اندیشه و انتظار مسیحا در تاملات قبالایی

فارسی 5816 نمایش |

حرکت شبتای و مخالفت با مکتب ربانیون

سیمای برجسته حرکت شبتای عبارت بود از مخالفت با یهودیت ربانی. چنین مخالفتی تقریبا برای تمام مدعیان مسیحایی عمومیت داشت، ولی شبتای و پیروانش بیش از اسلاف خود به آن دامن زدند. آنان علاوه بر الغای شریعت ربانی، برای الغای شریعت مکتوب (تورات) نیز می کوشیدند و می گفتند که پیمان تازه ای به مسیحا وحی شده است. هنگامی که برخی از ربانیون آمستردام تلاش می کردند که با اقدام جدید شبتای مبنی بر الغای قوانین و نهادهای قدیمی مخالفت کنند، غوغائیان خشمگین با سنگ به آنان حمله کردند. گفته می شود هنگامی که شبتای صبی در قسطنطنیه بره فصح را قربانی کرد، به مریدان خود دستور داد از چربیهای حرام آن بخورند و دعای برکت زیر را بخوانند: «مبارک هستی تو... که بارها را سبک می کنی» مقصود وی از این دعا گشودن الزامات یهودیت سنتی بود. شگفت آور اینکه چنین تأثیر عمیقی را تنها یک فرد بر تمام قوم اعمال می کرد؛ آن هم به گونه ای که چند یهودی هشیار که غالبا دانشمندان تلمودی بودند و «کوفریم» (کافران) خوانده می شدند، از ترس غوغائیان مجبور بودند خشم خود از این امور را پنهان نگه دارند.

اسلام آوردن شبتای
شبتای صبی در سال 1666 با اکراه مسلمان شد، نام خود را به محمد افندی تغییر داد و با یک بانوی ترک ازدواج کرد. وی همچنین بسیاری از پیروان خود را به پذیرش اسلام ترغیب نمود، ولی باز هم بسیاری از یهودیان او را مسیحا می دانستند. آنان در توجیه این مسأله می گفتند که تنها شبحی از شبتای مسلمان شده و خود او برای یافتن ده قبیله گم شده بنی اسرائیل به آسمان رفته است و به زودی دوباره ظهور خواهد کرد. ناتان غزتی، پیشگوی فریب خورده، در تبلیغات خود می گفت: «همان گونه که موسی در کاخ فرعون پرورش یافت، لازم بود که مسیحا در کاخ سلطان عثمانی بماند تا بتواند نفوس گمگشته اسلام را نیز نجات دهد.» شبتای صفت مسیحایی خویش را نگه داشت و مجاز بود به عنوان تبلیغ اسلام میان یهودیان، با آنان تماس بگیرد. وی کتاب زوهر را تفسیر می کرد و یک فرقه «یهودی- اسلامی» را پدید آورد که اعضای آن بی درنگ به رسم مسلمانان عمامه بر سر گذاشته، پیرو آداب اسلامی شدند و به بازگشت سریع شبتای به عنوان منجی حقیقی بنی اسرائیل امیدوار ماندند.

ادامه هیجان عمومی پس از مرگ شبتای
شبتای، پریشان و بی کس، در شهر کوچکی در آلبانی به سال 1676 مرد. در عین حال، اعتقاد به مسیحایی او پایدار ماند. شیادان تازه ای در بخشهای مختلف اروپا و آسیا برخاستند و کوشیدند این فریب را ادامه دهند. سرخوردگی یهود از آن همه شادی و هیجان بی حاصل بسیار دردناک و رنج آور بود و گویا آنان به امید فراموش کردن آن درد و رنج، خود را برای فریب خوردن بیشتر آماده می کردند. طبعا ربانیون نخستین کسانی بودند که به هوش آمدند و بر ضد پیروان شبتای مبارزه شدیدی را آغاز کردند، گرچه مدتی طول کشید تا آن اندیشه مسموم کاملا از بین برود. این یکی از معجزات تاریخ یهوداست که یهودیت توانست از ضربه وحشتناکی که بر اثر ناکامی حرکت شبتای بر پیکر آن وارد شده بود، جان سالم به در برد.

میکائیل کاردوسو و عنوان مسیحای افرایمی

نخستین جانشین شبتای صبی یک یهودی مسیحی نما به نام میکائیل کاردوسو (1706-1630) بود. وی با برخورداری از فرهنگ و آداب اروپایی به عنوان مسیحای افرایمی سخنرانی می کرد. او رساله های متعددی نوشت و معتقد بود دو خدا وجود دارد: یکی علت نخستین که قابل درک نیست و تأثیری بر عالم ندارد، دیگری خدای اسرائیل، آفریدگار جهان و صاحب شریعت که باید تنها او را پرستید. وی پیروان بسیاری در ترکیه، مصر و کندیا پیدا کرد و توجه قدرتهای مشرق زمین را به خود جلب کرد. در این میان برادرزاده اش با خنجری او را از پای در آورد و بدین شیوه اقدامات وی ناگهان پایان یافت.

مردخای اهل آیزنشتات و عنوان مسیحا بن داوود واقعی
شیاد دیگری به نام مردخای اهل آیزنشتات در همان زمان عقائد شبتای را در سراسر آلمان و لهستان منتشر کرد. وی خود را شبتای صبی از خاک برخاسته و مسیحا بن داوود واقعی معرفی می کرد و می گفت شبتای نتوانست عمل نجات را به انجام رساند؛ زیرا وی ثروتمند بود. بر اساس پیشگوییها، مسیحا باید فقیر و سوار بر الاغ باشد؛ از این رو، من که مردخای بینوا هستم، باید مسیحای واقعی باشم.

یعقوب کوریدو و ادعای مسیحایی
ظهور یعقوب کوریدو (یعنی محبوب) در ترکیه به حرکت شبتای جان تازه ای داد. وی خود را پسر شبتای می دانست، ولی در حقیقت برادر زن او بود و ادعا می کرد که روح هر دو مسیحا (بن یوسف و بن داود) در او است. وی نام صبی بر خود نهاد و از بدترین فسادهای اخلاقی تبلیغ و پیروی می کرد و معتقد بود که تنها راه برای غلبه بر گناهکاری در جهان افزایش گناه است. هنگامی که مقامات ترک رفتار کوریدو و پیروانش را محکوم کردند، چهارصد تن از آنان مسلمان شدند و فرقه ای را به نام «دونمه» (از راه به در شدگان) بنیاد نهادند. گفته می شود که این فرقه اکنون بیش از چهار هزار پیرو دارد. پس از مرگ کوریدو پسر وی به نام برخیاهو (حدود 1740-1695) به جای او نشست.

یهودا حسید، دوبنو و حییم ملک و جنبش حسیدیم
یهودیان لهستان، در زمان حمله قزاقان، گرفتار آزارهای وحشتناکی شده بودند و به همین دلیل، جنون شبتای در آن سرزمین هراس انگیزترین شکل را به خود گرفت. انجمنی که اعضای آن خود را حسیدیم می خواندند و اوقات خویش را در روزه داری و خودسازی سپری می کردند، به رهبری سه تن به نامهای یهودا حسید، دوبنو و حییم ملک تشکیل شد. در آغاز سال 1700 حدود یکهزار و پانصد تن از حسیدیم سفری را به فلسطین آغاز کردند تا در آنجا به انتظار رهایی قریب الوقوع بنشینند. حییم ملک به رهبری فرقه شبتای در اورشلیم برگزیده شد. او عقیده تثلیث را به گونه ای که میان واپسین پیروان آن مسیحای دروغین تحول یافته بود، تعلیم می داد و تمثال کنده کاری شده شبتای صبی را برای پرستش مریدانش با خود حمل می کرد.

نحمیا حیا حیون و نظریه تجلی خدا در سه شخص
عمده ترین شیاد این سالهای سر در گمی «حمیا حیا حیون» (1726-1650) بود که هر جا ظاهر می شد آشوبی برپا می کرد و میان جوامع یهودی از آمستردام تا اورشلیم، از لندن تا ایتالیا و در آلمان و لهستان اختلاف و چند دستگی می آفرید. وی پیرامون خدای سه گانه، یک خدا در سه شخص (خدای قدیم، پادشاه مقدس، یعنی تجسد الهی و شخص مؤنث یا شخینا) تبلیغ می کرد و کتاب می نوشت. سلیمان ایلون (1728-1667) اهل پرتغال که ابتدا حاخام لندن و سپس حاخام آمستردام بود و ربانی صاحب کرامت، لوبله پروسنیتز اهل لهستان و احتمالا دانشمند تلمودی یوناتان آیبشوتز اهل پراگ هوادار او شدند. اختلاف جوامع آلمانی و پرتغالی شهر آمستردام در مورد حیون، کفرگویی و فساد اخلاق پیروان او، تحریمها و تکفیرهایی که هر دو طرف نثار یکدیگر می کردند و اختلاف شدید بین یعقوب امدن و یوناتان آیبشوتز که بر اثر تحریکات پیروان شبتای تقریبا تمام ربانیون و نمایندگان جوامع یهودی لهستان و آلمان را درگیر کرد.

ستیز ربانیون با مدعیان مسیحایی

در آن هنگام خطرات مطالعه و تحقیق در قبالا برای ربانیون آشکار شد. آنان با تصمیم قاطع و با تمام نفوذ خود، به ضعیف کردن تأثیر قبالا و محدود ساختن مطالعه آن برخاستند، گرچه در عین حال به محتویات آن ایمان داشتند. بسیاری از ربانیون برجسته قرون هفدهم و هجدهم به قداست کتاب زوهر و خطا ناپذیری محتویات آن به شدت معتقد بودند. آنان با وجود دلبستگی به تعالیم عرفانی قبالا، سرانجام، از خطر عظیمی که یهودیت را تهدید می کرد، آگاه شدند و دریافتند که شیادان و متعصبان فریب خورده پیوسته در برج و باروی کتاب زوهر سنگر می گیرند.

موسی حییم لوزاتو در گرداب تأملات عرفانی
در این زمان یک جوان خوش استعداد و با اصل و نسب که در شعر عبری نبوغ داشت و در فرهنگ یهودی استاد بود، گرفتار دامهای قبالا شد و استعداد تحسین برانگیز خود را در اندیشیدن پیرامون رؤیاهای عرفانی صرف کرد. وی به یهودیت و ادبیات آن ضربه زد و سرانجام، قربانی این دیوانگیها شد. موسی حییم لوزاتو (1747-1707) که در یک خانواده ثروتمند در شهر پادوا به دنیا آمده بود، پس از تکمیل عبری و لاتین و نشان دادن قریحه شعری بی مانندی، در آغاز جوانی به مطالعه قبالا سرگرم شد. تعالیم کتاب زوهر چنان او را مسحور خود کرد که وی به نوشتن کتابی به همان شیوه و همان لهجه دست زد و به دلیل این توانایی امیدوار شد که روزی نفوس بنی اسرائیل و همه جهان را آزاد کند. جنون مسیحایی ناگهان بر او چیره گشت، به گونه ای که تصور می کرد الیاس نبی به وی گفته که او مسیحا، «یاور الوهیت در تبعید و سنگ قیمتی خدا است و هنگامی که الوهیت از تبعید برگردد وی آن را رهبری خواهد کرد.» او مزامیری مانند مزامیر داوود ساخت و معتقد بود که در عصر مسیحا مزامیر او جای مزامیر داوود را خواهد گرفت. وی متهم بود که با پیروان شبتای ارتباط دارد و تکفیر او از محکمه های ربانیون مختلف صادر شد. سرانجام، وی با خاطری نژند و در حال انزوا، در سن چهل سالگی قربانی طاعونی شد که فلسطین اقامتگاه اخیر او را در نوردید. وی یکی از گرانبهاترین قربانیانی بود که یهودیت بر مذبح قبالا تقدیم کرد.

فرانک و تصدیق مدعیان مسیحایی پیشین
آخرین مدعی دروغین مسیحایی در تاریخ یهود یانکییف لایبویتس فرانک اهل گالیکیا، یک ماجراجوی بی بند و بار و پست فطرت درجه یک بود که رنج و محنت زیادی را برای یهودیان لهستان پدید آورد. فرانک خود را در ترکیه مسلمان، در لهستان کاتولیک و در جمع یهودیان یک یهودی پایبند نشان می داد. تعلیمات ویژه وی به تعالیم اسلام در باب پیامبران شباهت داشت. او می گفت: کسانی که گاه و بیگاه میان بنی اسرائیل به عنوان مسیحا برخاسته اند، همگی بر حق بوده اند. تمام ایشان با داشتن روح مسیحایی، تشخصهای گوناگونی بر خود گرفته اند. داود، الیاس، عیسی، پیامبر اسلام، شبتای صبی و جانشینان وی، همه و همه دارای روح مسیحایی بوده اند و اکنون خود او از چنین چیزی برخوردار است. در رأس تعالیم وی نظریه پیروان شبتای در باب تثلیث مشاهده می شود؛ با پیرایه هایی از پیش خود او مبنی بر اینکه الوهیت ساکن در مسیحا تمام قدرتهای آسمان و زمین را در دست دارد. وی به پیروان خود فرمان داده بود که او را خداوندگار مقدس بنامند. کتاب تلمود بدان گونه مورد تنفر پیروان فرانک بود که آنان به برخی القاب اضافی خود، مانند ضد تلمود یا زوهری، مباهات می کردند.

اصول عقیدتی پیروان فرانک
پیروان فرانک به سال 1757 از اسقف «دمبوسکی» درخواست کردند که میان ایشان و ربانیون مناظره ای ترتیب دهد. ایشان در آن هنگام اصول عقائد خود را چنین اعلام کردند:
1- هر فرد اسرائیلی موظف است علاوه بر عشق به خدا و پرستش او، درباره کنه ذات وی نیز تحقیق کند.
2- هدف تورات و کتب انبیا آن است که دیدگاه روشنی از کنه ذات خدا ارائه دهند، ولی زبانی که در این کتابها به کار رفته، چنان مبهم و رمزی است که تنها افراد دارای بصیرت عمیق و استعدادهای الهی می توانند آن را بفهمند.
3- تلمود وانمود می کند که تفسیر کتاب مقدس است، ولی آن اثر از دروغ، پستی و مخالفت با خود تورات انباشته شده است. تلمود به پیروان خود توصیه می کند که مسیحیان را گول بزنند و آنان را از بین ببرند. ولی پیروان فرانک تفسیر دیگری از کتاب مقدس را قبول دارند، یعنی کتاب زوهر که اسرار کلام الهی را به روشنی بیان می کند.
4- پیروان فرانک به خدای یکتا که خالق جهان است، ایمان دارند و می گویند او از ریز و درشت این جهان آگاه است.
5- در عین حال، آنان معتقدند که این خدا سه شخص (پارزوفیم) دارد. این عقیده را می توان به آسانی از کتاب مقدس اثبات کرد و به وضوح در کتاب زوهر آمده است.
6- همچنین آنان معتقدند که خدا در جسم انسانی ظاهر شده، خورده، نوشیده، خفته و همه نیازهای بشری خود را برآورده، بدون آنکه هیچ گناهی را مرتکب شود.
7- آنان معتقدند که اورشلیم هرگز نوسازی نخواهد شد.
8- مسیحا ظاهر خواهد شد، اما نه برای نجات بنی اسرائیل، بلکه مجسم خواهد گردید تا نفوس گم گشته را رهایی بخشد.
9- خود خدا لعنتی را که بر پیشینیان از نژاد بشر و همه قوم یهود نهاده، بر خواهد داشت و در آن زمان خدایی که در آسمان است، مسیحای حقیقی خواهد بود.

مخالفت پیروان فرانک با تلمود
چهار سال بعد پیروان فرانک عرض حالی به کنون میکولسکی تقدیم کردند و وعده دادند که به آیین کاتولیکی درآیند؛ مشروط بر اینکه قبل از تغییر آیین بتوانند با طرفداران تلمود مناظره ای داشته باشند. آنان باز هم بر اعتقاد خود به تثلیث اصرار می ورزیدند و می کوشیدند اعتقادات دینی خود را هرچه بیشتر به اعتقادات کلیسای کاتولیک نزدیک کنند. ایشان اظهار می کردند که سخنان همه پیامبران پیرامون آمدن مسیحا قرنها پیش از این تحقق یافته و مسیحا خدای حقیقی است که مجسم شد و برای نجات جهان رنج برد؛ با آمدن مسیحا تمام قربانیها و آیینها و در حقیقت همه دین یهود رنگ باخت؛ صلیب نشانه تثلیث و رمز آن مسیحایی است که همه باید از او اطاعت کنند و تنها از طریق تعمید می توان به پادشاهی او وارد شد؛ تلمود به یهودیان تعلیم می دهد که از خون مسیحیان استفاده کنند و به این دلیل تمام طرفداران تلمود طبعا به خون مسیحیان تشنه اند.
این مناظره در 16 ژویه 1759 در شهر لمبرگ صورت گرفت و روحانیون بی اطلاع مسیحی که قادر نبودند حتی یک کلمه از سخنان ربانیون در دفاع از خود و دین خویش را بفهمند، محکومیت آنان را اعلام کردند. پیروان فرانک علاوه بر الغای شریعت یهودی، تمام قوانین مربوط به عفت را نیز لغو کردند و اعمال ناشایستی در بسیاری از شهرهای پادولیا انجام دادند. بر اثر این کار هزاران تن از آنان به پذیرفتن آیین مسیحی مجبور شدند و نفرت ایشان از یهود مصیبتهای فراوانی را برای جوامع یهودی لهستان به بار آورد. این خرافات و شرارتها در زمانی اوج گرفت که موسی مندلسون می کوشید نور بیشتری به خیمه یعقوب بتابد و سپیده دم آزادی یهودیان در برخی کشورهای اروپایی مشاهده می شد.

فرقه جدید حسیدیم و اندیشه های مسیحایی

اسرائیل بعل شم (1759- 1698) و بیر اهل میسریکز (1772- 1700) که از شیوه های رایج پژوهندگان تلمود دلزده شده بودند، یک فرقه تازه را بنیاد نهادند. این فرقه چندی تهدید می کرد که حریف سرسخت یهودیت رسمی خواهد بود و تا زمان حاضر در میان یهودیان شرق اروپا پیروانی بی شمار و نفوذی فراوان داشته است. اعضای فرقه حسیدیم جدید به قداست کتاب زوهر، قدرت قبالا و تأثیر صدیقین (ربانیون صاحب کرامت) ایشان بر سرنوشت انسانها به شدت اعتقاد دارند و به همین دلیل خود را چندان سرگرم اندیشه های مسیحایی نمی کنند. اهداف بنیانگذاران این فرقه عبارت بود از: آزاد کردن یهودیان از چنگ عقل گرایی افراطی، آوردن مقدار بیشتری شعر و احساسات به عبادات یهود، دور نگه داشتن جوانان یهودی از مناظرات سفسطه آمیز و دمیدن روحیه میل به دعا و فعال کردن احساسات دینی در آنان.
نقل می کنند که هرگاه فریاد بلند و حریصانه بحثهای یک مدرسه ربانی به گوش بعل شم می خورد، وی دو دست خود را بر گوش می نهاد و می گفت این طایفه از بحث کنندگان رهایی بنی اسرائیل از تبعید را به تأخیر انداخته اند. البته حسیدیم اندیشه های مقبول عموم یهودیان در باب مسیحا و پادشاهی مسیحایی را می پذیرند. آنان با وجود اعتقاد به قدرتهای فوق طبیعی صدیقین خود، هرگز به ایشان اجازه نمی دهند که ادعای رسالت مسیحایی نمایند و مانند سایر یهودیان برای آمدن مسیحا و نجات بنی اسرائیل دعا می کنند. چنین به نظر می رسد که عواقب نکبت بار ظهور چندین مسیحای دروغین در قرن هجدهم این فایده را داشت که حتی حسیدیم طرفدار رمز و راز از اندیشیدن پیرامون طبیعت مسیحا و رسالت و تاریخ آمدن او پرهیز کنند.

فعال شدن دوباره قبالا
پدید آمدن حسیدیم و حمله تند الیاس اهل ویلنا و یارانش به ایشان موجب شد که از اهمیت قبالا و کتاب مقدس آن، یعنی زوهر، کاسته شود و توده یهودیان کمتر به مطالعه و پژوهش در آن رغبت کنند. البته حمله یاد شده اصولا به نقش مهمی که اسرائیل بعل شم (بنیانگذار حرکت حسیدیم) برای فرهنگ عرفانی قائل می شد، ارتباط نداشت؛ زیرا بزرگترین دشمنان حسیدیم خود نیز عاشقان سینه چاک عرفان و قبالا بودند. در سالهای پایانی قرن هجدهم که پایان قرون میانه یهود نیز به شمار می آید، یک انقلاب ناگهانی در اردوگاه یهود برپا شد.
آن انقلاب زاییده تغییرات بزرگ اروپای آن روزگار و عواقب نکبت بار حرکت شبتای بود. حرکتهای دیگری نیز پدید آمد، نیروهای دیگری نیز به عمل کردن در اذهان یهود آغاز کردند که با گذشت زمان چهره یهودیت و جهان بینی یهودیان را تغییر دادند و موجب شدند که جهان نیز رفتار خود را نسبت به یهودیان تغییر دهد. آرمان مسیحایی در آن عصر نقاب افسانه و خرافه را از چهره بر افکند و نزد صهیونیستها یک جنبه ملی گرایی و نزد اصلاح طلبان جدید یک جنبه جهانی و جهان وطنی بر خود گرفت؛ گرچه هنوز هم اعتقاد به مسیحای شخصی یکی از اصول دینی اکثریت یهودیان به شمار می رفت.

منـابـع

جولیوس کرینستون- انتظار مسیحا در آیین یهود- ترجمه حسین توفیقى- ناشر: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر: 1377

محمدمهدى کریمى ‏نیا- مقاله انتظار موعود در آیین یهود- فصلنامه معرفت- شماره 27

راب ا کهن- گنجینه ای از تلمود- ترجمه امیرفریدون گرگانی- انتشارات زیبا

محمد بهشتی- ادیان و مهدویت- مؤسسه مطبوعاتی حسینی- تهران بی تا

مقاله ماشیـح؛ منجی یهود به روایت تلمود (نشانه ها و کارکردها)- جواد قاسمی قمی- مجله هفت اقلیم- پیش شماره 2

جیمز هاکس- قاموس کتاب مقدس- کتابخانه طهوری- تهران 1349

جلال الدین آشتیانی- تحقیقی در دین یهود

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد