سیر تحولات روحانیت یهود در دوره تنائیم
فارسی 6558 نمایش |شخصیت و اقدامات یهوشوع بن حننیا
یهوشوع بن حننیا شخصیتی کاملا متفاوت بود؛ فرد فقیری که از راه آهنگری گذران زندگی می کرد، ولی با وجود این، بدون تردید دانشمندی سرآمد و برجسته در روزگار خویش بود. او مردی بدقیافه توصیف شده است که به واسطه خردش، تمام کسانی را که با او دیدار می کردند چه دانشمند و چه مردم عادی، چه یهودی و چه اعضای خانواده حکمرانان روم، که او به هنگام دیدارش از روم به عنوان نماینده ملت یهود با آنها ملاقات کرده بود، شیفته خویش می ساخت. او مردی شوخ طبع و دوست داشتنی و برخوردار از عشق و احترام جهانی بود.
شخصیت های برجسته
حکیمان رهبری گروه بزرگی از دانشمندان را در «باغ انگور یونه» بر عهده داشتند. دستاوردهای علمی و گفتگوهای هلاخایی آنها در یشیواها (مدارس علمیه) یکی از پایه های مهم ادبیات میشنایی را ایجاد کرد. دلیلی که از حکیمان مختلف نقل می شد و تلخیص هایی از احکام صادره از سوی آنها، که طی یک جلسه خاص یک یا چند روزه بیان می شد، اغلب بدون این که ویرایش شود در رساله خاصی از میشنا با عنوان عدویوت (شهادات) ثبت می شد. این گروه از دانشمندان شامل چند تن از سالخورگان که قبل از تخریب معبد فعال بودند و مردان جوان تری که نفوذ آنها تنها تا یک نسل بعد ادامه یافته بود، می شد. در میان شاگردان کوچک تر، اسامی تعدادی از دانشمندان وجود دارد که بعدها در زمان تکمیل میشنا، دانشمندانی سرشناس شدند. شخصیت های بسیاری از جمله حکیم ارجمند ربی دوسا بن هرکیناس، جوان تابناک و سرشناس ربی العازار بن عزریا، که در سن 18 سالگی، در حالی که نامزد مورد توافق همه بود، به مقام ناسی منصوب شد؛ ربی ییشماعل بن الیشاع منطقی و میانه رو؛ و ربی طرفون کاهن عجیب و غیر عادی، مردی با سخاوت و متواضع با شوخ طبعی خاص خود، که معمولا شوخی های او علیه خودش بود. هم چنین در بین این گروه به ربی عقیوا برمی خوریم که در حال برداشتن گام های اولیه در مسیر رهبری نسل آینده بود.
شخصیت و اقدامات ربی عقیوا بن یوسف
ربی عقیوا بن یوسف که نامش در تمام طول و عرض جغرافیایی جهان طنین انداز است، شخصیتی بزرگ و رمانتیک بود که بر تمام هم روزگارانش سایه افکنده بود. او در خانواده ای معمولی چشم به جهان گشود و پدرش (یا احتمالا پدربزرگش) آهنگر بود. او خود شبانی بی نهایت پرهیزگار، اما بیسواد بود؛ یعنی یکی از عمه هاآرص (مردم امی) محسوب می شد. راحل دختر یکی از ثروتمندترین مردان اورشلیم عاشق وی شد و حاضر شد که با وجود تنگدستی و بیسوادی عقیوا، با او ازدواج کند؛ چرا که به خصوصیات و ویژگی های برجسته او پی برده بود. این زوج جوان با رد حمایت مالی پدر راحل، در فقر و تنگدستی شدید زندگی کردند و عقیوا در سن 40 سالگی به فراگیری دانش مشغول شد و چون در سنین نسبتا بالا به به این کار پرداخته بود، بینشی عمیق و ژرف داشت و به هر مسئله ای با رویکردی جدید نگاه می کرد.
او به توصیه همسرش، چندین سال خانه و زندگیش را ترک کرد و در دیار غربت، زیر نظر بزرگترین دانشمندان عصر، چون ربی یهوشوع و ربی الیعزر، به تحصیل پرداخت. در طول این مدت، راحل چنان تنگدست و فقیر شد که ناگزیر برای تهیه غذا، موهای خود را تراشید و فروخت. وقتی عقیوا به همراه شمار زیادی از شاگردان خود به منزل بازگشت، همسر ژنده پوش او که قامتش زیر بار سختی و اندوه خمیده شده بود، محجوبانه جلو آمد و به او خوشامد گفت. عقیوا رو به شاگردانش کرد و گفت: «در حقیقت، دانش من و شما از آن اوست.» او هم چنین بیان داشت که مرد ثروتمند «کسی است که همسری داشته باشد که اعمال و کردارهایش با ارزش باشد.»
اگرچه عقیوا حرکت خویش را به عنوان شاگرد حکیمان یونه آغاز کرد، آنها خیلی زود به فضل و شخصیت جذاب او اعتراف کردند و از او خواستند که به عنوان یک هم درس، هم رتبه آنها و در کنار آنها قرار گیرد و در چند سفر هیأت های نمایندگی سیاسی به روم، آنها را همراهی کند. او از آن جا که عمری طولانی (بنا به نقلی، 120 سال) کرد، رهبر نسل بعدی حکیمان نیز شد. در سال 132 میلادی، وقتی که قیام برکوخبا علیه روم آغاز شد، ربی عقیوا بر خلاف بیشتر حکیمان هم روزگار خویش، نه تنها از این شورش به شدت حمایت کرد، حتی اعلان داشت که برکوخبا شاید همان ماشیح منجی یهود باشد. ظاهرا همین عقیوا بود که به رهبر شورش لقب برکوخبا [یعنی پسر ستاره، که اشاره دارد به آیه ای که می گوید «ستاره ای از یعقوب طلوع خواهد کرد» (سفر اعداد 24:27)] اعطا کرد.
چنین به نظر می رسد که ربی عقیوا پیش از این شورش، سفرهای زیادی به سراسر دنیای یهودی از بابل تا مصر، شمال افریقا و ولایات گل انجام داد تا سرمایه ای جمع آوری کند و حمایت های سیاسی را فراهم آورد و شاید حتی ترتیب یک شورش مشابه را در روم بدهد؛ او در بازگشت به فلسطین، هزاران نفر از شاگردان خود را در رکاب برکوخبا قرار داد. لشکریان روم مصمم بودند که شورش را در هم بکوبند و از این روی، در نتیجه تعقیب «سیاست زمین سوخته» جنگی سخت درگرفت که به نابودی سرزمین یهودا منتهی گشت. این جنگ حدود یک میلیون قربانی در پی داشت که از جمله آنها یک نسل کامل از شاگردان عقیوا بودند.
پس از آن که رومیان شورش را سرکوب کردند امپراتور هادریان چندین حکم سخت گیرانه و شدید صادر کرد که از جمله آنها، منع یادگیری تورات بود. عقیوا که معتقد بود یادگیری تورات اساس حیات یهودی است، با وجود خطرهایی که وی را تهدید می کرد، آشکارا به آموزش تورات پرداخت. هنگامی که دوستی نسبت به خطرهای این کار به وی هشدار داد، او در پاسخ، این حکایت معروف را بیان کرد «روباهی، ماهی هایی را در آب می بیند که از تور می گریزند؛ به آنها پیشنهاد می کند که بیایند و در خشکی زندگی کنند. آنها در پاسخ می گویند: ای روباه، تو زیرک ترین حیوان روی زمین نیستی، بلکه یک احمقی. وقتی که ما در آب، که محیط زیست ماست با ترس زندگی می کنیم، در خشکی که با مرگ خویش مواجه هستیم این ترس و دلهره چقدر بیشتر خواهد بود!» ربی عقیوا پیش از آن که تحت تعقیب رومیان قرار گیرد، موفق شد که گروه جدیدی از شاگردان جوان را تربیت کند که بعدها رهبران نسل آینده شدند. او پس از شکنجه و آزار، چونان یک شهید و در حالی که دعای شمع ییسرائل (بیان توحید الهی) بر لبانش جاری بود جان به جان آفرین تسلیم کرد.
اقدامات شخصیت های برجسته پس از ربی عقیوا بن یوسف
روش های آموزشی و نظام هلاخایی او توسط شاگردان پر شمارش ادامه یافت و اساس دوام و پویایی شریعت شفاهی گردید؛ چنان که روی کرد او به عرفان نیز در قرن های بعدی پایه و اساس مطالعه و تحصیل در این موضوع شد. شناخت نسبت به شاگردان عقیوا در مقایسه با دیگر نسل های تنائیم بیشتر است. در میان این نسل، ربی یهودا بن العای دیده می شود که شخصیتی معتدل و میانه رو بود و از مصالحه با حکمرانان رومی جانبداری می کرد؛ شاگردی مؤمن که تفسیری به سبک ربی خویش بر سفر لاویان با عنوان «تورت کهنیم» نوشت. ربی مئیر انسانی تیزهوش و با استعداد بود که درخشش ناگهانی شکوه و عظمت او، معاصرانش را مات و مبهوت ساخت؛ «فردی که هیچ کس را توان پی بردن به لب وجودش نبود.» او از خانواده ای آهنگر بود که با امپراتوران روم نسبتی داشتند؛ به لحاظ شغلی یک کارمند دفتری بود و وجود ناکامی های فردی به زندگی او و همسر مشهورش بروریا نمود خاصی بخشیده بود. وی مفسری چیره دست و نویسنده ای بی نهایت تیزهوش و بااستعداد بود که شالوده کتابت میشنا را بنا نهاد.
معاصر او ربی شیمعون بریوحای شخصیتی پرجاذبه، کم فروغ و رازآلود بود که به پیروی از عقیوا، به مخالفت سرسختانه با حکمرانان روم پرداخت و به همین خاطر مجبور شد که سالیانی چند، به همراه پسرش ربی العازار، در درون یک غار مخفی شود. او، همانند عقیوا، در تفسیر کتاب مقدس عبری، سبک خاص خود را در پیش گرفت. نسل های بعدی تألیف اثر اصلی قبالایی یعنی کتاب زوهر را، که شخصیت اصلی کتاب نیز خود اوست، به وی نسبت داده اند. ربی یوسه برحلفتا مردی کم سخن و میانه رو بود که محبوبیت همگانی داشت و سبک هلاخایی او به خاطر برخورداری از منطق قوی، قابل اعتمادترین سبک تلقی می گردد. ناسی موروثی سنهدرین، ربان شیمعون بن گملیئل دوم، تربیت یافته مکتب هیلل است که خود را پایین تر از همقطارانش می داند و از خود به «روباهی در میان شیران» یاد می کند؛ اما با وجود این، تلاش می کند تا اصول و روش زندگی را برای مردم بازسازی کند. آیندگان قدر و منزلت او را به عنوان یک قانون گذار برتر شناختند و احکام صادره او را تقریبا در تمامی زمینه ها پذیرفتند.
شخصیت و اقدامات ربی یهودا هناسی
پس از مرگ ربان شیمعون بن گملیئل پسرش ربی یهودا هناسی که بزرگترین دانشمند زمان خود بود، به جای پدر به مقام ناسی رسید و از سوی شاگردان و نسل های بعدی مورد احترام و تقدیس واقع شد. در طول زمان حیاتش به ربنو هقادوش (ربی قدیس ما) شهرت یافت و به جایی رسید که او را تنها با عنوان ربی می شناختند. ربی یهودا دو ویژگی نادر «تورات و بزرگی مقام» را یکجا در خود جمع کرده بود. او هم دانشمندی برجسته و هم سرشناس ترین چهره سیاسی زمان خود بود؛ اگرچه طبیعتی پارسا و تارک دنیا داشت، از ظاهری بسیار با جلال و شکوه برخوردار بود و با آن که انسانی رنجور و ریاضت کش بود، در قصری مجلل زندگی می کرد. بخت خوب و روابط نزدیک او با حکمرانان رومی پشتوانه خوبی برای موقعیت ویژه او بود. داستان های زیادی درباره رفاقت او با آنتونینوس امپراتور روم، که احتمالا مارکوس اورلیوس یا اسکندر سوروس بوده است، وجود دارد.
ربی یهودا با این که در عصر صلح و آشتی زندگی می کرد و با حکمرانان و صاحب منصبان روابط بسیار خوبی داشت، احساس می کرد که این آرامش و سکوت طولی نخواهد کشید و اجرای طرح اعمال فشار برای ادامه یادگیری تورات، آن را از بین خواهد برد. از آن جا که دستگیری او موجب می شد که مردم پس از مدتی، تورات را به فراموشی بسپارند، تصمیم گرفت که علیه ممنوعیت پذیرفته شده ثبت و حفظ شریعت شفاهی برآشوبد و به نگاشتن اثری که نکات اصلی شریعت شفاهی را در بر داشته باشد، بپردازد. به این ترتیب، او در واقع موفق شد اثری را بیافریند که از نظر اهمیت، در درجه دوم، پس از خود تورات قرار دارد؛ یعنی میشنا.
شکل گیری میشنا
میشنا، اولین و مهم ترین مجموعه ی تفاسیر و فتاوی است. شکل گیری میشنا بدین صورت بود که ابتدا شواهد جمع آوری می گردیدند، سپس بحث در موارد گوناگون حقوقی آنان شروع می گردید. این کار نیز در همین دوران مقید به چارچوب خاصی گردید. ربی عقیوا در مورد این بخش، مهم ترین فعالیت را داشت و با همت او بود که این تفاسیر و فتواها (هلاخاها) یا میشنایوت جمع آوری و دسته بندی گردیدند. دنباله ی کار ربی عقیوا، به وسیله ی محصلین او ادامه یافت، که در نهایت به وسیله ی ربی یهودا هناسی، آخرین تغییرات در ترتیبات و دسته بندی ها انجام گرفت و به صورت «میشنا» امروزی درآمد. ربی یهودا هناسی در انتخاب مطالب، فوق العاده با دقت بود. با این حال، برخی از این هلاخاها (فتاوی) از مجموعه میشنا جا افتاده بود که بخشی از آن ها به کمک تنائیم بعد از ربی یهودا هناسی، نظیر «ربی حییا» و «ربی اوشعیا» و سایرین، در یک مجموعه ی دیگر به نام «توسفتا» حدود بیست سال بعد از تألیف میشنا گردآوری شدند.
ولی هنوز فتاوی زیادی بودند که جمع آوری و تدوین نگردیده بودند که بعدا در مجموعه ی تلمود جمع آوری گردیدند و به عنوان بریتوت یعنی شامل نشده ها یا هلاخاهای خارجی (خارج از میشنا) خوانده شدند. فعالیت های فوق به طور عمده در بت میدراش های (مدارس مذهبی) پیروان ربی عقیوا انجام می شدند و در جناح دیگر، مدرسه ربی ییشماعل بود که نتیجه ی فعالیت آن ها به صورت میدراشیم هلاخایی درآمد. بعضی از این آثار تا به امروز باقی مانده اند. مانند مخیلتا د ربی ییشماعل و از آثار ربی شمعون بریوحای و نمونه های دیگر میدراش های مربوط به سفر خروج، تورات کهنیم (سفر وییقرا)، سیفره زوطا و سیفره تنائیم هستند که شیوه و سبک خاص نگارش خود را دارا می باشند و متمم با ارزشی برای میشنا محسوب می شوند.
نگارش کتاب سدرعولام ربا
یک اثر مهم دیگر از یک تنای بزرگ، یوسه بن حلفتا موجود است به نام «سدرعولام ربا» که در اواسط قرن دوم میلادی نگارش شد. این اثر اقدامی سیستماتیک، در مورد تقویم و تاریخ جهان است که از حضرت آدم تا خرابی معبد دوم، ادامه می یابد. این اثر هم شامل تفسیراتی از تورا و هم وقایع نگاری تاریخ قدیم است که قبلا به صورت شفاهی وجود داشته اند.
فعالیت های تنائیم در مورد تورات
مطالعه ی تورات، بعد از شکست قیام برکوخبا در بین تنائیم شدیدتر شد و به دور از جریانات سیاسی به میدان مذهبی محدود گردید. بعد از خرابی معبد، رسمی به وجود آمد که حمایت مالی از روحانیون را از بودجه ی عمومی محل ها تامین می کردند. با این وجود، خیلی از علما از طریق انجام کارهای عادی، نظیر صنعتگری، آهنگری، کتابت (رونویسی) و حتی تجارت گذران زندگی می نمودند. تنائیم، محققین، مفسرین و آموزگاران تورات بودند. آن ها قوانین را توضیح و در مدارس و کنیسه ها آنها را تعلیم می دادند. مردم را تشویق می کردند، امید می دادند و آنها را به اهداف اخلاقی والاتری راهنمایی می کردند و در دوران خود، از احترام و نفوذ فوق العاده ای در بین مردم برخوردار بودند. برجسته ترین تناها، نماینده ی رسمی مردم در برابر مقامات رومی نیز بودند. حتی به روم هم سفر می کردند و به دفاع از حق جامعه ی خود می پرداختند. بدین ترتیب اشتغال آن ها نه تنها به علوم الهی محدود نمی شد، بلکه عناصر فعال در امور سیاسی و به خصوص اجتماعی بودند که این رسوم بعدا در دوران آمورائیم و گئونیم ادامه یافتند.
ضعیف شدن تعالیم تناها در دوران آمورائیم
گرچه تعالیم تناها تا حدی به صورت کتبی تدوین گردید، ولی مسائل عمده ی کپی برداری و عدم دسترسی همگانی به آن ها، منتج به به وجود آمدن نوعی دیگر از تنا گردید که وظیفه ی آن ها، حفظ مطالب تدریس شده در میدراش ها بود که به آن ها «کتابخانۀ زنده» یا «سبد پر از کتاب» لقب داده می شد. این گونه افراد در چنان مقامی نبودند که مانند تنائیم صدر دوران، قادر به تفسیر مطالب از حفظ شده باشند و در نتیجه تفاسیر مختلف آنان از این مطالب، باعث دردسرهای بسیاری می گردید و عبارت «هتنائیم موله عولام؛ تناها، دنیا را خراب می کنند» در رابطه با تفسیرات و تصمیمات این گونه تنائیم بود که همه چیز آموخته بودند، بدون آن که علل آن ها و یا قابلیت انطباق آن ها را با موارد عملی بدانند.
انتقال مرکز فعالیت مذهبی و روحانیت یهودی به جوامع یهودی خارج از سرزمین مقدس.
با پایان این دوره، مرکز فعالیت مذهبی و روحانیت یهودی، به جوامع یهودی خارج از سرزمین مقدس انتقال می یابد که از میان آن ها، عمده ترین مراکز در بابل به وجود آمدند که دوران آن ها، دوران تلمود و مولفین آن را آمورائیم می خوانند. بدین ترتیب فعالیت چند قرنی تنائیم که در زمان خود یک جریان پربار فعال و عمدتا مردمی بود و در مرحله ای از زمان اتفاق افتاد که سرزمین مقدس پر از آشوب و طغیان های اجتماعی بر علیه حکام مستبد و ظالم و طبقات اشرافی و استیلای وحشیانه امپراطوری روم بود، با تدوین میشنا که جمع آوری بخش مهمی از تفاسیر و فتاوی راوها بود به سر آمد و تدوین میشنا خود باعث گردید که خط فاصلی تا جریان روحانیت بعد به وجود آید.
منـابـع
آدین اشتاین سالتز- سیری در تلمود- مترجم باقر طالبی دارابی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1383
جان.بى ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه على اصغر حکمت- سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى- 1370
باقر طالبى دارابى- مقاله معرفى کتاب جوهره تلمود
هوشنگ کرملی- مقاله سیر تحولات روحانیت در دین یهود- انجمن کلیمیان ایران
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها