زمینه پیدایش اوپانیشادها در دین هندویی
فارسی 5902 نمایش |اوپانیشادهای کهن از مهمترین منابع تفکر فلسفی عرفانی هند بوده و هست، به گونه ای که تقریبا همه مکاتبی که خود را در چارچوب باورهای سنتی هندو می دانند کوشیده اند حقانیت و اعتبار دیدگاههای خود را با استناد به عباراتی از آﻧﻬا اثبات نمایند. در این متون که توجه بسیاری از اندیشمندان در سراسر جهان را به خود معطوف ساخته است، می توان لطیف ترین و دقیق ترین اندیشه های حکمی هندو را مشاهده کرد. این آثار که به اعتقاد محققان نشان دهنده ترکیبی از اندیشه های آریایی و ماقبل آریایی هند است، بیانگر آموزه ها و نگرش های گوناگونی است، اما گرایش کلی آﻧﻬا نشان دهنده نوعی چرخش از اندیشه ها و آثار پیشین هندو (به ویژه وداها در معنای خاص) است، که میتوان آن را چرخش از جهان بیرون به جهان درون و از ظاهر به باطن دانست. مهم ترین آموزه اوپانیشادی تأکید بر وحدت حقیقت (که آن را برهمن مینامد) و معرفت به «خود» حقیقی انسان یا آتمن به مثابه معبری برای درک و دریافت آن حقیقت یگانه است که با دیدن پرده های جهل و با عبور از لایه های گوناگون «خود» های دروغین و غیرحقیقی انسان امکان پذیر می شود. از منابع مهم تفکر هندو و یا به تعبیری مهم ترین منبع اندیشه فلسفی و عرفانی هند، اوپانیشادها هستند که به همراه دو کتاب برهمه سوتره و بهگودگیتا، سه پرستهانه یا منابع اصلی مکتب ودانته، مهم ترین مکتب فلسفی عرفانی هندو، محسوب میشوند.
زمینه پیدایش اوپانیشادها
مجموعه اصلی ادبیات ودای، یعنی سمهیتا (=ودا در معنای خاص آن)، براهمنه ها، ارنیکه ها، اوپانیشادها که یا ادبیات وحیانی هندو را تشکیل «شروتی» مجموعا می دهند، به همین ترتیبی که ذکر شد بوجود آمده اند. در واقع در پایان دوره ودایی (١٥٠٠-٦٠٠ ق. م) و آغاز دوره ای که ویژگی مهم آن پیدایش آثار مهم هندو است آیین گرایی دینی و تأکید هر چه بیشتر بر مناسک و شعائر دینی بویژه انجام قربانیهای مفصل و پرهزینه گسترش می یابد که تجلی این وضع را می توان در براهمنه ها مشاهده کرد. در این آثار آیین های ساده اولیه ودایی به نظام پیچید های از آیینهای دینی تبدیل شده و مراسم قربانی دارای کارکردی مستقل میشود به گونه ای که حتی خدایان وضعیت خود را مدیون انجام قربانی اند، و با قربانی است که نیروهای کیهانی به حرکت در می آیند. بدین ترتیب و در نتیجه این امر برهمنانی هم که به جزئیات این اعمال آگاهی داشتند اهمیت زیادی یافتند. در کنار این جریان و شاید در واکنش به آن روش ها و نگرش های دیگری نیز رشد کرد. یکی از اینها پیدایش اندیشه های الحادی بود که همه امور انسانی و الهی را به تمسخر میگرفت و با انکار وجود خدایان بدنبال بهره مندی از لذات دنیوی بود. از این گروه با اینکه اثر مستقلی باقی نمانده، اما می توان نشانه های آن را در ادبیات به جا مانده از این دوره مشاهده کرد. جریان دیگر، در نقطه مقابل، مرتاضان و جنگل نشینانی بودند که با تأملات و ریاضت های شدید بدنبال آن بودند تا نه تنها هر چه می خواهند از خدایان بگیرند، بلکه آﻧﻬا را در جایگاه جلال و جبروت خود تحت تأثیر قرار داده و عرش آﻧﻬا را در اختیار خود گیرند. آرنیکه ها، یا متون جنگلی نشان دهنده این جریان است. رویکرد سوم که اوپانیشادها نماینده آن است، بیش از هر چیز بر جنیانه یا معرفت تأکید می ورزد، و سمت گیری مباحث در مورد وجود و ماهیت خداوند، نظری و عرفانی و در تقابل با دیدگاه عملی و جبرانی کفاره ای کتاب های آیینی و شعائری بود.
دوسن، از هندشناسان مشهور، معتقد است که براهمنه ها برای کسانی نوشته شده که در مرحله دوم سلوک هستند، یعنی زندگی عادی داشته و میتوانند تأهل اختیار آنند، آرنیکه ها برای آسانی است که در سومین مرحله سلوک بوده و خلوت اختیار کرده بودند و اوپانیشادها برای آﻧﻬایی است که دنیا را رها کرده و در طلب نجات ﻧﻬایی در تفکر و مراقبه و ترک و تجرید به سر می بردند، یعنی کسانی که در آخرین مرحله زندگی روحانی به مرتبه سنیاسه (تارک دنیا) رسیده اند. اگر فرایندی را که از وداها آغاز و به اوپانیشادها انجامید مورد توجه قرار دهیم، میتوانیم تحول اندیشه و تغییر تدریجی علایق از ظاهر به باطن و از عین به ذهن را مشاهده نمائیم. در اینجا ترس و حیرت از خدایان و جهان بیرون که به طور مشخص در سمهیتا (ودا در معنای خاص) انعکاس یافته است، جای خویش را به تأمل و توجه به انسانی چونان نشان «خود» می دهد و «خود» معنا و اهمیت و سررشته ای از کل حقیقت، پدیدار می شود. در اینجا همه حقیقت و هستی با همه عظمتش را می توان در ژرفای «خود» جست و این همان سلوکی است که تعلیم اصلی اوپانیشادهاست. اوپانیشادها می کوشند تا پیچیدگی ها و ظرافت های این سلوک درونی به ازلیت را با شیوه های مختلف و با تمثیلهای گوناگون توصیف کنند. براساس تعلیم اوپانیشادها، برهمن حقیقت است و در درون ماست. خدایان و نیروهای مختلفی که در سرودهای ودایی مطرح شده اند همه در درون ما هستند. در اینجا قربانی های ودایی و آئین هایی که با آن انجام می شود تقریبا زائد و حتی بی معناست. راه رسیدن به مقصود از طریق کرمه یا اعمال آئینی نیست، بلکه از راه معرفت به «خود» است و قربانی حقیقی نیز قربانی کردن همه وجود خویش و رها کردن (Sarramedha) «من» است. در تقسیم بندی ادبیات ودایی به کرمه کانده (Karma Kanda= بخش مربوط به اعمال و آئین ها) و جنانه کانده (Jnâna Kânda= بخش مربوط به آگاهی و معرفت)، اوپانیشادها به دسته اخیر تعلق دارد که ماهیتا فلسفی است. این اثر و نظام های بزرگی که بر آن مبتنی هستند در چنان وسعتی در تصور هندی از خدا و غیب تأثیر گذارده اند که نمی توان بر آن دست یافت. در یک کلام اندیشه هندی در سیطره اوپانیشادهاست. امروز بیش از دویست اثر به عنوان اوپانیشاد، شناخته می شود که بسیاری از آﻧﻬا از آثار متأخر محسوب می شوند. معمولا سیزده اوپانیشاد را به عنوان اوپانیشادهای اصلی یا ودایی می شناسند که مربوط به قرن ششم تا چهارم ق. م هستند آﻧﻬا عبارتنداز: تهه (Katha)، ایشه (Kena)، تیتیریه (Taittiriya)، ایتریه (Aitareya)، موندکه (Mândukya)، ماندوکیه (Mundaka)، شوتاشوتره (Shvetâshvatara)، بریهدآرنیکه (Brihadâranyaka)، میتراینی (Maitrâyanî)، چاندوگیه (Chândogya)، پرشنه (Prashna)، وشیتکی (Kaushîtaki). با توجه به اینکه این آثار، برحسب اختلافاتی که وجود دارد، در طول تقریبا پنج قرن توسط افراد مختلف در سراسر قاره هند به وجود آمده اند، انتظار نمیرود که به لحاظ شکل و محتوا کاملا یک دست بوده و اندیشه واحدی را دنبال کنند، بلکه برعکس، آکنده از ایده ها و اندیشه های گوناگون هستند که گاه ناسازگار و حتی متناقض به نظر می آیند. به همین دلیل به اعتقاد اکثر محققان غربی نباید به دنبال دستگاه فکری کاملا منسجم و یا حتی یک دیدگاه فکری کاملا قطعی در سراسر آن بود. گو اینکه سنت وجودشناختی مسلط در هند همیشه بر این باور بوده است که همه متون اوپانیشادی در مقام بسط و تبیین یک حقیقت کامل و منسجم درباره حقیقت غایی هستند؛ یعنی اینکه همه چیز یکی و آن برهمن است، «خود» یا آتمن نیز همان امر یکتا و همسان با آن است. این آموزه محوری اوپانیشادها سنگ بنا و شالوده اصلی فلسفه ودانته است.
منـابـع
ابوالفضل محمودی- فصلنامه علمی پژوهشی انجمن معارف اسلامی شماره 1- زمستان ٨٣- مقاله حکمت اوپانیشادی
ف لرس. ف هک- تفکر فلسفی در هند پیش از اسلام- ترجمه فتح اللّه مجتبائی- ج ١ صفحه ٢٧
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها