد خاصی می گردد: «الله اعلم حیث یجعل رسالته؛ خدا بهتر می داند رسالتش را کجا قرار دهد.» (انعام/ 124) و کسی را بعد از خاتمیت به آن مقام منیع راه نیست؛ اما عبد صالح شدن از آن شخص خاصی نیست. بنابراین درود و تحیت الهی، مختص رسول خدا نیست، گرچه درجه عالیه آن مخصوص پیامبر اکرم است، اما هرکس به او اقتدا کرد، از صلوات الهی و ملائکه او برخوردار است: «هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور؛ او کسی است که بر شما درود و رحمت می فرستد، و فرشتگان او (نیز) برای شما تقاضای رحمت می کنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) به سوی نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون گردد.» (احزاب/ 43)
پس الیاس از سلام خدا برخوردار است البته سلام خدا قول نیست، فعل است و این فعل به نسبت شدت و ضعف ایمان مخاطبان آن درجاتی دارد. اشاره به این نکته نیز سودمند است که همان طور که حفظ اصل حیات مورد علاقه هر موجود زنده است، صیانت از ادامه آن نیز مورد اشتیاق همه زنده هاست و مهمتر از همه ادامه حیات معنوی است. از این رو پیامبران به خدای سبحان عرض می کنند: «و اجعل لی لسان صدق فی الاخرین؛ خدایا منطق و لسان صدق مرا در نسلهای آینده حفظ کن.» (شعراء/ 84) تا افراد صادق مرا به عظمت یاد کرده، سیره ام را احیا کنند. خداوند هم می فرماید: ما دربین اقوام و نسلهای آینده منطق الیاس و نوح را حفظ کردیم: «و ترکنا علیه فی الاخرین» (صافات/ 129) ما بر او در بین آیندگان اثر ماندنی نهادیم و آنچه بین بندگان صالح جزو امور ماندنی است، بقیه الله است: «بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین؛ و آنچه را که خداوند نگه داشت برای مؤمنان بهتر است.» (هود/ 86)
منـابـع
فرامرز حاج منوچهری- دائره المعارف اسلامی- جلد 10- مقاله الیاس
ویکی پدیا- دانشنامهٔ آزاد
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 17 صفحه 243- 244
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 19 صفحه 144- 146
سیدهاشم رسولی محلاتی- تاریخ انبیاء
ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد 8 صفحه 457
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی قرآن
ابوالفضل روحى- دائره المعارف قرآن کریم- جلد 4- مقاله الیاس
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها